| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
با کارکنان ضعیف و بیانگیزه چه کنیم؟
واقعیت آن است که زندگی برای افراد بسیار بهتر و شیرینتر خواهد شد اگر آنها در کارشان احساس هویت و مفید بودن کنند و آن را دوست بدارند. باید دانست که بالا رفتن از نردبان ترقی سازمانی و رسیدن به مقامهای بالای مدیریتی برای خیلی از افراد جذابیتی ندارد، چرا که آنها حرکت آهسته و پیوسته به سمت جلو را به جهشهای بسیار سریع ترجیح میدهند.
برای مدیریت این نوع افراد، مهم است کاری کرد آنها کارشان را بیشتر دوست داشته باشند و در آن احساس شادی کنند. بهترین روش برای برخورد با این افراد، احترام گذاشتن به آنها و شخصیت فردیشان در کنار شخصیت کاریشان است. در واقع با این کار میتوان آنها را برای سالهای طولانی در همان پست کنونیشان حفظ کرد بدون اینکه نیاز به ارتقا دادن یا مواردی از این دست باشد.
با این همه، هستند تعدادی از کارکنانی که به دلایل مختلف نمیتوانند یا نمیخواهند عملکرد خوبیاز خود به نمایش بگذارند و در نتیجه برچسب «کارمند ضعیف و به دردنخور» به آنها زده میشود. حال آنکه در دنیای واقعیت، عنوان کارمند درجه دو یا انسان معمولی و متوسط وجود ندارد و هر کس میتواند فوقالعاده و عالی باشد.
با این همه بسیاری از افراد هستند که چون در شغل اشتباهی وارد شده و به آن ادامه دادهاند، هیچگاه نتوانستهاند به عملکرد عالی دست یابند آن هم شاید به خاطر کسب پرستیژ، منزلت اجتماعی یا به خاطر پول.
متاسفانه اغلب مدیران ترجیح میدهند تا افرادی از این نوع را در پستهای کنونیشان حفظ کنند زیرا از یکسو مطمئن نیستند بتوانند افراد بهتر پیدا کنند و از سویی دیگر یافتن و آموزش نیروهای جدید و جایگزین میتواند هزینه، وقت و انرژی فراوانی از مدیران بگیرد.
بعضی از مدیران اخلاقگرا هم هستند که به خاطر رعایت اصول اخلاقی راضی نمیشوند کارکنان را برای یافتن شغلی دیگر که با تواناییشان تناسب و همخوانی بیشتری داشته باشد، تحت فشار قرار دهند.
اما این بیمیلی و تعلل مدیران باعث وارد آمدن خسارتهای زیادی به سازمان و خود افراد و این فقدان علاقه و انرژی در کارکنان به از بین رفتن پتانسیلها و تواناییهای آنان منتهی خواهد شد.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
یکی از شگردهای مدیریتی مدیران موفق برای مدیریت کارکنان متوسط و ضعیف شان این است که افرادی را که طی بیش از دو سال کار کردن در یک مجموعه، کار برجستهای انجام نداده بودند مختار میکنند تا بهطور دلخواه روی پروژهای کار کنند که فکر میکردند در آن میتوانند بدرخشند، چنانچه در این مرحله نیز موفقیت چشمگیری نصیبشان نشود، آنها را تشویق میکنند در جای دیگری به دنبال کار بگردند.
البته این سیاست از برخی جهات میتواند پیچیده و استرسزا باشد و ممکن است مدیران را ناچار کند گفتوگوهای چالشبرانگیزی با کارکنان خود داشته باشند. از سویی دیگر اعمال این سیاست فقط در کوتاهمدت میتواند موثر باشد چرا که کارکنان پس از ارائه عملکرد مطلوب در دو سال اول خدمت و رسیدن به منطقه آرامش، دچار نوعی بیخیالی و سستی عملکردی میشوند.
گاهی اوقات افراد نیاز دارند که از آشیانه گرم خود بیرون آمده و بالهای پروازشان را بیازمایند. حتی اگر در این مسیر دچار سختی و زحمت شوند. به هر حال، مزیت اصلی و کلیدی این کار آن است که هیچ فردی را نباید بهعنوان نیرویی معمولی، متوسط و با تواناییهای سطح پایین در نظر گرفت و از او انتظارات پیشپا افتاده داشت.
◀️ با فردی که عملکرد ضعیف و رشد منفی دارد چه باید کرد؟
هنگامی که کارمندی عملکردی ضعیف و پایینتر از سطح انتظار ارائه میدهد و حتی پس از دریافت بازخوردهای منفی در مورد عملکردهای ضعیفش و آگاهی از ماهیت مشکل، همچنان به رویه خود ادامه میدهد و علائم بهبود در عملکردش مشاهده نمیشود، باید اقدام به اخراج او کرد.
با این همه، چگونگی اخراج بستگی به این دارد که شما بهعنوان مدیر مجموعه به چه شکل موقعیتهای بلندمدت را تعریف کرده و میکنید. شما با عملکردتان در زمینه اخراج یک فرد از مجموعه، در عمل یک سیگنال مشخص برای سایر اعضای تیم ارسال میکنید که شما نسبت به عملکرد افراد حساس و دقیق هستید و از سویی دیگر به آنها میفهمانید چه توقعاتی از مجموعه تحت رهبریتان دارید.
البته نیازی نیست که بگوییم اخراج یک فرد و خارج کردن او از سازمان یکی از پرچالشترین و آزاردهندهترین کارهایی است که در دنیای مدیریت و رفتار سازمانی میتواند و باید انجام شود، چرا که روی کارکنان اثر بد میگذارد و هم برای مدیر ناگوار خواهد بود. اخراج یک فرد، هم خانواده او را دچار مشکلات مالی کرده و هم زندگی خصوصی آن فرد را تحتالشعاع قرار میدهد و هم سازمان را از نیروی آموزش دیده و آشنا به کارها و فرآیندها محروم میسازد.
منبع: HRM