| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
نقطه حداکثر تأمل
بهترین ایدهها زمانی به سراغتان میآیند که مشغول نوشتن هستید، نه درحال فکرکردن.
اگر قرار باشد در یک جزیرهی دورافتاده در وسط اقیانوس یک همراه داشته باشید، چه کسی را با خودتان میبرید؟ همسرتان؟ دوستتان؟ یک مشاور؟ باهوشترین استاد دانشگاه؟ یکنفر که سرگرمتان کند؟ البته که هیچکدام برای بلندمدت بهکارتان نخواهد آمد. کسی را با خود ببرید که بتواند یک قایق بسازد.
دوستی دارم که برای راهاندازی و تاسیس شرکت داروسازیاش دهسال وقت گذاشت. او با دقت صدها کتاب در زمینهی کارآفرینی مطالعه کرد، ساعتها صرف یادگیری نحوه عرضه محصولاتش کرد. انبوهی از تحقیقات علمی درباره بازار را بررسی کرد و دوجین طرح برای کسب و کارش نوشت. نتیجه کار؟ فعلا هیچ؟ او همواره به نقطهای میرسد که تفکراتش به او میگویند:
"ایده خوبی است، اما بستگی به شیوه اجرایی تو و عملکرد رقبایت دارد."
ما در زمان فکرکردن به یک موضوع، به نقطهای میرسیم که دیگر هرچهقدر هم که فکر کنیم، حتی یک میلیمتر هم از این نقطه جلوتر نخواهیم رفت. از این لحظه به بعد، مقدار اطلاعات اضافی که با فکرکردن درباره آن موضوع بهدست میآوریم، به صفر میرسد. این همان لحظهای است که "نقطهی حداکثر تأمل" نام دارد.
البته منظورم این نیست که من با فکرکردن روی جزئیات مخالفم. بررسیکردن یک ایده حتی برای لحظاتی کوتاه میتواند دید فوقالعادهای به انسان بدهد. با اینحال بازدهی این فرآیند بهسرعت کاهش مییابد و شگفتآور است که چهقدر زود به نقطه حداکثر تأمل میرسیم.
البته ممکن است لازم شود کمی زمان اضافه هم به خودتان بدهید تا احساسات گذرا، بیجهت روی تصمیمتان تاثیر نگذارند. اما بعد از آن، فکرکردن، شما را از نتیجهای که گرفتهاید جلوتر نخواهد برد. اگر به اطلاعات جدید نیاز دارید، بهتر است دستبهکار شوید.
اگر تأملکردن را یک چراغقوه جیبی در نظر بگیریم، عملکردن مانند یک نورافکن بهمعنای واقعی کلمه است. بهمحض اینکه به یک جایگاه جدید و جذاب رسیدید، میتوانید مجددا چراغقوه خود را روشن کنید.
اما چرا ما عادت داریم بیش از اندازه روی مسائل فکر کنیم، بسیار فراتر از نقطه حداکثر تأمل! چرا؟
چون اینطور راحتتر است. خیلی سادهتر است که روی مسائل فکر کنیم تا اینکه ابتکار عمل آنها را بهدست بگیریم. گمانهزنی لذتبخشتر از عملگرایی است. مادامی که هنوز درحال سبکسنگینکردن گزینههایتان هستید، احتمال شکست صفر است؛ اما بهمحض اینکه وارد عمل میشوید، خطر شکستخوردن بهمراتب بیشتر خواهد بود. بههمین دلیل است که مردم فکرکردن و تحلیلکردن را ترجیح میدهند.
پیکاسو میگوید برای اینکه بدانید میخواهید چه چیزی بکشید، باید دستبهقلم شوید. در مورد امور زندگیتان هم همینطور است. برای اینکه بدانید چه میخواهید باید دستبهکار شوید. این مطلب ممکن است تلنگری به شما بزند ولی حواستان را جمع کنید که صرفا با فکرکردن به یک زندگی خوب، به آن نمیرسید.
لطفا دفعه بعد که میخواهید تصمیم مهمی بگیرید، بهدقت روی آن فکر کنید، اما فقط تا مرز نقطه حداکثر تأمل. غافلگیر خواهید شد از اینکه چقدر زود به نقطه حداکثر تأمل میرسید. بهمحض رسیدن، چراغقوه خود را خاموش و نورافکن را روشن کنید. این روش هم در محلکار و هم در خانه بهکارتان خواهد آمد؛ چه مشغول سرمایهگذاری روی حرفهتان باشید، چه دنبال بهبود زندگی عاشقانهتان.
هنر خوبزندگیکردن
رولف دوبلی
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
مهارت فکر کردن!
یادم میاید که سر کلاس درس استراتژی که در دانشکده MBA داشتم، استاد درس یک روز سر کلاس آمد و با تاکید بسیار گفت، لطفا قبل از هر کار مشخصی،فکر کنید؛ فکر کنید؛ فکر کنید.
این حرف بسیار ساده استاد، برای من عجیب بود؛ خب معلوم است که همه فکر میکنیم؛ مگر فکر کردن کار سختی است!
بعدها که مطالعات و تجربیاتم بیشتر شد، ارزش آن جمله را بسیار زیاد فهمیدم:
فهمیدم و اعتقاد دارم که ما آدمها سر یک موضوع مشخص، خیلی کم فکر میکنیم.
بنابراین همه چیز را ساده میبنیم و بنابراین قضاوت میکنیم و بنابراین خطا میکنیم و بنابراین ظلم! میکنیم و حال همه را بد میکنیم.
فکر کردن یک مهارت است؛ در برخی منابع گفته اند که شش سطح برای فکر کردن داریم:
سطوح پایین مهارت فکر کردن به ترتیب شامل مهارت بخاطر سپاری، مهارت فهمیدن و مهارت اعمال کردن است.
کسی که میتواند چیزی را بخاطر بسپارد، کمترین سطح از فکر کردن را دارد و کسی که میفهمد و آنچه را فهمیده میتواند اعمال کند، سطوح بعدی مهارت فکر کردن را دارند.
سطوح بالای مهارت فکر کردن ارزش بالاتری دارند و به ترتیب از ارزش کم به زیاد شامل تحلیل، ارزیابی(Evaluation) و خلق (Creation) هستند.
اگر شما بتوانید موضوعی را تحلیل کنید، یعنی میتوانید شناخت خود از موضوع را از جهات مختلف (همه جهات) مکتوب و دسته بندی کنید.
اگر شما میتوانید علاوه تحلیل کردن، به صورت مستدل در مورد خوبی یا بدی چیزی نظر دهید، شما توان ارزیابی دارید.
اگر بتوانید علاوه بر اینها (دقت کنید علاوه بر اینها!) حرف و روش تازه ای را با تحلیل و ارزیابی، اثبات کنید که بهتر است، شما توان خلق کردن دارید.
بنابراین صرف داشتن یک ایده، در ذهن، بصورت شفاهی، و بصورت توفان فکری، حتما یک خلق جدید نیست.
یک ایده جدید وقتی قابل خلق است که با تحلیل و ارزیابی در مورد بهتر بودن آن بتوان قضاوت کرد.
یک مدیر خوب، باید حداقل توانایی تحلیل خوب را داشته باشد.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
اندازه اتاقی که در آن فکر می کنید روی تصمیمات شما تاثیر می گذارد
حتما تا حالا این جمله را زیاد شنیده اید: خارج از چارچوب فکر کنید! معنی این جمله این است که پیش فرض ها و پیش دانسته ها را کنار بگذارید و مرزها را بشکنید .اما ظاهرا حتی از نظر فیزیکی هم این جمله معنا دارد.
به نوشته آکادمی تفکر، پژوهشگران دانشگاه ميشيگان از دانش آموزان خواستند تا چند مسئله را حل كنند درحالي كه يكبار داخل يك اتاقك مقوايي با ابعاد محدود نشستند و بار ديگر خارج از آن. البته در زماني كه دانش آموزان داخل اتاقك مقوايي بودند احساس تنگي نمي كردند. نتيجه اين بود كه وقتي دانش آموزان در خارج از چارچوب (اتاقك مقوايي) بودند بهتر توانستند مسايل را حل كنند.
در آزمايش دوم، دانش آموزان را در حاليكه يكبار آزادانه و بارديگر در يك مسير مشخص و تعيين شده راه مي رفتند، اقدام به حل مسئله كردند. نتيجه اين بود كه در حالت راه رفتن آزادانه، دانش آموزان داراي تفكر واگراي بيشتري بودند. تفكر واگرا، شرط لازم براي تفكر خلاق است.
بنا به عقيده پژوهشگران، چنانچه محيط هاي آموزشي و كاري داراي چارديواري هاي كمتري بوده و از سالن ها و فضاهاي بازتري استفاده شود، توان خلاقيت دانش آموزان و كارمندان افزايش مي يابد.
اگر کمی به دستاوردهای فکری خود فکر کنیم، به تجربه نیز درخواهیم یافت که فضای فیزیکی کاملا بر نحوه تفکر ما موثر است. شاید به همین خاطر باشد که بسیاری از ثروتمندان و مدیران بخشی از گفتگوهای خود را در فضاهایی باز مانند زمین گلف انجام می دهند و جالب اینجاست که ایده برخی از کسب وکارهای موفق در زمین گلف استارت خورده است.
در همین راستا پیشنهاد می شود این چهار راهکار را تجربه کنید: دو تایش برای زندگی شخصی و دو تایش برای محیط کاری تان:
زندگی شخصی:
1- هر از چند گاهی تا مکان های مرتفع پیاده روی کنید و در حین پیاده روی فکر کنید و مدتی از آن جا به پایین و دور دست بنگرید و در راه بازگشت دوباره فکر کنید و اگر به ایده ای رسیدید صدای خود را ضبط کنید.
2- اتاق نشیمن و خواب خود را برانداز کنید شاید ما پول نداشته باشیم که یک اتاق بزرگ و زیبا و با پنجره هایی بزرگ رو به دریا داشته باشیم اما می توانیم از چراغ های نورانی تر، رنگ های شادتر و خلاقانه تر و تصاویر الهام بخش تراستفاده کنیم.
محیط کاری:
1- هر چند وقت یک بار مکان جلسات خود را تغییر دهید. آن را در بیرون سازمان برگزار کنید. حتما مکانی را انتخاب کنید که سقف بلندی داشته باشد و پنجره های بزرگ رو به بیرون با یک افق دید بسیار مناسب و جایی برای راه رفتن، قدم زدن و گفتگوهای غیر رسمی. گاهی اوقات با تغییر مکان، فضای فکری عوض می شود.
2- سه فاکتور اتاق جلسات خود را مجدد بررسی کنید: آیا اتاق شما به اندازه کافی نور دارد؟ آیا رنگ اتاق شما مهیج و خلاق است یا مرده و بی روح؟ آیا تصاویری که در اتاق جلسات هست به اندازه کافی جذاب، انرژی بخش و الهام بخش است؟ ما ممکن است برای ویدئو پرژکتور، صندلی و میز اتاق جلسات میلیون ها خرج کنیم بد نیست اندکی از هزینه را به سرمایه گذاری در تغییر فضای فیزیکی تخصیص دهیم.
دکتر لشکربلوکی
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
این 15 مورد زندگی شمارا نابود میکند
۱. وقتی نمیبخشید زندگیتان را نابود میکنید
نباید زندگی را خیلی جدی بگیرید. خیلی وقتها دیگران ناراحتتان میکنند و خیلی وقتها هم شما دیگران را ناراحت میکنید. کینه به دل گرفتن و عصبانی بودن کورتان میکند و نمیگذارد چیزهایی که واقعاً در زندگی مهم هستند را ببینید.
۲. وقتی به کاری که دوست ندارید ادامه میدهید زندگیتان را نابود میکنید
گاهی اوقات به این دلیل در کاری میمانید که میخواهید آخر هر ماه درآمدی داشته باشید. اما چرا باید خوشبختیتان را به خطر بیندازید و به جای اینکه نگران الان باشید به آینده فکر نکنید که آزاد و شاد خواهید بود؟
۳. وقتی اینکه دیگران چه فکر میکنند برایتان مهم است زندگیتان را نابود میکنید
مطمئناً نمیتوانید همه آدمها را راضی نگه دارید. اینکه حرف و فکر دیگران برایتان مهم باشد فقط خالیتان میکند چون آنها همیشه ناامیدتان میکنند.
۴. وقتی وقتتان را تلف میکنید زندگیتان را نابود میکنید
سعی نکنید منتظر بنشینید تا همه چیز در شرایط عالی قرار گیرد تا وارد عمل شوید. بلند شوید و هر کاری که برای عالی کردن زندگیتان لازم است را انجام دهید.
۵. وقتی از خودتان مراقبت نمیکنید زندگیتان را نابود میکنید
بدن شما وسیلهتان به سمت موفقیت است. درست رفتار کردن با بدنتان، خوب غذا خوردن و داشتن سبک زندگی سالم نه تنها سلامت شما را در آینده تضمین میکند بلکه اعتمادبهنفستان را هم بالاتر میبرد.
۶. وقتی از همه چیز شکایت میکنید زندگیتان را نابود میکنید
زندگی کردن با شکایت شما را به هیچ کجا نمیرساند فقط ناامید، خسته و عصبانیتان میکند.
۷. وقتی با پشیمانی و افسوس زندگی میکنید زندگیتان را نابود میکنید
گذشته قابل تغییر نیست. از آن درس بگیرید و بعد بگذرید. زندگی کردن با افسوس و پشیمانی فقط انرژی مثبتتان را گرفته و باعث میشود امکانات دیگری که پیش رویتان قرار گرفته را نبینید.
۸. وقتی شریک نادرستی برای زندگیتان انتخاب میکنید زندگیتان را نابود میکنید
هیچچیز مخربتر از زندگی کردن با کسی که تحسینتان نمیکند و موجب خوشحالیتان نیست، نخواهد بود.
۹. وقتی خودتان را با دیگران مقایسه میکنید زندگیتان را نابود میکنید
همه ما آدمهای خاصی هستیم چرا باید خودمان را با کسانی مقایسه کنیم که جای ما نیستند؟
۱۰. وقتی فکر میکنید پول برایتان خوشبختی میآورد زندگیتان را نابود میکنید
پول برایتان آزادی میآورد اما چیزهای سادهای در زندگی هستند که شادتان میکنند و به هیچ پولی هم نیاز ندارند. اینکه همه توجه زندگیتان را صرف ثروت کنید خستهتان میکند.
۱۱. وقتی شکرگزار و قدرشناس نیستید زندگیتان را نابود میکنید
شکرگزاری یعنی قدر چیزهایی که دارید را بدانید. اگر برای داشتههایتان شکرکزار باشید به آرامش درونی خواهید رسید.
۱۲. وقتی در روابط اشتباه میمانید زندگیتان را نابود میکنید
داشتن دوستهای بد واقعاً بد است اما بودن در رابطه با دوستانی که ارزشفردی شما را پایین میآورند نابودتان خواهد کرد.
۱۳. وقتی بدبین و منفیگرا هستید زندگیتان را نابود میکنید
باید همیشه خوشبین باشید که اوضاع بهتر میشود. نمیتوانید همیشه منفی فکر کنید و هر اتفاق خوبی هم که برایتان میافتد را هم محکوم کنید.
۱۴. وقتی با یک دروغ زندگی میکنید زندگیتان را نابود میکنید
خیلیها زندگی را پیش میبرند که متعلق به آنها نیست. آنها مدام تظاهر میکنند و زندگی دروغی دارند. باید درمورد آنکه واقعاً هستید صادق باشید و طبق همان زندگی کنید.
۱۵. وقتی درمورد همه چیز نگرانید زندگیتان را نابود میکنید
سعی کنید نگران چیزهایی که اهمیتی در کل زندگیتان ندارند، نباشید.به هرحال شما مسئول مشکلات کل دنیا نیستید
اگر فکر می کنید خسته اید،پس خسته اید
اگر فکر می کنید شهامت ندارید،پس این گونه هستید!
اگر برنده شدن را دوست دارید.اما فکر می کنید ازعهده ی آن برنمی آیید،به احتمال زیاد شکست خواهید خورد.
اگر فکر می کنید که شکست خواهید خورد،پس شکست می خورید،برای تغییر در جهانی که آن را پیدا کرده ایم،موفقیت بااراده ی مرد شروع می شود.
موفقیت بااراده ی مرد شروع می شود.
تمام موفقیت ها درذهن انسان است.
اگر فکر می کنید که برتر هستید،پس این گونه هستید.
برای بالا کشیدن خود لازم است که فکر بالایی داشته باشید.
باید به خودتان مطمئن باشید قبل از آن که بتوانید هر جایزه ای رابرنده شوید.
سختی های زندگی همواره برای مردقوی،سریع اتفاق نمی افتند، اما دیر یا زود مردی برنده خواهد شد که فکر می کند می تواند برنده باشد.