| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
۴ روش برای دریافت بازخورد صادقانه و انتقادی از کارمندانتان
خوشبختانه، برای یادگیری نحوه تجربه سایرین از شما بهعنوان رهبر سازمانی، نیاز به گردآوری بازخورد ۳۶۰ درجه رسمی ندارید. اگر میخواهید نحوه درک دیگران از خودتان را بفهمید، در عوض این چهار نکته را امتحان کنید:
1- از همکارانتان بخواهید تا واکنشهای منفی خود را ابراز کنند:
ابتداییترین روش برای درک اینکه مردم در مورد شما چه فکری میکنند، این است که از آنها بپرسید. اگر از رای مخالف استقبال نکنید، بعید است که حقیقت را در مورد آنچه برای شما مفید است، بشنوید. بیخبری ضرورتا خوشخبری نیست.
چه در جلسات گروهی و چه در جلسات رودررو، افراد نیاز دارند تا با ابراز واکنشهای منفی احساس راحتی کنند و اگر شما افرادی ندارید که بهطور روزمره ایدههای مخالف ارائه دهند یا نگرانیهای خود را در مورد کارهایی که در حال انجام آن هستید یا انجام دادهاید را ابراز کنند، آنگاه باید نگران باشید.
2- نشانههای غیرکلامی را دریابید:
افراد بهطور مداوم از طریق نشانههای غیرکلامی، احساس خود در مورد شما را بیان میکنند. گرچه ممکن است افراد بازخورد کلامی خود را محدود کنند؛ اما چهره و بدن آنها اغلب داستان متفاوتی را بیان خواهد کرد. اگر بدانید که چگونه فکر آنها را بخوانید، این نشانهها میتواند جریان باثباتی از بازخوردهای مفید در مورد نحوه درک حرفها و فعالیتهای آنها فراهم کند.
زمانی که افراد به پایین نگاه میکنند یا از تماس چشمی با شما اجتناب میکنند، زمانی که یک کارمند متعهد ناگهان استعفا میدهد یا زمانی که یک همکار متعادل، حالت تدافعی به خود میگیرد، باید توجه خود را بیشتر متمرکز کنید. از این نشانههای مهم غافل نشوید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
3- بر نحوه روایت داستان نظارت کنید:
به روایت درونی خودتان از چیزهایی که در اطرافتان اتفاق میافتد توجه کنید. اگر این صدا میخواهد شما را متقاعد کند که همه چیز خوب است، به عقب برگردید و دوباره همه چیز را ارزیابی کنید. مراقب باشید اگر این صدا در سرتان میخواهد جملات خودتوجیهی یا تسکیندهنده مانند این را بگوید که «به نظرم، ارائه مطالب خیلی خوب پیش رفت. بنابراین چه میشد اگر آنها هیچ سوالی نداشتند.» یا «آنها درک میکنند که شما گاهی بیحوصله هستید، اما میدانند که دلیل آن این است که شما واقعا به آنها اهمیت میدهید.» خودتان را مجبور کنید تا توضیحات جایگزین را مورد توجه قرار دهید.
مراقب باشید که بیش از حد از خود انتقاد نکنید. شما به دنبال یک چشمانداز متوازن و آگاهانه هستید نه چشماندازی که از نفستان محافظت کند یا به آن آسیب برساند.
4- بیش ازاندازه بر دادهها و پیشفرضها تمرکز نکنید:
دادههای بسیار زیادی در مورد نحوه درک شما بهعنوان یک رهبر سازمانی از سوی دیگران از قبل در دسترس شما قرار دارد. برای موثر بودن، خیلی روی بازخورد ۳۶۰ درجه رسمی تکیه نکنید. تنها با گوش دادن و عمل بر اساس اطلاعاتی که قبلا وجود داشته است، شروع کنید.
منبع: hbr
کارمندان چگونه با معضل از دست دادن شغلشان کنار میآیند؟
در شرایط رکود اقتصادی و ضعف شرکتها و سازمانها، تعدیل نیرو و اخراج کارکنان مسئلهی دور از انتظاری نیست.
الیزابت کوبلر راس، طی پژوهشی معروف، پنج مرحلهای را که افراد در مدت سوگواری برای عزیزان از دسترفته سپری میکنند، شناسایی کرد. شاید از دست دادن شغل و اخراج از کار به سختی از دست دادن عزیزانتان نباشد اما تجربهای ناخوشایند و بسیار اضطرابآور است. بنابراین بررسی آن در قالب مراحل پنجگانهی «کوبلر راس» سودمند خواهد بود.
این مرحلهها عبارتند از: انکار، خشم، چانهزنی، افسردگی، پذیرش.
افراد مختلف به روشهای مختلفی این مراحل را پشت سر میگذارند، برخی ممکن است همهی این مراحل را تجربه نکنند، مدتی طولانی در مرحلهای خاص باقی بمانند یا به سرعت از مرحلهای عبور کنند.
سن و موقعیت فرد، در طول عمر هر مرحله، و تجربه کردن یا نکردن هر یک از این مراحل مؤثر است. احتمالا کارمند جوانی که بار بازپرداخت هیچ وامی را به دوش نمیکشد، مرحلهی انکار و انتقاد از خود را تجربه میکند و مستقیما به پذیرش میرسد. در مقابل کارمندانی که مسئولیتهای بیشتری در زندگی دارند به زمان بیشتری برای رسیدن به مرحلهی پذیرش نیاز دارند.
اکنون با جزئیات بیشتری به هر مرحله و راههای کنار آمدن با آنها میپردازیم:
▪️انکار
فردی که درگیر افکاری همچون «باورم نمیشه شغلم رو از دست دادم!» است یا گمان میکند که این اشتباهی مدیریتی است که به زودی رفع میشود، در مرحلهی انکار است.
برای گذر از «انکار» باید این حقیقت را بپذیرید که رخدادهای بد و حتی ناعادلانه جزئی از زندگی هستند و باید با آنها کنار آمد. وانمود نکنید که در تعطیلاتی پیشبینی نشده هستید.
▪️خشم
ممکن است که پس از سپری کردن شوک اولیه، دچار خشم شوید؛ خشم از خودتان، رئیستان، شرکتتان یا وضعیت اقتصادی. ممکن است دامنهی خشم شما به دوستان و اعضای خانواده هم برسد. این مرحله یکی از دشوارترین مراحل، به ویژه برای اطرافیان شماست.
برای گذر از این مرحله باید احساساتتان را به روشی درست و بدون داد و فریاد توصیف کنید. با اعضای خانواده، دوستان و حتی مشاور صحبت کنید. این کار به عبور از خشم کمک میکند.
▪️چانهزنی
ممکن است که با از بین رفتن خشم و باور به برگشتپذیری شغلتان، اقدام به چانهزنی با خود یا شرکتتان کنید. مثلا ممکن است به سراغ رئیستان بروید و پیشنهادهایی مانند کار با دستمزد کمتر، کار پارهوقت یا آموزش کارکنان جدید را بدهید.
چانهزنی اغلب نتیجهای در بر ندارد. برای کنار آمدن با این مرحله، به کارها و اقداماتتان فکر کنید و انرژیتان را صرف کارهایی کنید که موجب حرکت رو به جلوی شما میشوند.
▪️افسردگی
ممکن است که با آگاهی از اینکه خشم و چانهزنی راه به جایی نمیبرند، دچار افسردگی شوید.
افسردگی آغاز پذیرش است. اکنون شما برای شغل از دسترفتهتان سوگواری میکنید، این کار اهمیت زیادی دارد زیرا نشان میدهد که سرانجام آمادهی پذیرفتن آنچه اتفاق افتاده است، شدهاید. بپذیرید که از دست دادن شغلتان تقصیر شما نیست، اگر هم مقصر بودهاید از آن درس بگیرید، خودتان را ببخشید و از آن بگذرید. فراموش نکنید که اکنون شغل شما، یافتن شغلی جدید است.
▪️پذیرش
سرانجام حقیقت را میپذیرید؛ از دست رفتن شغل تقصیر شما نبوده است و اگر هم بوده، از آن درس گرفتهاید. شما فردی با استعداد، شگفتانگیز و پرشور هستید که ظرفیتهای فراوانی برای ارائه در شغل بعدیتان دارید.
بهترین نتیجهی این تجربه این است که گذر از همهی این سختیها شما را قویتر کرده است.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
تأثیر همدلی مدیران در افزایش رضایت شغلی کارمندان
تقریبا همه افراد شاغل حداقل هشت ساعت از شبانهروز را به کار کردن میپردازند. پس اگر بگوییم رضایتمندی از زندگی در گروی داشتن رضایت شغلی است بیراه نگفتهایم.
شاید به همین خاطر است که همه بعنوان عضوی از یک سازمان دوست دارند رضایت شغلی بالایی داشته باشند و مدیران و کارفرمایان هم تلاش میکنند شرایطی فراهم کنند تا کارمندانشان رضایت شغلی بالاتری داشته باشند.
اگر بخواهیم در یک جمله ساده رضایت شغلی را تعریف کنیم باید بگوییم رضایت شغلی احساس مثبت و رضایتبخشی است که یک فرد نسبت به شغل خود دارد.
استیفن. پی. رابینز در کتاب رفتار سازمانی رضایت شغلی را اینگونه تعریف میکند:
"وقتی در اثر بررسی و ارزیابی ویژگیهای شغلی خود احساسی مثبت تجربه میکنیم پس رضایت شغلی داریم."
رضايت شغلي مفهومي چندبعدي است و تنها یک عامل سبب رضايت شغلي نمیشود. رضایت داشتن از ماهیت کار، مدیران و سرپرستان، همکاران، میزان درآمد، میزان پیشرفت در کار و... در کنار هم سبب میشود فرد در درون خود احساس رضايت و خشنودي کند، به كار خود علاقهمند شود، برای رسیدن به موفقیت بیشتر تلاش بیشتری کند و درنتیجه بازده شغلي بالاتری داشته باشد.
لزوم همدلی مدیران با کارمندان
همدلی یعنی احساس و درک کردن دیگران. مدیران برای اینکه بتوانند به درک بهتری از کارمندانشان برسند باید بتوانند از زاویه دید آنها به مسائل و موقعیتشان نگاه کنند. بنابراین درک و بینش بهتری نسبت به آنها پیدا میکنند و بهتر میتوانند در جهت رفع مشکلات و بهبود شرایط گام بردارند.
راهکارهایی برای افزایش همدلی مدیران با کارمندان:
▪️از زاویه دید آنها به مسائل نگاه کنید
مثلا اگر سازمان در پرداخت حقوقشان دیرکرد داشته، با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی به آنها حق بدهید که از این مسأله ناراضی باشند.
▪️تغییراتی که در رفتار و انتظارات شغلی آنها ایجاد می شود را بپذیرید
طبیعی است وقتی فردی چند سال است به انجام کاری اشتغال دارد دچار تغییراتی شده باشد. بهعنوان یک مدیر به جای مقایسه مدام و گوشزد کردن این تغییرات و بازخورد منفی دادن بهتر است تلاش کنید بفهمید برمبناي چه احساس، تفكر، عقیده و شرایطی دچار اين تغيير شده است.
▪️او را در موقعیتهای تنشزا درک کنید
در زندگي روزمره زياد پيش میآيد كه افراد تحت فشارهاي مقطعي قرار بگيرند. بهتر است به کارمندانتان حق بدهيد و آنها را مجاز بدانيد در اثر اين فشارهاي موقتي و مقطعي در روند کارشان تغییر و کاهش ایجاد شود.
▪️برای بهبود شرایط شغلی و رفع مشکلات و نارضایتیها تلاش کنید
یکی از مهمترين فرسودگيهایی که افراد در زندگی با آن مواجه میشوند مربوط به دغدغهها و مشكلات شغلي است. اگر کارمندان شما دچار چنين حالتي شده باشند درك شما از علت اين خستگي و فرسودگی ميتواند در راستاي رهايي از آن، بسيار كمككننده باشد. بهعنوان يك مدیر و کارفرمای همدل و مسئول نبايد قضاوت كنيد؛ ميزان توان افراد در موقعيتهاي گوناگون متفاوت است.
▪️همواره شناخت تان را نسبت به نیازها و انتظارات کارمندانتان افزایش دهید
هر از گاهی سعی کنید در زمینههای مختلف نظر کارمندانتان را بپرسید و میزان رضایت آنها را از عوامل مختلف جویا شوید.
تحقیقات نشان داده همدلی بهطور خاص ممکن است یک عامل محافظ در برابر فرسودگی شغلی و خستگی کاری باشد. بنابراین اگر میخواهید به عنوان یک مدیر بازدهی بالاتری در کارتان مشاهده کنید باید روابط دوستانه و مبتنی بر درک مشترک یا همان همدلی را بین افراد بالا ببرید. پس لازم است:
▪️در درجه اول خود با آنها همدلانه رفتار کنید.
▪️همدلی و رفتار همدلانه را به آنها آموزش دهید.
▪️رفتار همدلانه را در محیط کار ترویج و کارمندانتان را تشویق به رفتار همدلانه کنید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چگونه از خود و کسبوکارتان محافظت کنید؟
همه مدارس کسبوکار رفتار اخلاقی در کسبوکار را بهعنوان یک اولویت مهم تدریس میکنند و اغلب آن را در بیانیههای ماموریت خود ارجاع میدهند. این کار بسیار با ارزش است و شاید منجر به ایجاد بازاری با محیط خصمانه به مراتب کمتری شود. اما تا زمانی که این مدینه فاضله ایجاد شود، باید این واقعیت تلخ را بپذیرید که افراد بسیار زیادی در بازار وجود دارند که حاضرند هر کاری بکنند تا پولتان را از چنگتان دربیاورند.
گاهی میتوان از یک رفتار غیراخلاقی تفاسیر مختلفی داشت. آنچه برای یک فرد بیعدالتی است، برای فرد دیگری فعالیتی بیعیب در کسبوکار است. اغلب افراد گروه دوم اصرار خواهند کرد که هیچ قانونی را زیر پا نگذاشتهاند. من این ایده را تایید نمیکنم که شما باید با رفتار غیراخلاقیتر تلافی کنید اما باید هر کاری میتوانید انجام دهید تا خودتان را از کارمندان متقلب، مشتریان دروغگو، مالکان کلاهبردار، عرضهکنندگان بدنام و رقبای ظالم محافظت کنید.
کتابهای بسیار زیادی وجود دارند که میتوانند اطلاعات بیشتری فراهم کنند اما من یک جمله را بهعنوان قاعده کلی بیان میکنم: استفاده از وکلا برای جلوگیری از مشکلات بهجای حل آنها، در بلندمدت، بسیار ارزانتر و با دردسر کمتری همراه است.
کارآفرینان میتوانند با پیروی از این قوانین از خودشان محافظت کنند:
▪️اعتماد کورکورانه به کسی نداشته باشید:
گرچه ایجاد روابط قوی بین عرضهکنندگان، مشتریان، کارمندان و سایرین نکات کلیدی برای شانس هر کارآفرینی برای موفقیت هستند؛ شما نباید کورکورانه وارد رابطه کاری شوید و این تصور را داشته باشید که طرف مقابل به همان صمیمیتی که نشان میدهد رفتار خواهد کرد.
مثلا یکی از بزرگترین اشتباهاتی که میتوانید مرتکب شوید این است که کل میزان پول را قبل از تکمیل کار به فردی پرداخت کنید.
▪️همه معاملات را ثبت کنید:
جالب است که پذیرش این مفهوم برای اکثر افراد دشوار است. برخی افراد این کار را توهین قلمداد میکنند؛ برخی نیز از درخواست چنین چیزی احساس خجالت میکنند. اما این کار هنوز بهترین روش برای اجتناب از سوءتفاهمها و اختلافات است. چه میشود اگر یک تصادف هولناک برای شریکتان اتفاق بیفتد و معامله شما روی کاغذ نوشته نشده باشد؟
▪️فاصله مناسب با کارمندان را حفظ کنید:
ایجاد یک محیط کاری خانواده دوست، مزیتهای زیادی دارد؛ از جمله افزایش روحیه، انگیزه، عملکرد، رضایت شغلی و حفظ کارمندان. متاسفانه، برخی کارآفرینان این مفهوم را به شکل افراطی آن میپذیرند.
حفظ برخی فاصلهها به رئیس شرکت اجازه میدهد تا نظم و نظارت را که هر دو برای یک سازمان موثر و کارآ ضروری هستند، حفظ کند. یک رئیس خوب باید مسوول، صادق، شفاف و در دسترس باشد بدون اینکه به کارمندانش اجازه دهد که فراموش کنند برای چه کسی کار میکنند.
ما از اینکه یک هیولای ظالم باشید دفاع نمیکنیم اما اینکه مانند یک بره قربانی رفتار کنید نیز چندان جالب نخواهد بود. اگر کسبوکارتان و خودتان را محافظت نکنید، مدت تصدی شما بهعنوان یک کارآفرین کوتاه و نامطلوب خواهد بود.
منبع: کتاب Never Bet The Farm
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چگونه میتوان از انرژی احساسی کارمندان بهرهبرداری کرد؟
هنگامی که از کارمندان شرکتهای موفق جویا میشویم که چه چیزی آنان را از کار در آن محیط خشنود میسازد، اغلب شگفتزده میشویم که چگونه پاسخهای دریافتی از تمامی افراد یک سازمان، جدا از رده، کارکرد یا گروهشان، یکپارچه و همراستا هستند. این تکیهگاههای فرهنگی برای افراد خارج از این محیط همیشه به سرعت قابل مشاهده نیستند.
ممکن است نیروی محرکه کارمندان یک مرکز درمانی خیریه، این باشد که کار آنان سبب افزایش طول عمر و سلامت بیماران خواهد شد؛ کارکنان یک شرکت معروف ممکن است از کار کردن در یک برند برتر و در سطح جهانی شناخته شده احساس افتخار کنند؛ افراد شاغل در شرکتهای تازه تاسیس شاید ساختار شکنانه بودن شرکت خود را همچون یک نشان افتخار بدانند؛ کارگران یک کارخانه شاید به سهم خود در نقش مولد کارخانه بنازند. این تفاخر، سوخت «انرژی احساسی» را تامین میکند که مفهومی حیاتی هم برای درک ما از فرهنگ سازمانی و هم برای بازدهی حداکثری کارمندان است.
البته امتیازهای بالا در بازدهی حداکثری کارمندان همواره به این معنا نیست که فرهنگ شما پشتیبان راهبردهای شما است یا بهعکس، امتیازهای بازدهی پایین الزاما به این معنا نیست که فرهنگ شما نابسامان است. ضرورتا، پیشرفت فرهنگی مترادف با بهبود بازدهی کارمندان نیست. بیایید نگاهی ژرفتر به چیستی این امر بیندازیم.
انرژی احساسی، فارغ از مشوقهای بیرونی نظیر پاداش یا مزایا، کارمندان را تشویق میکند که ادامه دهند و پیش بروند. منبع تغذیه این انرژی احساسی نقاط قوت بهخصوصی هستند که منشا حس افتخار در داخل یک شرکتند که افراد را به سوی سختکوشی بیشتر در جهت ارتقای سازمان هدایت میکند. احساس غروری که از این دستاورد حاصل میشود خود منبع تامین انرژی احساسی بیشتری خواهد شد که افراد را تشویق میکند برای دستیابی به موفقیتهای افزونتر باز هم بکوشند و به همین شکل این چرخه تکرار میشود.
درباره اینکه چرا احساس افتخار از پول اهمیت بیشتری دارد: جان کاتسن باخ در قدرتِ بزرگترین نیرو محرکه جهان چنین توضیح میدهد که احساس افتخار، یک اوج احساسی است که به دنبال کسب موفقیت پدید میآید. پیشبینی موفقیتهای آتی همچون یک منبع نیرو محرکه ذاتی عمل میکند که اغلب اوقات قدرتمندتر از مشوقهای رسمی و پاداشهاست.
توانایی بهرهوری از این منابع احساس افتخار بهویژه در دورههای دگرگونی و اختلال اهمیت پیدا میکند. در هنگام تلاش برای ایجاد دگرگونیهایی با مقیاس بزرگ، شرکتهایی که تعهد کارمندی بر پایه افتخار، احساسات یا فرهنگ موجود را به عنوان منبعی برای قدرت خود بهکار میبرند تقریبا دو برابر بیش از شرکتهایی که از این منابع استفاده نمیکنند، احتمال دستیابی به دگرگونی پایدار را دارا هستند.
تلاشهای ایجاد دگرگونی میتواند منابع احساس افتخار و در پی آن انرژی احساسی کاری شما را به مخاطره بیندازد. هنگامی که این معیارهای فرهنگی مورد حمله قرار میگیرند، کارمندان دچار بیاعتمادی و تشویش خاطر شده و ممکن است در مقابل تغییرات مقاومت کنند. در این شرایط رفتارهایی ضدتولید پدید میآیند، ازجمله زبانبازی برای پُربازده کردن اهداف و پنهانسازی اطلاعات بهمنظور حمایت از گروههای جداگانه (در درون یک سازمان).
در چنین حالتی دیگر جای تعجب نیست که پس از دو، سه سال، هزینهها کم کم افزایش یافته، سازمانهای مقلد شکل گرفته و شرکت خود را ناگزیر از رفتن زیر بار یک برنامه بازسازی دیگر میبیند.
برای بهرهوری کامل از انرژی احساسی یک سازمان، بایسته است که اهداف آن سازمان با چیزهایی که سبب ایجاد احساس افتخار در افراد از کار کردن در آن مکان میشود، پیوند بخورد.
نویسنده: Alice Zhou
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
جلسات کاری با حضور هشت نفر، پربارتر برگزار می شود
همیشه برگزاری جلسات کاری با مشکلات عدیدهای همراه است. یکی از مشکلاتی که نیاز به سیاست زیادی هم دارد، آماده کردن لیست افرادی است که باید در جلسه حضور داشته باشند.
نتایج تحقیقات رابرت ساتون، استاد رفتارهای سازمانی از دانشگاه استنفورد، نشان می دهد پربازدهترین جلسات از پنج تا هشت نفر تشکیل می شود. در واقع، بهرهوری جلسات بعد از رسیدن به نقطه اوج، رو به کاهش رفته و به تدریج کیفیت مباحث پایین می آید.
وقتی مدیران ، تمام افراد را به جلسه دعوت می کنند:
▪️همه آنها این فرصت را پیدا نمی کنند تا در گفتگوها شرکت کنند.
▪️سخنرانیهای باکیفیت، جای خود را به نظرات سطحی می دهد.
▪️اشتراک گذاری اطلاعات از مسیر اصلی منحرف می شود.
▪️افراد خیلی محافظه کارانه حرف می زنند.
▪️خیلی به مباحث و تصمیم گیریهای دشوار توجه نمی شود.
در نتیجه کارمندان جلسات کاری را رویدادهایی می بینند که آمادگی، مشارکت و عملکرد آنها را کاهش می دهد.
از طرفی گروههای کوچک احساس صمیمیت بین افراد را افزایش می دهند و راه برای بحثهای مفید و معنادار هموار می شود. در این جلسات، افراد حاضر وقت بیشتری برای شنیدن ایدهها و درک چشم انداز یکدیگر دارند و با صداقت و وضوح عمل می کنند.
◀️ گام اول: به اعضای تیم بگویید قصد ایجاد تغییراتی را دارید.
شفاف و صادق باشید. اجازه دهید آنها بدانند کم شدن اعضای حاضر در جلسه، با هدف افزایش کارایی انجام می گیرد و به دنبال استراتژیهای جدیدی هستید که به بهترین خروجی ختم می شود.
◀️ گام دوم: با هوشیاری تمام لیست افراد را آماده کنید
اگر می خواهید مطمئن شوید افراد لازم را وارد اتاق جلسه کردهاید، ابتدا موضوعات مورد بحث را به طور دقیق مشخص کنید. دستورالعمل مشخصی داشته باشید و برای هر مبحث نیز وقت کافی لحاظ کنید. از خودتان بپرسید چه کسانی باید حضور داشته باشند تا مباحث به نتایج بهینه برسد؟ با نبود چه کسانی جلسه را لغو می کنید؟
◀️ گام سوم: برای جلوگیری از بروز سوءتفاهم و ابهام، معیارهای دعوت افراد را منتشر کنید. به آنها بگویید این لیست براساس معیارهای زیر تدوین شده است:
▪️چه کسی دانش و اطلاعات بیشتری درباره موضوع مورد بحث در جلسه دارد؟
▪️چه کسی اجرا و پیاده سازی بهتری خواهد داشت؟
▪️چه کسی به طور مستقیم تحت تأثیر قرار می گیرد؟
▪️چه کسی با حضور در این جلسه نکات بیشتری فرا می گیرد؟
اگر کارمندان شما نسبت به لیست افراد حاضر در جلسات کاری ابهام دارند، کارهای زیر را انجام دهید تا لیست جدید را بهتر بپذیرند:
▪️اگر فردی دلیلی قانع کننده برای حضور داشت، به او توجه کنید.
▪️به اعضای دعوت شده امکان دهید در صورت تمایل دعوت را رد کنند. کارمندان باید احساس کنند به آنها اعتماد دارید و برای وقتشان احترام قائلید.
▪️در هر جلسه، یک نفر لیست کسانی که در جلسه حضور ندارند را یادداشت کند.
◀️ گام چهارم: مسئولیت اعضای تیم را به طور کاملاً واضح مشخص کنید.
باید مسئولیت تمام اعضای تیم مشخص شود؛ چه آنهایی که در جلسه حاضرند و چه کسانی که نیازی به حضورشان نیست.
افرادی که در جلسات کاری حاضرند را تشویق کنید موارد زیر را انجام دهند:
▪️مسئولیت دیدگاههای خود را بپذیرند، چرا که چشم انداز افراد نشانه مشارکت و حضور آنهاست.
▪️متمرکز صحبت کردن را تمرین کنند.
▪️خودآگاهی را تمرین کنند. اطلاعات موردنیازشان را بپرسید و به پاسخ آنها دقت کنید.
◀️ گام پنجم: به افراد حاضر بگویید دیدگاه کسانی را که حضور ندارند، درنظر بگیرند:
▪️آنها چه سوالاتی دارند؟
▪️به دنبال دست یابی به چه اطلاعاتی هستند؟
▪️می خواهند درباره چه مسائلی با آنها مشورت شود؟
▪️می خواهند برای پیشرفت چه اقداماتی انجام دهند؟
▪️چه مسائلی را لازم است با آنها در میان بگذارید؟
◀️ گام ششم: اگر افرادی که به جلسه دعوت شدهاند خواستند دعوت را رد کنند، به آنها بگویید هنوز باید کارهای زیر را انجام دهند:
▪️دستور کار جلسه را بخوانند.
▪️تمام اطلاعات مرتبط را با فرد دیگری که در جلسه حاضر می شود به اشتراک بگذارند.
▪️خود را با نتایج جلسه به روز کنند.
▪️در پروژههایی که مدیر مشخص می کند شرکت کنند.
▪️با تصمیمات اتخاذ شده، هماهنگ شوند.
◀️ گام هفتم: موفقیت خود را بسنجید
وقتی این تغییرات ساختاری را در جلسات کاری خود اعمال کردید، میزان کارایی جلسات و تعامل اعضای تیم با این تغییرات را مورد ارزیابی قرار دهید. بازخوردها را دریافت کنید، پروسهها را اصلاح کنید تا وقتی که سیستم کاملاً مناسب سازمان را پیدا کنید.
منبع: hbr
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
با کارمندان باید چطور رفتار کرد؟
اگر دوست دارید کاری کنید کارمندانتان با علاقه شخصی خودشان برای شما کار کنند و نه به خاطر حقوق شان، بهتر است به آنها به جای پول، تخصص، تعلق و تعمق بدهید...
1- آنها را متخصص کنید :
به عقیده پروفسور کانتر، رئیس و مدیر یک کارمند، باید کارمندش را متخصص تربیت کند.
باید کاری کند مهارتهایشان هر روز بهتر شود و در کاری که می کنند تبحر داشته باشند.
حتی در سخت ترین شرایط، بدترین کارمندان هم با کمی پشتیبانی، راهنمایی و کمک میتوانند بهترین عملکردشان را به نمایش بگذارند و از خودشان و کارشان راضی باشند.
2- آنها باید به شرکت علاقه داشته باشند :
کارمندان شما انگیزه بیشتری پیدا خواهند کرد اگر بدانند متعلق به سیستمی معتبر هستند.
برای مثال، نمونه بارز این اقدام شرکت اپل است. کارمندان این شرکت حقوق بیشتری نسبت به شرکت های دیگر دریافت نمی کنند! ، اما به طرز عجیبی به این شرکت احساس تعلق دارند و کارمند شرکت اپل بودن را افتخار میدانند.
بنابراین سعی کنید کارمندانتان را جزئی از شرکت تان بدانید؛ آنها را با افراد مختلف در قسمت های مختلف شرکت آشنا کنید، سعی کنید در مشکلات بزرگ از آنها کمک بخواهید. کاری کنید کارمندانتان بدانند وجودشان در شرکت شما مهم است.
3- در شغل آنها تعمق ایجاد کنید :
معنا و مفهوم در انجام یک کار، بیش از خود آن کار مهم است.
اگر حتی شما به عنوان کارآفرین، هیچ مفهوم و ارزشی در کارتان نبینید، از فردا انگیزه ای برای ادامه کارتان نخواهید داشت ! پس کارمندانتان را درک کنید، به آنها یاد بدهید که چرا کاری که میکنند مهم است و چرا بودن خود آنها بر سر کار مهم تر است؟
و در آخر، همیشه به خاطر داشته باشید:
یک مدیر موفق همیشه بر شانه کارمندان موفق ایستاده است.
/نبوغ مالی
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
شروع روز کاری پیش از ساعت ۱۰ صبح «شکنجه» است ؟
دانشمندان علوم اعصاب معتقدند مضرات کمخوابی مشابه اعتیاد به سیگار و الکل است.
پژوهشگران دانشگاه آکسفورد میگویند مجبور کردن کارکنان برای شروع کار قبل از ساعت ۱۰ صبح، معادل شکنجه است و موجب بیماری، فرسودگی و استرس آنان میشود.
به گفته محققان گرچه پیش از رسیدن به سن ۵۵ سالگی، ساعت بیولوژیکی افراد بزرگسال با ساعت کاری ۹ صبح تا ۵ عصر هماهنگ میشود، اما این مساله یک «تهدید جدی» برای سلامت جسمانی و روانی افراد است. همچنین شرکتهایی که کارمندان را مجبور میکنند کار خود را صبح زود آغاز کنند، بازدهی کمتری دارند.
تحقیقاتی که بر روی خواب و مسائل آموزشی کودکان و نوجوانان صورت گرفته حاکی از این است که کودکان ۱۰ ساله نمیتوانند زودتر از ساعت ۸:۳۰ صبح بر روی مسائل آموزشی متمرکز شوند. همچنین مطالعات علمی نشان میدهد برای گرفتن بهترین نتیجه تحصیلی، بهتر است نوجوانان ساعت ۱۰ صبح و دانشجویان ساعت ۱۱ صبح فعالیتهای آموزشی و یادگیری خود را آغاز کنند.
دکتر پل کیلی، محقق دانشگاه آکسفورد در این زمینه میگوید: «ما نمی توانیم ساعت بیولوژیکی را تغییر دهیم. شما نمیتوانید یاد بگیرید که در یک زمان خاص بیدار شوید. بدن شما با نور خورشید سازگار است ولی شما از آن آگاه نیستید چرا که این سازگاری به بخش هیپوتالاموس مغز شما گزارش میشود نه چشمانتان.»
کمخوابی در افراد سبب خستگی، اضطراب، سرخوردگی، خشم، افزایش وزن، افزایش فشار خون، پایین آمدن ایمنی بدن و استرس آنها میشود. همچنین دانشمندان علوم اعصاب معتقدند آسیبهایی که در اثر کمخوابی به بدن انسان وارد میشود، مشابه مضرات مصرف دخانیات و اعتیاد به الکل است.
کمخوابی همچنین اثرات مخربی بر عملکرد و سلامت مغز، قلب و کبد دارد. فقط یک هفته با خواب کمتر شش ساعت در شب منجر به ۷۱۱ تغییر در نحوه عملکرد ژنها میشود.
به گفته محققان دانشگاه آکسفورد بهترین زمان خواب برای افراد نوجوان و بزرگسال حدود نیمه شب و بهترین زمان برخاستن حوالی ساعت ۱۰ صبح است.
منبع : سایت یورونیوز فارسی
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
قدرت «گوش دادن» در کمک به تغییر افراد
ارائه بازخورد عملکرد، یکی از معمولترین روشهایی است که مدیران به وسیله آن به یادگیری و بهبود زیردستانشان کمک میکنند. با اینحال، تحقیقات نشان داده است که بازخورد میتواند به عملکرد آسیب برساند. این اتفاق هم با «بازخورد مثبت» و هم با «بازخورد منفی» اتفاق میافتد و بیشتر زمانی رخ میدهد که «بازخورد» نحوه نگاه افراد به خودشان را تهدید میکند.
یکی از دلایلی که ارائه بازخورد (حتی زمانی که مثبت است) اغلب نتیجه معکوس میدهد، این است که بازخورد این پیام را میفرستد که رئیس متصدی امور است و اوست که در این میان قضاوت میکند. این امر میتواند کارمندان را مضطرب کند و در حالت تدافعی قرار دهد و در نتیجه مشاهده دیدگاه افراد دیگر را برای آنها دشوارتر سازد.
ما بر آن شدیم تا دریابیم آیا یک مداخله ماهرانهتر، برای مثال پرسیدن سوالات و گوش دادن، میتواند از این پیامدها جلوگیری کند یا خیر.
درحالی که بازخورد درباره این است که به کارمندان بگویید نیاز به تغییر دارند، گوش دادن به کارمندان و پرسیدن سوالاتی از آنها، ممکن است «میل» به تغییر را در آنها برانگیزد. ما در مقاله اخیر نشان دادیم که تجربه گوش دادن با کیفیت بالا (توجه، همدلی و خودداری از قضاوت) میتواند احساسات و طرزبرخورد گوینده را بهطور مثبتی شکل دهد.
در مجموع، یافتههای ما نشان میدهد که گوش دادن کارمند را ریلکستر، خودآگاهتر از نقاط قوت و ضعفش و مایلتر به انعکاس از یک شیوه غیردفاعی میسازد.
این امر میتواند موجب شود تا کارمندان با همکاران دیگر بهجای رقابت، همکاری کنند؛ چرا که آنها علاقه بیشتری به اشتراک نگرشهایشان و نه تلاش برای متقاعد کردن دیگران برای پذیرش آنها دارند و در توجه به دیدگاههای دیگر آزادتر هستند.
به بحث ارائه بازخورد بازمیگردیم، البته ادعا نمیکنیم که گوش دادن باید جایگزین بازخورد شود، بلکه به نظر میرسد که گوش دادن به کارمندانی که در مورد تجربیاتشان صحبت میکنند، میتواند ارائه بازخورد را سودمندتر کند.
به این ترتیب به آنها کمک میکند تا از نظر روانی احساس امنیت کنند و کمتر حالت تدافعی به خود بگیرند.
یافتههای ما نشان میدهد مدیرانی که به خوبی گوش میدهند به عنوان رهبران سازمانی افراد دیده میشوند، اعتماد بیشتری گردآوری میکنند، رضایت شغلی بیشتری تزریق میکنند و خلاقیت تیمشان را بالا میبرند.
با این حال، اگر گوش دادن برای کارمندان و سازمانها سودمند است، چرا در محیط کار آنقدر رایج نیست؟ چرا به اکثر کارمندان آن طوری که میخواهند گوش داده نمیشود؟ تحقیقات نشان میدهد که اغلب چندین مانع در این مسیر وجود دارد:
▪️ فقدان قدرت: تحقیقات تیم ما نشان داده است که برخی مدیران ممکن است احساس کنند که اگر به کارمندانشان گوش دهند، به نظر ضعیف خواهند آمد.
▪️گوش دادن، زمان و تلاش زیادی مصرف میکند: در بسیاری از مثالها، مدیران تحت «فشار زمانی» یا وقتی که حواسشان توسط افکار یا کار دیگران پرت شده است، به کارمندان گوش میدهند.
▪️ ترس از تغییر: گوش دادن با کیفیت بالا میتواند پرمخاطره باشد؛ چراکه مستلزم چشمانداز یک گوینده بدون تلاش برای قضاوت کردن است.
ما چندین بار مشاهده کردهایم که وقتی مدیران را برای گوش دادن صادقانه آموزش دادیم، دیدگاههای مهمی در مورد کارمندانشان بهدست آوردند- آنها از اینکه در مورد زندگیهای افرادی که سالها برایشان کار کردهاند، اطلاعات اندکی داشتند، حیرتزده بودند.
ترفندهایی برای تبدیل شدن به یک شنونده بهتر
گوش دادن نیاز به آموزش، پافشاری، تلاش و از همه مهمتر، قصد و نیت برای تبدیل شدن به یک شنونده خوب دارد. گوش دادن نیاز به پاک کردن ذهن از صداهای درونی و بیرونی دارد و اگر این شرایط برقرار نیست، مکالمه را برای زمانی که بتوانید واقعا و بدون پرتی حواس به صحبتها گوش کنید، به تعویق بیندازید.
در اینجا برخی از بهترین تمرینها آورده شده است:
▪️ ۱۰۰ درصد توجهتان را به خرج دهید یا اصلا گوش نکنید. به گوینده نگاه کنید حتی اگر او به شما نگاه نکند. تماس چشمی مداوم به گوینده اجازه میدهد تا احساس کند شما در حال گوش دادن هستید.
▪️قضاوت یا ارزیابی نکنید. بدون عجله برای نتیجهگیری یا تفسیر به آنچه میشنوید، گوش فرا دهید.
▪️تظاهر به گوش دادن نکنید.
▪️برای کمک به افرد برای جستوجوی عمیقتر در افکار و تجربیاتشان سوالاتی بپرسید. پیش از اینکه یک سوال را مطرح کنید، از خودتان بپرسید «آیا این سوال قصد دارد، تا به سخنگو منفعت برساند یا فقط حس کنجکاوی من را ارضا کند؟» گرچه فضایی برای هر دوی اینها وجود دارد اما یک شنونده خوب نیازهای دیگران را اولویتبندی میکند.
منبع: hbr
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چگونه با تبعیض در محل کار برخورد کنیم؟
بسیاری از ما شاهد تبعیض در محل کار خود بودهایم؛ یکی از همکارانمان بیشتر از سایرین مورد علاقه رئیس است و معمولا پروژههای بهتر و مهمتر به او سپرده میشوند. اصلا شاید شما همان نورچشمی باشید. خُب مسلما وقتی زیادی مورد توجه رئیس قرار بگیرید، فرصتها و موفقیتهای شغلی، یکی پس از دیگری بهسراغتان میآیند و کسی که قرار است ترفیع شغلی بگیرد شما هستید. چه چیزی از این بهتر؟ ترفیع گرفتن مساوی است با افزایش حقوق و احتمالا زندگی راحت تر.
گاهی این استثنا قائل شدن و تبعیض در محل کار دلیل سادهای دارد. معمولا ما از کار کردن با دوستان و آشنایان خود لذت میبریم و درنتیجه با پارتیبازی دست آنها را در اداره یا شرکت خودمان بند میکنیم.
بنابر تحقیقی که در دانشگاه جورج تاون صورت گرفت، ۹۲٪ از مدیران ارشد بازرگانی شاهد تبعیض در ترفیع کارمندان بودهاند و یکچهارم مدیران شرکتکننده در این تحقیق اذعان کردند که خودشان نیز بین کارمندانشان تبعیض قائل میشوند.
به نظر میرسد تبعیض و پارتیبازی، یک موضوع اپیدمیک و رایج است که اثرات زیانباری بر محیطهای کاری میگذارد.
رفتار دوگانه رئیس با کارمندان خود، حس نارضایتی را در آنها ایجاد میکند و موجب شکاف در تیم کاری میشود. اگر رئیس فرصت درخشش و نشان دادن توانایی را برای تمام کارمندان خود بهوجود نیاورد، در واقع فرصت رشد شرکت خود را از دست میدهد و این در طولانیمدت موجب خسارت و از دست رفتن سرمایه میشود.
اگر قربانی تبعیض شدهاید، چه راهکارهایی میتوانید اتخاذ کنید؟
1 مطمئن شوید که واقعا یک قربانی هستید
اگر احساس میکنید نادیده گرفته میشوید، ابتدا یک گفتوگوی صمیمانه با خود داشته باشید و مطمئن شوید که احساس شما واقعی است. ایگان میگوید: «اگر عملکرد فردی که مورد لطف رئیس قرار دارد، بهتر از شماست، شاید وقت آن رسیده است که با تلاش بیشتر، عملکرد خود را بهتر کنید.»
2 با رئیس خود گفتگو کنید
به شیوهای دیپلماتیک با رئیس خود وارد گفتوگو شوید و گفتوگویی واضح، آرام و موجز داشته باشید. ایگان در اینباره میگوید: «باید درباره نحوه رفتار رئيس خود قضاوت درستی داشته باشید. اگر او را به داشتن رفتار ناعادلانه میان کارمندان متهم کنید، موجب ایجاد حالت تدافعی در رئيس خود میشوید. بهتر است درباره موضوع تبعیض میان کارمندان چیزی نگویید و بهجای آن از رئیس بخواهید فرصتی برای همکاری بیشتر در اختیار شما قرار بدهد.»
3 سختکوش باشید
حرفهای باشید و نشان بدهید برای تیم، شرکت و مشتریان خود اهمیت قائلید. هرگز اجازه ندهید تبعیض در محل کار بر شیوهی کار شما اثر بگذارد.
4 دلیل واقعی تبعیض را پیدا کنید
شاید دلیلِ اینکه رئيس شما به یکی از همکارانتان بیشتر توجه میکند، گذشته و تجربیات مشترک آنهاست یا شاید این توجه براساس عادت یا از روی اعتماد شکل گرفته باشد. با دانستن دلیل این توجه، عادلانه یا ناعادلانه بودن آن مشخص میشود.
5 همکارتان را سرزنش نکنید
معمولا همکار شما مقصر بهوجود آمدن این توجه نیست. هرچند ممکن است داشتن یک رابطه کاری معمولی با چنین فردی مشکل باشد اما او را سرزنش نکنید و با او رفتار مناسبی داشته باشید.
6 مثبتاندیش باشید
هرگاه متوجه تبعیض در محل کار خود شُدید، دید مثبت داشته باشید و مشتاقانه به کار خود ادامه بدهید. اگر اجازه بدهید این امر بر عملکرد و روحیه شما تأثیر بگذارد، کیفیت کار شما افت میکند. اگر درباره این موضوع با همکاران خود صحبت کنید، وجهه بدی در میان آنها پیدا خواهید کرد.
7 صبور باشید
اگر واقعا این توجه ناعادلانه است، صبوری پیشه کنید. بالاخره رئیستان متوجه میشود که توجه به سایرین به نفع شرکت است و بهدنبال فرد مناسب دیگری میگردد.
بنابر توصیه پیلیتنر، سعی کنید عملکرد خوبی داشته باشید تا وقتی چنین زمانی فرا رسید، فرد منتخب «شما» باشید.
8 بهدنبال بهبود شرایط باشید
اگر تبعیض در محل کار شما شَدید است، باید انرژی بیشتری برای ارتباطات خود صرف کنید. باید بهطور مداوم با رئیس خود ملاقات کنید و مطمئن شوید برای گرفتن ترفیع، تواناییهای لازم را دارید.
اگر تبعیض به شکل فاحشی در بخش شما وجود دارد، درباره آن با سایرین صحبت کنید. اگر تعدادتان زیاد باشد، صدای شما شنیده میشود. به رئيستان بگویید که افراد زیادی در اداره خواهان دیدار با او هستند و از او بخواهید بیشتر در جمع کارمندان حضور پیدا کند.
درنهایت چه قربانی تبعیض باشیم و چه از آن سود ببریم، مثبت اندیشی و سختکوشی عواملی هستند که ما را در هر موقعیت شغلی به موفقیت میرسانند.
منبع: forbes
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
شرکتها چگونه میتوانند محیطی دلپذیر برای کار ایجاد کنند؟
اغلب کارمندان به دلایلی همچون اعتبار یک شرکت به آن میپیوندند، اما عاملی که تعیین میکند یک کارمند چه مدت و تا چه زمانی در یک شرکت باقی میماند، بستگی زیادی به کیفیت مدیر مستقیم او دارد.
بهرهوری کارکنان نیز تا حد زیادی بر اساس عملکرد و ویژگیهای شخصیتی و کاری مدیران مستقیم آنها تعیین میشود. در مجموع، مدیران نقشی کلیدی در تبدیل استعدادهای کارکنان به عملکردهای درخشان دارند.
با این همه، شرکتها نیز جایگاه و اهمیت خاص خود را دارند. اگر مدیران به تنهایی و بدون همراهی سایر ارکان شرکت، دست به تغییرات بزرگی بزنند که به بهتر شدن شرایط کمک کند، به سختی میتوانند بر مقاومتهای شکل گرفته به واسطه تفکرات سنتی و چارچوبهای از پیش تعیین شده فائق آیند.
متاسفانه در بسیاری از شرکتها هنوز تفکرات و ساختارهای سنتی ریشه دوانده و بزرگترین مدیران هم در مصاف با این تفکرات و سنتها به زحمت میافتند. شما هر چقدر هم مدیر قابلی باشید باز هم به سختی میتوانید با تفکرات کلیشهای مانند موارد زیر مقابله کنید:
▫️هر فرد دارای پتانسیلهای نامحدودی است.
▫️باید به افراد کمک کرد تا بر نقاط ضعف خود تمرکز کرده و آنها را برطرف سازند.
▫️به همان شکل با دیگران رفتار کنید که دوست دارید آنگونه با شما رفتار شود.
حتی اگر بهترین مدیر دنیا هم باشید و خلاقانهترین ایدهها را برای دگرگون ساختن ساختارهای موجود در سر پرورانده باشید، چنانچه در محیط مناسبی مشغول فعالیت نباشید، با موانعی روبهرو خواهید شد که کار زیادی برای داشتن آنها نمیتوانید انجام دهید و پاسخهایی شبیه این خواهید شنید:
▫️نمیتوانید به این شکل به کارکنان پاداش دهید.
▫️نمیتوانید کارمندی را که کمتر از سه سال سابقه کار در شرکت دارد، ارتقا دهید.
▫️با کارکنان به شکلهای متفاوتی رفتار میکنید. این منصفانه و عادلانه نیست و تبعیضآمیز به نظر میرسد.
▫️این سیستم جدید مدیریت عملکرد شرکت است، لطفا رویکردهایتان را با آن تنظیم کنید.
▫️کارکنان باید بر اساس استراتژیهای تدوین شده شرکت آموزش دیده و مورد ارزیابی قرار گیرند، پس فقط آنها را مدنظر قرار داشته باشید و نه چیزهای دیگر را.
▫️نمیتوانید چنین عنوانی (مثلا مدیر فلان بخش) را به او بدهید، چرا که کسی نیست بخواهد به او گزارش دهد و او زیر دستی ندارد که مدیرش باشد.
در این مسیر کلیدهایی وجود دارند که میتوان با استفاده از آنها دیوار بلند تفکرات و سیستمهای سنتی را در هم شکست و دیواری جدید ساخت:
1 بر نتایج و دستاوردها متمرکز شوید:
وظیفه اصلی شرکتها، مشخص کردن اهداف مطلوب است و وظیفه کارکنان، یافتن بهترین روشها و ابزار لازم برای دستیابی به این اهداف. عمل به توصیههای زیر میتواند در این زمینه موثر و مفید باشد:
▫️تا آنجا که امکانپذیر است، هر شغلی در شرکت را بر مبنای دستاوردها و با استفاده از واژگان مرتبط با نتایج تعریف کنید.
▫️روشی موثر را برای رتبهبندی و سنجش دستاوردهای کارکنان تدوین کنید، چرا که سنجش و اندازهگیری همیشه به بهبود عملکرد کمک میکند.
▫️به چهار شاخص و معیار سنجش عملکرد کارکنان و شرکت از نظر مشتریان، یعنی دقت، فراهم بودن، همکاری و تعامل و مشاوره دادن کارکنان به مشتری توجه ویژه داشته باشید. علاوهبر این، هر کدام از نقشها در درون شرکت را بر اساس میزان تاثیرگذاری بر تحقق این شاخصها، مورد سنجش قرار دهید.
2 برای عملکرد درخشان کارکنان در هر نقشی که هستند، ارزش قائل شوید. اگر بخواهیم فرهنگ یک شرکت را به خوبی بشناسیم کافی است اول از همه به قهرمانان آن شرکت نگاه کنیم، برای این موضوع، کارهای زیر را انجام دهید:
▫️تا آنجا که ممکن است برای هر نقشی در سطوح مختلف دستاوردها را تعیین کرده و مشخص کنید با تحقق چه معیارهایی میتوان به سطوح بالای عملکرد دست یافت. علاوهبر این، با اهدای گواهینامه و دیپلم افتخار به افراد آنها را برای حرکت به سمت سطوح بالاتر ترغیب کنید.
▫️برنامههای پاداشدهی متعددی را به تعداد مشاغل مختلف سازمان، طراحی و اجرا کرده و در هر کدام از آنها شاخصهای ویژهای را در نظر بگیرید. علاوهبر این، بهطور شفاف توضیح دهید که چرا به کارکنان پاداشهای متفاوتی میدهید.
▫️بهترین روزهای هرکدام از کارمندانتان را به همراه آنها جشن بگیرید. سیستمی طراحی کنید که در آن هر فردی بتواند عملکردش را به صورت ماهانه و فصلی مورد ارزیابی قرار دهد. از همین سیستم برای جشن گرفتن بهترین روزهای هر فرد در طول هر ماه، فصل و هر سال استفاده کنید. در این حالت، افزایش بهترین روزهای هر فرد، به معنای بهبود عملکرد او و پیشرفت شرکت خواهد بود.
منبع: گالوپ
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
مدیرانتان را مدیریت کنید!
کارکنان کمی در جهان این شانس را دارند تا برای بزرگانی کار کنند که استاد ایجاد تعادل بین رفتار دوستانه و فرماندهی، یا بین اقتدار انگیزهبخش و کنترل هستند.
متاسفانه بیشتر کارمندان در حال حاضر برای مدیرانی کار میکنند که محدود کردن کارمندان را بیشتر میپسندند و بر نقاط ضعف کارمندان بیش از نقاط قوت تمرکز دارند. این نوع مدیران زمان زیادی را صرف اعلام دستورات به کارمندانشان میکنند درحالیکه گوش شنوایی برای شنیدن درد دلها و خواسته کارمندان ندارند.
چنین مدیرانی به کارمندان اعتماد ندارند و اگر چه برای موفقیتهای آنها ارزش قائل هستند، اما با ناکامیهای آنها به شکل مخربی برخورد کرده و به شدت سرزنش میکنند.
حال سوال اینجاست که اگر شما هم برای چنین مدیری کار میکنید، چگونه باید به این شرایط واکنش نشان دهید؟ و چگونه میتوانید به این مدیران کمک کنید؟ در اینجا به نکاتی کاربردی اشاره شده که با استفاده از آنها میتوانید، مدیرانتان را مدیریت کنید:
▪️اگر مدیرتان آنقدر پرمشغله است که فرصتی برای صحبت با شما درباره عملکرد یا اهدافتان ندارد:
در این شرایط لازم است که در اولین فرصت ممکن برای برگزاری یک جلسه برنامهریزی عملکرد با او اقدام کنید. شما باید بار سنگین این برنامهریزی را از دوش مدیرتان بردارید و به او بگویید که خودتان به صورت داوطلبانه نسبت به برنامهریزی برای جلسه ارائه گزارش کار و بررسی عملکردتان با او اقدام میکنید. در این جلسات باید گزارش کوتاه در مورد آنچه در سه ماه گذشته انجام دادهاید، ارائه کنید و پس از آن به سراغ برنامههایی بروید که قرار است در سه ماه آینده انجام دهید.
اما اگر مدیرتان چند بار و به دلایل مختلف برگزاری این جلسات را لغو کرد یا به تاخیر انداخت یا در حین برگزاری جلسات، نسبت به شما بیتوجه بود، مشخص میشود که او مدیر پرمشغلهای نیست، بلکه به علت ضعف مدیریت نمیتواند مدیر قوی و بزرگی باشد.
در چنین شرایطی شما دو راه بیشتر نخواهید داشت، یا به خاطر علاقه به شغلتان مجبورید چنین مدیری را تحمل کنید یا اینکه اگر خود را در شغل یا شرکت دیگری مفید میدانید، میتوانید به تغییر شغل یا شرکت اقدام کنید.
▪️اگر مدیرتان شما را مجبور میکند دقیقا همانطور که او میخواهد کارها را انجام دهید:
اگر با چنین مدیری سر و کار دارید، از او بخواهید که نقش و فعالیتهایتان بیشتر بر اساس نتایج کسب شده سنجیده شود، نه چگونگی دستیابی به آنها. از او بخواهید بهطور شفاف به شما بگوید از نظر او کدام دستاورد و عملکرد، مصداق عملکرد مطلوب است. علاوهبر این برای او توضیح دهید که چگونه سبک کاری شما حتی اگر متفاوت با مدیرتان است، به کسب موفقیت مورد نظر او منتهی میشود.
با این همه، گاهی اوقات، مدیران با هدف حفظ کنترل و به خاطر احساس اقتدار دست به این کار میزنند و دوست دارند در تمام مراحل کار دخالت داشته و به همین دلیل کارمندان را وادار میکنند تا در تمام مراحل کار و اتخاذ تصمیمات از آنها کسب تکلیف کنند. در این حالت اگر میتوانید با این شرایط کنار بیایید، میتوانید به کارتان زیر نظر چنین مدیری ادامه دهید، در غیر این صورت بهتر است به جابجایی شغلی یا کار در شرکتی دیگر فکر کنید.
در هر دوی این موقعیتها آنچه که حائز اهمیت است اینکه کارکنان یک سازمان دارای نقشی فعال در فرآیندهای ارتباطی بین مدیران و کارمندان هستند. آنها باید بتوانند به کمک مدیران پرمشغله و سنتگرایی بشتابند که به تنهایی یا با استفاده از روشهای سنتی و قدیمی به دنبال حل مشکلات و چالشهای نوین و پیچیدهای هستند که در محیط کسبوکار امروز وجود دارد.
منبع: گالوپ
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چگونه میتوان از انرژی احساسی کارمندان بهرهبرداری کرد؟
هنگامی که از کارمندان شرکتهای موفق جویا میشویم که چه چیزی آنان را از کار در آن محیط خشنود میسازد، اغلب شگفتزده میشویم که چگونه پاسخهای دریافتی از تمامی افراد یک سازمان، جدا از رده، کارکرد یا گروهشان، یکپارچه و همراستا هستند. این تکیهگاههای فرهنگی برای افراد خارج از این محیط همیشه به سرعت قابل مشاهده نیستند.
ممکن است نیروی محرکه کارمندان یک مرکز درمانی خیریه، این باشد که کار آنان سبب افزایش طول عمر و سلامت بیماران خواهد شد؛ کارکنان یک شرکت معروف ممکن است از کار کردن در یک برند برتر و در سطح جهانی شناخته شده احساس افتخار کنند؛ افراد شاغل در شرکتهای تازه تاسیس شاید ساختار شکنانه بودن شرکت خود را همچون یک نشان افتخار بدانند؛ کارگران یک کارخانه شاید به سهم خود در نقش مولد کارخانه بنازند. این تفاخر، سوخت «انرژی احساسی» را تامین میکند که مفهومی حیاتی هم برای درک ما از فرهنگ سازمانی و هم برای بازدهی حداکثری کارمندان است.
البته امتیازهای بالا در بازدهی حداکثری کارمندان همواره به این معنا نیست که فرهنگ شما پشتیبان راهبردهای شما است یا بهعکس، امتیازهای بازدهی پایین الزاما به این معنا نیست که فرهنگ شما نابسامان است. ضرورتا، پیشرفت فرهنگی مترادف با بهبود بازدهی کارمندان نیست. بیایید نگاهی ژرفتر به چیستی این امر بیندازیم.
انرژی احساسی، فارغ از مشوقهای بیرونی نظیر پاداش یا مزایا، کارمندان را تشویق میکند که ادامه دهند و پیش بروند. منبع تغذیه این انرژی احساسی نقاط قوت بهخصوصی هستند که منشا حس افتخار در داخل یک شرکتند که افراد را به سوی سختکوشی بیشتر در جهت ارتقای سازمان هدایت میکند. احساس غروری که از این دستاورد حاصل میشود خود منبع تامین انرژی احساسی بیشتری خواهد شد که افراد را تشویق میکند برای دستیابی به موفقیتهای افزونتر باز هم بکوشند و به همین شکل این چرخه تکرار میشود.
درباره اینکه چرا احساس افتخار از پول اهمیت بیشتری دارد: جان کاتسن باخ در قدرتِ بزرگترین نیرو محرکه جهان چنین توضیح میدهد که احساس افتخار، یک اوج احساسی است که به دنبال کسب موفقیت پدید میآید. پیشبینی موفقیتهای آتی همچون یک منبع نیرو محرکه ذاتی عمل میکند که اغلب اوقات قدرتمندتر از مشوقهای رسمی و پاداشهاست.
توانایی بهرهوری از این منابع احساس افتخار بهویژه در دورههای دگرگونی و اختلال اهمیت پیدا میکند. در هنگام تلاش برای ایجاد دگرگونیهایی با مقیاس بزرگ، شرکتهایی که تعهد کارمندی بر پایه افتخار، احساسات یا فرهنگ موجود را به عنوان منبعی برای قدرت خود بهکار میبرند تقریبا دو برابر بیش از شرکتهایی که از این منابع استفاده نمیکنند، احتمال دستیابی به دگرگونی پایدار را دارا هستند.
تلاشهای ایجاد دگرگونی میتواند منابع احساس افتخار و در پی آن انرژی احساسی کاری شما را به مخاطره بیندازد. هنگامی که این معیارهای فرهنگی مورد حمله قرار میگیرند، کارمندان دچار بیاعتمادی و تشویش خاطر شده و ممکن است در مقابل تغییرات مقاومت کنند. در این شرایط رفتارهایی ضدتولید پدید میآیند، ازجمله زبانبازی برای پُربازده کردن اهداف و پنهانسازی اطلاعات بهمنظور حمایت از گروههای جداگانه (در درون یک سازمان).
در چنین حالتی دیگر جای تعجب نیست که پس از دو، سه سال، هزینهها کم کم افزایش یافته، سازمانهای مقلد شکل گرفته و شرکت خود را ناگزیر از رفتن زیر بار یک برنامه بازسازی دیگر میبیند.
برای بهرهوری کامل از انرژی احساسی یک سازمان، بایسته است که اهداف آن سازمان با چیزهایی که سبب ایجاد احساس افتخار در افراد از کار کردن در آن مکان میشود، پیوند بخورد.
نویسنده: Alice Zhou
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
آیا رها کردن شغل تصمیم صحیحی برای شماست؟
اکثرا مدیران و کارمندان در تمام سازمانهای دنیا به این دیدگاه رسیدهاند که حقوق ماهانه و سایر پاداشهای قراردادی، تنها چیزی است که کارمندان انتظار دریافت آن از شغل خود را دارند و امید داشتن به مزایای غیرملموستر مانند اعتماد، احترام، استقلال و تاثیر مثبت بر دیگران بیهوده است.
این دیدگاه ضعیف نسبت به شغل، بر نگرشها و رفتارها در محیط کار تاثیر میگذارد و بستر فرسودگی شغلی کارمندان را فراهم میکند. هنگامی که با حجم بالای کار مواجه میشوید، اگر این حجم و فشار کاری بیش از ظرفیت شما باشد و نتوانید به آنها رسیدگی کنید، در آن زمان، خطر فرسودگی شغلی شما را بیش از پیش تهدید میکند.
فرسودگی سه جزء دارد:
خستگی (انرژی از دست رفته)، بدبینی (شور و اشتیاق از دست رفته) و عدم کارآیی (اعتماد به نفس و توانایی از دست رفته برای کار کردن)، اما الزاما نباید دچار هر سه مورد شوید تا از عواقب آن رنج ببرید.
با اینکه جلوگیری از فرسودگی شغلی در درجه اول مربوط به خود کارمندان است اما عوامل شغلی و سازمانی خارج از کنترل نیز بر او تاثیرگذارند. در شرایطی مانند: حجم کار بسیار بالا، مشکلات اداری، حمایت اجتماعی کم، منابع سازمانی ضعیف، مدیران پریشان و رفتارهای منفی، احتمال فرسودگی شغلی افزایش مییابد.
سازمانهایی که فرسودگی شغلی زیادی دارند، اکثر پرسنل آنها چه در روابط داخلی محیط کار و چه در روابط بیرونی، علائم فرسودگی را به همراه دارند و به یکدیگر منتقل میکنند. بنابراین ممکن است زمانی فرا برسد که رها کردن شغل یا سازمان، بهترین راهحل ممکن برای رفع فرسودگی شغلی باشد.
اگر شما احساس فرسودگی شغلی میکنید، چه موقع باید شغل خود را رها کنید؟ پاسخ به پرسشهای زیر میتواند به شما کمک کند.
آیا شغل یا کارفرمایتان این امکان را میدهد که با بالاترین پتانسیل خود فعالیت کنید؟
یک شغل پایدار نقاط قوت شما را بهبود بخشیده و به شما کمک میکند تا با بالاترین توانایی و خلاقیت خود کار کنید. از جمله موارد تضعیف کننده روحیه: حجم کار زیاد، اهداف متضاد، انتظارات نامشخص، منابع ناکافی و عدم حمایت مدیریتی است. این موانع عملکرد پرسنل را کاهش میدهد.
شغل یا کارفرمای شما چقدر با ارزشها و منافع شما هماهنگ است؟
هنگامی که شما تناسب بین ارزشها و منافع خود و ارزشها و نیازهای سازمان را درک کنید، احتمال بیشتری وجود دارد که هدف کار خود را دریابید و اگر این تناسب وجود نداشته باشد شما پشتیبانی لازم از سوی سازمان برای عملکرد خوب خود را دریافت نخواهید کرد و در نهایت موفقیت شغلی شما به خطر میافتد. ارزشهای کارفرما با رفتارهای مدیریت و شیوههای تصمیمگیری نمایان میشوند.
آینده شما در شغل یا سازمانتان چطور به نظر میرسد؟
چشمانداز بلندمدت خود را بازنگری کنید و ببینید چشمانداز شما حالتی کوتاهمدت دارد یا یک شیب رو به پایین بلندمدت است. آیا شما خودتان را جزو اعضای ارشد سازمان میبینید؟ آیا آنها چشمانداز امیدوار کنندهای از آینده به شما میدهند؟
فرسودگی شغلی چه هزینهای برای شما دارد؟
فرسودگی شغلی میتواند عواقبی جدی در سلامت، عملکرد، چشمانداز شغلی، رفاه روانی و روابط شما داشته باشد.
اگر در مورد تاثیری که فرسودگی ممکن است بر شما داشته باشد مطمئن نیستید، سعی کنید از همسر، اعضای خانواده و دوستان نزدیک خود سوال کنید.
بعد از در نظر گرفتن این سوالات، اگر به این نتیجه دست یافتید که رها کردن شغل یا سازمان، تصمیم صحیحی برای شماست، مرحله سخت را طی کردهاید.
شما ممکن است نتوانید همین امروز کارتان را رها کنید. اما شاید امروز روزی باشد که اصل این تصمیم را پایهریزی میکنید: رزومه خود را بهروز کنید، ارتباطات شبکهای خود را گسترش دهید، این جمله که یک شغل جدید میخواهید را دائم به زبان آورید، برای یک دوره آموزشی ثبت نام کنید. سفرهای موفقیتآمیز با چنین اقداماتی آغاز میشود.
منبع: Forbes
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
دلایل تنفر کارمندان از مدیران!
۴۳ درصد کارکنان میگویند که کارهای خوب آنها دیده نمیشود!
بسیار دیده میشود که خیلی از کارمندان در سازمان ناخشنودند؛ چرا که بر این باورند که مدیر آنها به کار خوبشان ارج نمیدهد.
زمانی که کارمندان شما تصمیمات خوبی میگیرند، کمک شایان توجهی در خلال جلسات میکنند و یا ایدههای نویی را مطرح میکنند، مشتاق تشویق و بازخور مثبت هستند. اما اغلب سرپرستان و مدیران سازمانی در تمجید و تقدیر از آنها دچار کوتاهی میشوند!
یکی از نشانههای یک سازمان سالم، وجود جوی مبتنی بر تقویت مثبت و قدرشناسی است. در این سازمانها باید از سرپرستان شنید که به کارکنان میگویند:
▪️نکته خوبی است!
▪️واقعا قابل ستایش است!
▪️چه خوب، چه عالی!
▪️مرسی
از دلایل عمده ای که مدیران در تقدیر از کارکنان خود کوتاهی میکنند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. آنها کارکنان را برای بهرهکشی و سختکوشی بدون تشکر میخواهند.
۲. آنها به کارکنان به چشم هزینه تا یک دارایی با ارزش و سرمایهگذاری مینگرند.
۳. اغلب اوقات درک نمیکنند که تقدیر و شناسایی چقدر برای کارکنان اهمیت دارد.
۴. آنها فاقد سطح مناسب هوش عاطفی هستند و تشکر از کارکنان را کاری بیزارکننده و عبث میدانند!
۵. خودشان هرگز مورد تقدیر سرپرستانشان قرار نگرفتهاند!
منبع: impact
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
اشتباهات زبان بدن که شما را از پیشرفت شغلی باز می دارد
تصور کنید کارمند بامسئولیت و منضبطی هستید و انتظار دارید بالاخره یک روز ارتقای شغلی پیدا کنید. تمام وظایفی که به شما محول می شود را بیشتر از حد انتظار مدیرتان انجام می دهید و حتی یک ربع زودتر از شروع شیفت کاری در محل کار حاضر می شوید؛ اما آیا می دانید برخی اشتباهات زبان بدن سبب می شود از موفقیت شغلی باز بمانید؟
البته خیلی از کارمندان بدون این که بدانند مرتکب اشتباهات زبان بدن می شوند. در ادامه به 19 اشتباهی که باید برای پیشرفت شغلیتان از آنها دوری کنید اشاره می شود.
فرورفتن در صندلی
اگر در محل کارتان مدام در صندلی فرو بروید، شاید رئیستان یا دیگر کارمندان تصور کنند به کارتان چندان اهمیت نمی دهید یا در محل کار بیش از اندازه راحت هستید.
برگرداندن چشم
این حرکت نشان دهنده عدم تمایل شما برای شنیدن حرفهایی است که باب میلتان نیست یا به نظرتان تکراری و احمقانه می آیند.
گره زدن دستها یا پاها
خیلی از افراد وقتی به حرف رئیس خود گوش می دهند، گره کردن و روی هم انداختن دستها و پاهایشان سبب می شود احساس راحتی بیشتری کنند، اما شاید این زبان بدن به دیگران انرژی منفی دهد. زیرا فکر می کنند حالت تهاجمی دارید، لجباز هستید یا احساس صمیمیتی با آنها ندارید.
تجاوز به حریم شخصی
با همکارتان خیلی صمیمی باشید یا نباشید، در هر صورت بهتر است در مورد موضوعات شغلی، فاصلهی مناسبی را با دوستان، همکاران و رئیستان در محل کار داشته باشید. بهترین قانون این است 1 تا 2.5 متر از همکارانتان فاصله بگیرید.
تکرار نکردن حرکات دیگران
رفتار مشابه با دیگران در برخورد با آنها، به شما امکان می دهد روابط عمیقتری برقرار کنید که در طولانی مدت سبب اعتماد بیشتر آنها به شما میشود.
عدم برقراری ارتباط چشمی
اگر می خواهید شانس خود را برای داشتن گفتگوهای مؤثر با دیگران در محل کار افزایش دهید، حتی وقتی در حال صحبت هستید، به چشمانشان نگاه کنید، زیرا این کار سبب ایجاد ارتباطی مستحکم میان دو طرف می شود.
شل دست دادن
محکم دست دادن در ملاقاتهای کاری اهمیت زیادی دارد. البته در هنگام دست دادن، دست همکارتان را به سمت خود نکشید یا به قدری محکم دست ندهید که استخوان دست طرف مقابل بشکند.
بی سر و صدا وارد شدن
وقتی وارد اتاق یا جلسهای می شوید، در بزنید و سلام کنید؛ حتی وقتی دیرتر از بقیه می آیید.
بیحوصله و کسل دیده شدن
نگاه کردن به ساعت، نقاشی کشیدنهای بیهدف، آه کشیدن پشت میز، به رئیستان نشان می دهد در محل کار کسل هستید. اگر در محل کار کسل هستید، قدم بزنید یا از همکارانتان بپرسید نیاز به کمک دارند یا نه.
بروز حرکات عصبی
از حرکات عصبی می توان به قلنج شکستن، بازی با مو، جویدن ناخن و گاز گرفتن لب اشاره کرد. انجام این رفتارها در مقابل رئیس یا همکارتان باعث می شود از اعتبارتان کاسته شود و دیگران فکر کنند شما مضطرب و نالایق هستید.
لم دادن به دیوار یا مبلمان
صاف ایستادن سبب می شود دیگران مطمئن شوند شما هوشیار هستید و اعتماد به نفس کافی دارید. در هنگام ایستادن، پاها را به اندازه عرض شانه باز کنید و به چهار ستون بدنتان تکیه دهید.
لبخند زدن
لبخند داشتن روی لب یکی از آسانترین راهها برای نشان دادن اعتماد به نفس است.
پنهان کردن دستها
پنهان کردن دستها در هنگام صحبت با دیگران، شما را فردی غیرقابل اعتماد نشان می دهد. کف دستهایتان باز و به سمت بالا باشد تا قابل اعتماد و شفاف به نظر برسید.
زل زدن به ساعت
نگاه کردن به ساعت، شما را فردی بیحوصله و کسل نشان می دهد و شاید طرف مقابل این رفتار را نوعی بیاحترامی تلقی کند.
استفاده از حرکات اغراق آمیز
حرکات زیاد دست نشان می دهد فردی غیرحرفهای هستید و اعتماد به نفس کافی ندارید. این رفتارهای غیرکلامی را در کمترین حد ممکن نگه دارید.
رو برگرداندن از اطرافیان در جلسات کاری
وقتی از حضار روی برمی گردانید یا بدنتان به سمت آنها نیست، شاید بیتوجه یا گستاخ به نظر برسید.
استفاده طولانی مدت از گوشی تلفن
نباید خیلی از تلفن استفاده کنید، مگر این که مکالمات تلفنی جزئی از کارتان باشد. کار کردن با گوشی موبایل در محل کار خصوصاً در هنگام جلسات، بیاحترامی به کسی است که صحبت می کند.
تکان ندادن سر
لبخند و سر تکان دادن ساده می تواند به عنوان یک حرکت غیرکلامی قدرتمند بهحساب آید که نشان می دهد به طور فعالانه در حال گوش دادن هستید.
کناره گرفتن از همکاران
وقتی از دیگران فاصله می گیرید، فردی بیمیل، ناراحت و حتی بیاعتماد به نفس به نظر خواهید رسید. از پیله تنهایی خود بیرون بیایید و برای برقراری ارتباط با همکارانتان وارد عمل شوید.
منبع: workandmoney
سایت ucan
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
تفاوت کارکنان امروزی با کارکنان ۱۰ سال پیش:
مطالعه موردی در ایران
طی تحقیقی که چند سال پیش به همت دکتر بهزاد ابوالعلایی پدر منابع انسانی نوین در ایران انجام شد، مهمترین تغییرات کارکنان امروزی نسبت به کارکنان 10 سال پیش بررسی شد و اینکه کارکنان امروزی در زمینه روحیات، انتظارات و عملکرد چه تفاوت بزرگی با کارکنان گذشته دارند. نتایج بسیار جالب توجه بود:
کارکنان امروزی انتظارات و توقعات بیشتری دارند. ترقیخواه و افزونطلبند. حرمت و احترام بیشتری میخواهند. عجول و تیزبینترند. باهوشتر و باسوادتر شدهاند. پایبندی سازمانی کمتری هم دارند. سازمان را محلی برای امرارمعاش میدانند. خود را مدیون سازمان نمیدانند. دوست دارند مشارکت کنند. طالب حضور در صحنه هستند. میخواهند یاد بگیرند. بیانضباطتر شدهاند. برخوردهای خشک را نمیپذیرند. ابهام را نمیپذیرند. انتظار رشد شغلی دارند. بیش از قدیمیها پرسش میکنند. دوست ندارند بگوییم چرا انجام بده و چگونه انجام بده و تعداد دیگری از پاسخها که با همین تعابیر بود. سپس از مدیران پرسیده شد، حال که معتقدید کارکنان نسبت به گذشته تغییر یافتهاند، مدیران چگونه باید رفتار خود را تغییر دهند تا بتوانند بهرهوری منابع انسانی را افزایش دهند. پاسخ مدیران به این پرسش نیز بسیار نقاط مهم و کلیدی داشت:
1- باید به کارکنان امروزی تفویض اختیار بیشتری کرد.
2- تبدیل مدیریت آمرانه به مدیریت مشارکتی و ایجاد سبک رهبری سازمان مناسب.
3- فرصت بیشتری برای نوآوری کارکنان بهوجود آورد.
4- به ایده آنان احترام گذاشت و استفاده از خرد جمعی اولویت سازمان باشد.
5- باید اهمیت بیشتری به شخصیت و نیازهای روحی کارکنان داد.
6- فرصت رشد برای کارکنان را باید پدید آورد.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
اشتباهات رايج مديران
1- کارمند خوب پیدا نمیشود
مشکل از آنجاست که مهارت کافی در استخدام نداریم. البته منظور ما این نیست که استخدام کار بسیار راحتی است. کار سخت است ولی امکانپذیر است.
2- هیچکس کار را مثل خود آدم انجام نمیدهد
باید در «واگذاری کارها» مهارت بیشتری کسب کنیم. واگذاری قابل یادگیری است و نکات فراوانی دارد که باید رعایت کنیم تا کارمندان کار را به خوبی انجام دهند.
3- اگر من نباشم کارمندان کار نمیکنند
انگیزه دادن به کارمندان را بلد نیستیم. اگر رهبر خوبی باشیم و مدام به کارمندان انگیزه بدهیم کارها به خوبی انجام خواهند شد.
4- اگر به کارمندان آزادی و اختیار میدهیم سوءاستفاده میکنند
مشکل از آنجاست که هیچ سیستمی برای سنجش عملکرد کارکنان نداریم. اگر عملکرد کارکنان با معیارهای عددی سنجیده شود امکان سوء استفاده از بین میرود.
5- آنقدر سرم شلوغ است که فرصت بازاریابی و تبلیغات ندارم
مدیریت زمان ضعیفی داریم و همچنین کارها را به اندازه کافی واگذار نمیکنیم.
6- شرایط اقتصادی خوب نیست و نمیتوان کاری کرد
به اندازه کافی بر بازاریابی و تبلیغات تمرکز نکردهایم. با شنیدن کلمه بازاریابی بلافاصله به فکر بیلبورد و تبلیغات چند میلیونی نیفتید. راههای بسیار ارزانی وجود دارد که میتواند مشتریان زیادی ایجاد کند.
7- رقیبان نمیگذارند فروش خوبی داشته باشیم
مشکل از آنجاست که استراتژی ندارید یا حداقل استراتژی مناسبی ندارید. آنقدر در کارهای روزانه غرق شدهاید که دیدگاه بلندمدت را از دست دادهاید.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
از عذرخواهی کردن نترسید
برخی از مدیران گمان می کنند معذرتخواهی نشانه ضعف است و آنان را از چشم کارمندان میاندازد اما در واقع عکس این موضوع صادق است مدیرانی که مرتکب اشتباه میشوند و معذرتخواهی نمیکنند، از ارزششان نزد کارمندان کاسته میشود. کارمندان میدانند که هیچکس کامل نیست و برای مدیرانی که این امر را نمیپذیرند، احترامی قائل نمیشوند. به نظر شما مدیری که اشتباه میکند و آن را نمیپذیرد، نادان است یا ترسو؟
البته منظورم این نیست که به گناهان خود اعتراف کنید، بلکه اشتباه خود را بپذیرید و صادقانه معذرتخواهی کنید.
بپذیرید کامل نیستید
شما مدیر هستید ولی دلیل نمیشود که خطا نکنید. در حقیقت در مقام مدیر ممکن است بیش از دیگران اشتباه کنید. اشتباه کردن طبیعی است.
اشتباهتان را بپذیرید
هیچ اشتباهی بدتر از آن نیست که مرتکب اشتباه شوید ولی تظاهر کنید هیچ اتفاقی نیفتاده است. آن را بپذیرید و صادقانه معذرتخواهی کنید.
منتظر نباشید از شما بخواهند
معذرتخواهی کنید.
گاهی اشتباه میکنید ولی متوجه نمیشوید و دیگران به شما گوشزد میکنند. با حسننیت عذرخواهی کنید. ولی گاهی از اشتباه خود اطلاع دارید، اجازه ندهید دیگران از شما درخواست کنند معذرتخواهی کنید.
واقعبین باشید
شما مدیر و الگوی کارمندان هستید و رفتارتان سرمشق آنان است. حتی برای برخی مسائل و اشتباهات که تقصیر شما نیست، معذرتخواهی کنید. برای مثال اگر همکاران دیگر با خشونت با کارمندتان رفتار کردهاند، در مقام مدیر شرکت از او معذرت خواهی کنید و بگویید «متاسفم که در این شرکت چنین مسائلی پیش آمده است.»
اگر نسبت به چنین مسائلی حساس باشید، کارمندان احساس میکنند شما از آنان در موارد ضروری حمایت میکنید.
سرزنش نکنید
سرزنشکردن بسیار اشتباه است. تنها نتیجه آن ترس از اشتباه مجدد است. کسی را سرزنش نکنید در عوض اشتباهات را فرصتی برای یادگیری بدانید.
با خود صادق باشید
وقتی اشتباه میکنید از خود بپرسید «در آن اشتباه چه نقشی داشتهاید؟»
شاید شما مقصر نبودید. این امر تمرین خوبی است تا با خود صادق باشید. در صورت بروز اشتباه آن را بپذیرید.
خود را به دردسر نیندازید.
برای اشتباهات خود معذرتخواهی کنید ولی هرگز قول ندهید آن را تکرار نمیکنید. هرگز نگویید «دیگر تکرار نمیشود». زیرا با وجود تلاش زیاد، زندگی غیرقابل پیشبینی است.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
چطور می توان کارمندان را به افرادی کارآفرین تبدیل کرد؟
کارمندانی که مثل کارآفرینان فکر می کنند بسیار باانگیزه بوده و توانایی های بسیار خوبی برای حل مسئله دارند. با روش های زیر می توانید طرز فکر کارآفرینانه را در بین کارمندان پرورش دهید:
1 کارمندان را توانمند کنید
توانمندسازی کارمندان، تاثیر مستقیم بر عملکرد شغلی و تاثیر غیرمستقیم بر رضایت و قوه ی ابتکار و نوآوری آنها دارد. با توانمندسازی کارکنان برای تصمیم گیری، بر عهده گرفتن پروژه ها، و حل مسائل، تفکر نوآورانه را ایجاد کنید. منابع و آموزش لازم را به آنها بدهید، سپس آزادشان بگذارید تا بدانند که تیمشان، قابلیت های خود را باور دارد.
2 روابط کارمندان را اولویت بندی کنید
گاهی اوقات زمانی که اصلا انتظارش را ندارید(مثلا در یک گفتگوی خوب یا یک تعامل لذت بخش)، بهترین ایده ها در ذهن انسان جرقه می زنند. حتی وقتی که تیم ایده ها را خوب اجرا نمی کند و زیاد خسته شده است، داشتن روابط کاری مثبت با یکدیگر می تواند به اعضای تیم انرژی بدهد تا به کار خود ادامه بدهند. به اعضای تیم کمک کنید این روابط قوی را در بین خود افزایش دهند.
فعالیت های بعد از کار را که کارمندان در آنها شرکت کرده و یک دیگر را بهتر می شناسند، زمانبندی کنید. با هم ورزش کنید، غذا بخورید، و بازی کنید تا پیوند اعضای تیم با هم قوی و مستحکم گردد.
3 کارمندان را تشویق کنید به خارج از محدوده ی کاری خود قدم بگذارند
وقتی کارمندان هر روز همان وظایف تکراری خودشان را انجام می دهند تفکر روتین و معمولی خود را حفظ خواهند کرد. آنها را تشویق کنید غیر از کارهای روزانه، در پروژه ها هم مشارکت داشته باشند. در این صورت تفکر خلاق آنها پرورش پیدا می کند.
4 میزبانی جلسات پربار طوفان مغزی را بر عهده بگیرید
برای تشویق تفکر خلاق، می توانید جلسات طوفان مغزی برگزار کنید تا چالش های سازمانی را بررسی کرده و اهداف و چشم انداز شرکت را با تمام کارمندان به اشتراک بگذارید.
به طور منظم با کارمندان ملاقات داشته باشید تا به مبادله ی ایده های جدید بپردازید و مطمئن شوید که استراتژی ها در راستای اهداف سازمانی قرار دارند.
5 اجازه دهید کارمندان هویت خود را ابراز کنند
محیط تاثیر زیادی بر تفکر نوآورانه دارد. نظم فیزیکی باعث تفکر معمولی و مرسوم می شود. مثلا کسی که در یک اتاق مرتب قرار دارد انتخاب های سالم تر و سخاوتمندانه ای دارد. ولی اتاق نامرتب، افراد را تشویق می کند آداب و رسوم سنتی و عرف رایج را بشکنند و این هم دقیقا همان مولفه ی کلیدی تفکر نوآورانه می باشد.
همه ی افراد از یک محیط یکسان الهام نمی گیرند، بنابراین تمام فضاهای کاری نباید مشابه هم باشند. هر فضای کاری باید برای یک شخص آماده شده باشد. به کارمندان اجازه دهید فضای کاری خود را هر طور که برایشان الهام بخش است تزئین کنند و با این کار هویت خود را بیان نمایند.
6 اجازه دهید ایده ها کامل شده و به بلوغ برسند
در یک فرایند رشد یا انکوباسیون، تفکر خلاق توسعه یافته و تفکر ناخودآگاه غلبه پیدا می کند. به همین خاطر با تمرکز زیاد روی حل یک مسئله، به ندرت می توان به جواب رسید.
ولی وقتی به کارمندان اجازه داده می شود در مورد یک مسئله به اندازه کافی فکر کنند، آنها زمان کافی خواهند داشت تا ایده ی خود را به رشد رسانده و راه حل موردنیاز را تولید نمایند. گاهی اوقات اکثر ایده های نوآورانه زمان بر هستند. به کارمندان اجازه دهید وقتی با مانعی مواجه می شوند بروند و روی مسائل و چالش های پیچیده تمرکز کنند. با این کار، بعدا به طور غیرمنتظره ای ممکن است راه حل درست به ذهنشان خطور کند.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
شاید این سوال، از سوالات اساسی و کلیدی بسیاری از دوستان صاحب کسب و کار باشد:
مقصر اصلی عملکرد ضعیف کارکنان یک کسب وکار کیست؟
مدیر یا کارمند؟!
خانم Sunny Bonnell یکی از مؤسسان Motto (آژانسی که به مدیران در ساخت و گسترش شرکتهای برجسته وعظیم کمک میکند) درباره دلیل استعفای کارمندان این گونه میگوید:
امروز به طور اتفاقی این جمله را در جایی خواندم: "مردم با آرزو بر سر کار میآیند و به دلیل مدیریت ضعیف آنجا را ترک میکنند."
این جمله من را به یاد تمام دفعاتی که برای مشاوره به شرکتهای بزرگی رفتهام انداخت. من و شریک کاریام Ashleigh مانند شرلوک هولمز و دکتر واتسون به همراه هم به شرکتها میرویم و آنجا را موشکافانه نگاه میکنیم.
ما تحقیق و آزمایش بسیار میکنیم و سوالاتی را از کارمندان میپرسیم و به خوبی میدانیم که هر چه هست در خود شرکت است نه بیرون از آن. از این رو تمام وقتمان را در داخل شرکت به سر میبریم.
اگر شکایت شما این است که افرادتان کم انرژی هستند و تمام تلاش خود را بکار نمیبرند، به اهداف تعیین شده دست نمییابند یا به کار علاقه نشان نمیدهند، باید بگویم که مشکل خود شما هستید نه دیگران.!!!!
✍️اغلب عملکرد ضعیف شرکت به ضعف مدیریت آن برمیگردد. زمانی کارمندان به کار اهمیت نمیدهند که مدیر به خاطر برخی رفتارهای خاص به این مسئله متهم شود. در زیر ۱۱ رفتاری که ناشی از عملکرد ضعیف مدیریت است آورده شده است:
۱- مشغولیت شما آنقدر زیاد است که حتی، وقتی برای آشنا شدن با افراد تیم تان نمی گذارید.
۲- در تصمیم گیریها هیچ اهمیتی به اثر آن بر کارمندان نمیدهید.
۳- همیشه کارهایی که محول میکنید فوری هستند. از این رو کارمندان منابع و زمان لازم برای رسیدگی بدون استرس به کارها را ندارند.
۴- اهداف کسب وکار را به خوبی برای کارمندان توضیح نمیدهید به همین خاطر آنها با بیمیلی به کار میپردازند.
۵- محیط کاری شلوغ، کهنه، عمومی و قدیمی را برای کارمندان فراهم کردهاید.
۶- هر کسی که ایدهی شما را به چالش بکشد با حالت دفاعی یا پرخاش گونهی شما مواجه میشود.
۷- زمانی که کارمندان به کمک شما نیاز دارند، به آنها میگویید که باید خود شان راه حل را بیابند.
۸- موفقیت کارمندان یا شرکت را جشن نمیگیرید.
۹- هرگز از دیگران برای کار خوبی که انجام دادهاند تشکر نمیکنید.
۱۰- همه تمرکز شما به بالا رفتن عدد درآمدتان است.
۱۱- هرگز کار را از نظر کارمندانتان نگاه نمیکنید.
کاپیتان مایکل آبراشوف فرمانده سابق نیروی دریایی در این باره میگوید:
"یک مدیر بیدقت میتواند باعث گسستگی اتحاد نیروها، بیعلاقکی آنها به کار و نهایتا استعفای سریعشان شود."
دوست عزیزم، حال، اگر شما نیز مدیر یا صاحب کسب وکاری هستید و مواردی از این لیست را انجام میدهید به سرعت کار خود را ارزیابی کنید و تاثیر آن بر کارمندان را مشاهده کنید.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
۶ تاکتیک برای اینکه برندتان مورد توجه شبکههای اجتماعی قرار بگیرد
اگر از سرعت رشد شبکه اجتماعی برندتان راضی نیستید زمان آن رسیده است که از تاکتیکهای جدید استفاده کنید.
1 از محتوای ویدیویی استفاده کنید
این روزها استفاده کردن از ویدیو تبدیل به بحث داغ شبکههای اجتماعی شده است. معمولا ویدیوها بیشتر از عکسها دیده میشوند بنابراین استفاده از آنها میتواند برند شما را شناختهتر کند.
استفاده از ویدیوهای لایو چالشی است که هر برندی باید از آن استفاده کند، ویدیوی لایو فیسبوک، پریسکوپ، یوتیوب و حالا اینستاگرام باعث میشوند توجه کاربران زیادی را به سمت شما جذب شود. ویدیوهای لایو امکان پخش اتفاقات در حال وقوع در هر لحظه و در هرجای جهان را دارند بنابراین شما را در مرکز توجه مردم قرار خواهند داد.
2 اجازه دهید فالوئرهایتان تیم شما را بشناسند
همیشه برای دنبال کنندگان یک برند دیدن فضای داخلی و کارمندان یک شرکت هیجانانگیز خواهد بود چه بهتر که فضای داخلی شرکت شما را با استفاده از یک مراسم که پویایی محیط کاری شرکت شما را نشان میدهد بشناسد. استفاده از استوری اینستاگرام میتواند گزینه مناسبی برای انتشار اینگونه محتواها باشد.
3 در شبکههای اجتماعی فعال باشید
تمام هدف شبکههای اجتماعی این است که شما را در اجتماع قرار دهد. شاید این کار به نظرتان اتلاف وقت باشد اما سعی کنید هر هفته مقداری زمان گذاشته و روی این موضوع کار کنید.
اول از همه داخل شبکههای اجتماعی فعالیت کنید سپس دیگران را در بحثها شرکت داده و اعتماد سازی کنید. و در نهایت میتوانید محتوای مربوط به برند یا صنعت کسب و کار خود را با آنها به اشتراک بگذارید. دقت داشته باشید تنها در صورتی باید این کار را انجام دهید که این محتوا برای افراد داخل شبکه اجتماعی شما مفید باشد. بعد از مدتی متوجه خواهید شد که فعال بودن چقدر شما را در مرکز توجه قرار داده و دیگران را با کسب و کار شما درگیر میکند.
4 با اینفلونسرها همکاری کنید
این کار برای گسترش شبکه اجتماعیتان ضروری نیست اما میتواند کمک زیادی به شما بکند. مهم این است که بتوانید اینفلونسر مناسب که با کار شما در ارتباط هست را پیدا کنید و از این طریق بتوانید مشتری درست را برای کسب و کارتان جذب کنید. برای انجام این کار باید به خوبی تحقیق کرده و کمی سرمایه گذاری کنید.
5 استفاده صحیح و کارآمد از هشتگها داشته باشید
کاربر از طریق هشتگ شما را پیدا میکند، بنابراین با استفاده صحیح از آنها میتوانید افراد علاقهمند به کسب و کار خود را جذب کنید.
اگر در حال حاضر از هشتگ استفاده میکنید اما واکنشی از طرف مخاطبانتان نمیبینید باید روی این موضوع کار کرده و ببینید کدامیک از آنها تاثیر گذار هستند و کدامیک تاثیر کمتری دارند و سپس استراتژی خود را عوض کنید.
6 از تبلیغات استفاده کنید
قرار گرفتن در مرکز توجه شبکههای اجتماعی بدون صرف هزینه امکانپذیر نیست. مشخص کردن هدف و شناخت مشتری کلید اصلی انجام این کار هستند و راههای متنوع زیادی برای انجام تبلیغات در این زمینه وجود دارد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
گروه خونی افراد موفق چیست؟
تحقیقات نشان می دهد، بیشتر افراد موفق و متعهد به کار، گروه خونی مشترکی با هم دارند.
افرادی که گروه خونی آنها O است، در منصب های مهمی مشغول به کار هستند، اما حقیقت چیست؟ افرادی که گروه خونی آنها، O است، بیش از سایر گروه های خونی، مبتلا به کم کاری یا پرکاری تیروئید می شوند و این باعث چاقی یا لاغری بیش از حد این افراد، احساس خستگی و احتباس آب می شود. همچنین افرادی که گروه خونی آنها O است، به دلیل ترشح زیاد اسید معده، بیشتر دچار زخم معده می شوند.
ژاپنی ها به افرادی که گروه خونی آنها O است توجه ویژه ای دارند و معتقدند؛ این افراد، شخصیتی مسئولیت پذیر، متعهد، منظم دارند. از این رو تلاش می کنند تا بیشتر کارمندان خود را از میان افرادی که گروه خونی آنها O است، برگزینند.
بهتر است این افراد از مصرف قهوه، کافئین و الکل خودداری کنند؛ زیرا مصرف زیاد این مواد باعث افزایش سطح آدرنالین، نور آدرنالین می شود.
افرادی که گروه خونی آنها، O است، از توانائی های خارق العاده ای برخوردارند، اما با هزینه کردن مبالغ زیاد و تصمیم گیری های مهم، دچار استرس می شوند.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
پنج اشتباه که باعث ریزش مشتریان میشود:
دلیل از دست رفتن اکثر مشتریان، بد رفتاری است که با آنها شده. نزدیک به 68% مشتریانی که سازمانی را ترک میکنند، معمولا نارضایتی آنها از نوع برخورد و غالبا بیتفاوتی کارمندان است. اما کلمه "بیتفاوتی" میتواند معانی متفاوتی برای هر مشتری و هر کسب و کاری داشته باشد.
در این مطلب به 5 مورد اشاره میکنیم که باعث میشود مشتریان حتی بدون گفتن کلمهای از نارضایتی خود، کسب و کار ما را ترک کنند.
1. خلف وعده:
معمولا افرادی در سازمان که مستقیما با مشتری در تماس هستند، نباید قولی به مشتری بدهند که به انجام آن مطمئن نیستند. مثلا ممکن است شما به مشتری خود بگویید به محض رسیدن قطعات یدکی، برای دستگاهی که مشتری قبلا از شما خریده و حالا نیاز به سرویس دارد، به شما خبر خواهیم داد. اما چون ساز و کاری برای این موضوع در سازمان شما وجود ندارد، قطعا فراموش خواهید کرد و همین موضوع باعث نارضایتی مشتری خواهد شد. اصلا به مشتری قولی ندهید که در فرآیندهای سازمان شما تعریف نشده است.
2. بحث کردن با مشتری:
ممکن است همیشه حق با مشتری نباشد اما بحث کردن با مشتری نیز هیچ وقت جایز نیست. جدا از اختلاف نظر به وجود آمده، لازم نیست برای اثبات حرفهای خود با او بحث کنید. خیلی وقتها هنگامی که مشکل توسط اختیارات شما حل نمیشود، ارجاع مشتری به سرپرست یا مدیر بخش میتواند کارساز باشد. معمولا مشتریان وقتی با افراد بالای سازمان صحبت میکنند، زودتر قانع میشوند.
3. بی اعتنا بودن:
خیلی وقتها مشتری به قصد بیان نارضایتی با سازمان تماس میگیرد اما با بیاعتنایی شخص پاسخگو مواجه میشود. این بدترین تجربه یک مشتری خواهد بود. حتی اگر شکایت یک مشتری مربوط به بخش شما نمیشود، در وهله اول سعی کنید مشتری را با گوش دادن صبورانه، آرام کنید و بعد او را به بخش مربوطه هدایت نمایید. در نظر داشته باشید اعلام شکایت، یکی از بهترین فرصتها برای گرفتن بازخورد از کیفیت محصول یا خدمت ارائه شده توسط سازمان شماست. سعی کنید با استقرار ساز و کارهای CRM بیشترین بهره برداری را از این فرصت بکنید.
4. دادن اطلاعات نادرست:
با توجه به این که کسب و کارهای امروزی به شدت پویا هستند و سرعت تولید اطلاعات در آنها بالاست، ممکن است همه کارمندان در جریان همه اطلاعات مورد نیاز مشتریان نباشند. لازم نیست هنگامی که مشتری سوالی از شما می پرسد و شما پاسخ آن را نمیدانید اطلاعات غلط بدهید. کافیست به او زمان تقریبی برای این که پاسخ را پیدا کنید، بگویید و بعد از پیدا کردن جواب، اطلاعات مورد نیاز را به او بدهید.
5. بدخلق بودن:
همه ما ممکن است روزهای بدی در ماه داشته باشیم، اما این موضوع به مشتری ربطی ندارد. اجازه ندهید مشکلات شخصی و کاری شما در برخورد شما با مشتری تاثیر بگذارد. مشتری تصور میکند شیوه پاسخگویی کل سازمان به این صورت است و قطعا سازمان شما را با نارضایتی ترک خواهد کرد. اگر روز خوبی ندارید، مرخصی بگیرید تا عواقب آن متوجه کار شما نشود.
1--زودتر سر کار بروید
اگر از آن دسته کارمندان هستید که هر روز دیر سر کار می روند، هرگز نباید انتظار افزایش حقوق داشته باشید. مطالعه ای که توسط انجمن روانشناسی آمریکا انجام شد نشان داد کارمندانی که زودتر در محل کار حاضر می شوند از نظر کارفرمایان باوجدان تر هستند.
۲-وقتی تحت فشارید صبر داشته باشید
وقتی تحت فشارید، چطور واکنش نشان می دهید؟ کارفرامایان همیشه دوست دارند به آن دسته از کارمندانی که تحت فشار صبر می کنند و کنترل خود را از دست نمی دهند پاداش دهند.
۳-نگرش مثبت داشته باشید
اگر تمام موارد مطرح شده در این مقاله را نادیده بگیریم، بلا استثنا تمام کارفرمایان به کارمندانی که هر روز با نگرش مثبت و اشتیاق تمام سر کار حاضر می شوند توجه ویژه ای دارند این در حالی است که معمولا کارفرمایان سعی می کنند از همان روز اول از شر کارمندانی که دائم بهانه تراشی می کنند و شکوه و شکایت می کنند خلاص شوند.
۴-از شایعه پراکنی اجتناب کنید
شاید گاهی اوقات وسوسه شوید و بخواهید پشت سر همکاران خود صحبت کنید اما همیشه به خاطر بسپارید کارفرمای شما محیط کار را زیر نظر دارد و معمولا با این موارد برخورد خواهند کرد. شایعه پراکنی از شما فردی غیر حرفه ای خواهد ساخت که ارزش اعتماد ندارد.
۵-بهره وری خود را افزایش دهید
اگر کیفیت و کمیت خروجی کار روزانه خود را افزایش دهید کارفرما نیز با رغبت بیشتری با افزایش حقوق شما موافقت خواهد کرد. راهی برای تمرکز پیدا کنید و سعی کنید در زمان تعیین شده وظایف و مسئولیت های خود را به صورت کامل انجام دهید.
۶-در بحث ها شرکت کنید
فعال باشید، خواه در جلسه ی طوفان فکری شرکت کرده باشید یا در مهمانی که به مناسبت موفقیت اخیر شرکت برگزار شده است. اگر مدیریت شما را به چشم یکی از اجزای کلیدی و ضروری تیم نگاه کنند، مطمئنا در صف افزایش حقوق در اول صف خواهید بود.
۷-مشکلات را حل کنید
افرادی که همیشه در پی حل مشکلات هستند در هر تیمی به عنوان فرد کلیدی تلقی می شوند، پس همیشه سعی کنید هر وقت کارفرمایتان به کمک شما نیاز داشت حاضر باشید و با جان و دل در حل مشکلات به او کمک کنید.
۸-ارزش تولید کنید
اگر می خواهید رقم فیش حقوقی خود را افزایش دهید، ارزش بیشتری به کارفرمای خود ارائه دهید. مدرک جدیدی بگیرید یا مهارت جدیدی بیاموزید و این موارد را به رزومه خود بیفزایید.
۹-عضوی فعال در گروه باشید، تیم گرا باشید
وقتی همکاران شما با مشکل مواجه می شوند چقدر به آنها کمک می کنید؟ همان طور که متمایز بودن مهم است، خیلی مهم است که کارفرما شما را به عنوان فردی تیم گرا و دلسوز قبول داشته باشد.
۱۰-کارفرمای خود را مطلع کنید
شاید شما سخت کوش ترین فرد شرکت باشید اما اگر کارفرما از این موضوع مطلع نباشد اصلا چه ارزشی دارد. سعی کنید همیشه کارفرما را در جریان امور بگذارید، مخصوصا اگر در یک پروژه بزرگ و طولانی مدت کار می کنید.
۱۱-با دیگران همراهی کنید
علاوه بر اینکه به همکاران خود کمک می کنید سعی کنید به هر قیمیتی شده از مجادلات دوری کنید. حتی اگر حق با شما باشد باز هم ارزش دارد با دیگران مشاجره کنید. اگر نتوانید با دیگران بسازید و همزیستی کنید شاید کارفرما شما را بانی مشکلات ببیند و در اولین فرصت شما را اخراج کند.
۱۲-حرفه ای لباس بپوشید
در نظرسنجی که در سال ۲۰۱۳ توسط OfficeTeam برگزار شد، ۸۰ درصد کارفرمایان اذعان داشتند انتخاب لباس بر روی شانس افزایش حقوق و ترفیع گرفتن کارمندان تاثیر دارد. همیشه تمیز، مرتب و شیک باشید.
۱۳-درخواست ترفیع دهید
یکی از بهترین راه های افزایش درآمد این است که سمت جدیدی به دست آورید. پس همیشه مراقب فرصت های ترفیع باشید و وقتی واجد شرایط بودید کارفرمای خود را در جریان درخواست تان قرار دهید.
۱۴-بخواهید
اگر و ضع مالی شرکت شما عالی است، دو دل نباشید و برای افزایش حقوق درخواست دهید. ارزش خود را برای شرکت گوشزد کنید و دلایل قوی بیاورید که ثابت کند لایق این پاداش هستید.
۱۵-بدانید کی ترک کنید
گاهی اوقات علی رغم سخت کوشی با کارفرمای کنونی خود راه به جایی نمی برید و مجبور به اتمام همکاری خواهید بود. در چنین شرایطی کاملا واضح است که شغل شما آنی نیست که می خواهید، پس هر چه زودتر شغل تان را ترک کنید و به دنبال کار بهتری باشید.
همه می توانند از این عادت های روزانه برای افزایش حقوق استفاده کنند. اگر چه این نکات هیچ تضمینی برای گرفتن افزایش حقوق فوری نمی دهد، اما اگر آنها را رعایت کنید مطمئن باشید همکاری طولانی مدت و مفیدی با شرکت خود خواهید داشت که صد البته شامل افزایش حقوق، ترفیع و مزایای مثبت زیادی خواهد بود. هدف ایجاد عادت های مفید و مثبتی است که در بلند مدت ضامن خوشبختی شما باشد. گاهی اوقات پیروی از این عادت ها حتی از خود افزایش حقوق نیز شیرین تر خواهد بود.
راه اول
ﺗﺨﺼﺺ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺑﻜﺎﺭ ﺑﺴﺘﻦ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩﺗﺎﻥ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻗﺴﻤﺘﯽ ﺣﯿﺎﺗﯽ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﯾﺎ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﺗﺎﻥ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﺍﺳﺖ. ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺍﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺍﯼ ﺗﺨﺼﺺ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺩﺭ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﺪﺕ ﺷﻤﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺍﯼ ﺗﺨﺼﺺ ﻭ ﻣﻬﺎﺭﺕ ﺩﺍﺭﯾﺪ؟
ﺟﻨﺒﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺜﺒﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﮐﺮﺩﻩ ، ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺿﻌﯿﻒ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﻣﻤﮑﻦ ، ﺷﻨﺎﺳﺎﺋﯽ ﻭ ﺍﺻﻼﺡ ﻧﻤﺎﺋﯿﺪ.
راه دوم
ﺗﻤﺎﯾﺰ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻜﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﺭ ﯾﻚ ﯾﺎ ﭼﻨﺪ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﻛﻪ ﺗﺨﺼﺺ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﯾﺎ ﻛﺎﺭﺍﯾﯽ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺗﺮﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﯿﺪ. ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﻣﺘﻤﺎﯾﺰ ﻛﺮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺍﺳﺎﺱ ﻛﯿﻔﯿﺖ ﻛﺎﺭ ﺑﺎﻻ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻬﻢ ﻭ ﻛﺎﻧﻮﻥ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺷﻐﻠﯽ ﺷﻤﺎﺳﺖ.
ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﻚ ﻓﺮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺩﺭ ﯾﻚ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﻛﺎﺭﯼ ﺑﺮﺗﺮ ﺑﺎﺷﯿﺪ. ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﻓﺮﻣﺎ ﯾﺎ ﻛﺎﺭﻣﻨﺪﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺷﻤﺎ ﺑﭙﺮﺳﻨﺪ:
ﺑﺮﺗﺮﯼ ﺍﻭ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ؟ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﻪ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺍﺩ؟ ﺩﺭ ﻛﺪﺍﻡ ﻗﺴﻤﺖ ﻛﺎﺭ ،ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﻫﺴﺘﯿﺪ؟
ﭼﻪ ﻛﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻛﺴﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﺪ؟
ﭼﻪ ﻛﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﺪ ﺳﻮﺩ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﺼﯿﺐ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ؟
ﺍﮔﺮ ﺗﺎﻛﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﺣﺮﻓﻪ ﺧﻮﺩ ﯾﻚ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺭﺍ ﻣﺸﺨﺺ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍﯾﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺑﺎﺷﯿﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﻛﻨﯿﺪ.
ﻧﻘﺸﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﻓﺮﺩﯼ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ،ﺩﺭ ﺣﺮﻓﻪ ﺧﻮﺩ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﻭ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺑﺮﺗﺮﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭼﻪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﭼﻪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻣﻬﺎﺭﺕ ﺩﺭ ﯾﻚ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﻛﺎﺭﯼ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯾﺪ؟ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮔﯿﺮﯼ، ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﺩ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻛﺎﺭﺍﯾﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ.
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺭ ﯾﻚ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﻣﻬﻢ ﺍﺯ ﺷﻐﻞ ﻭ ﺣﺮﻓﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺷﻤﺎ ﻛﻤﻚ ﻣﯽ ﻛﻨﺪ.
ﺍﻏﻠﺐ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺧﻂ ﻣﺸﯽ ﺷﻐﻠﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﯿﺎﺯ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﻣﻬﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﻫﯿﺪ.
راه سوم
ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺑﻨﺪﯼ ﻋﺒﺎﺭﺗﺴﺖ ﺍﺯ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﻣﺸﺨﺺ ﻛﺮﺩﻥ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﻛﻪ ﺳﻮﺩ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﻧﺤﻮﻩ ﻛﺎﺭ ﺑﺪﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻭﺍﺿﺢ ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺸﺨﺺ ﻣﯽ ﻛﻨﯿﺪ. ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﺐ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﺧﺎﺹ ﺍﺯ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮﯼ ﻣﯽ ﻛﻨﯿﺪ. ﺍﻏﻠﺐ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺧﻂ ﻣﺸﯽ ﺷﻐﻠﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﯿﺎﺯ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﻣﻬﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﻫﯿﺪ. ﻣﺸﺘﺮﯼ ﻫﺎﯼ ﺍﺻﻠﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﺸﻨﺎﺳﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ﺷﻮﯾﺪ. ﺗﺎ ﺑﺎ ﻧﯿﺎﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﻮﯾﺪ.
راه آخر
ﺗﻤﺮﻛﺰ ﻋﺒﺎﺭﺗﺴﺖ ﺍﺯ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺗﻤﺮﻛﺰ ﺫﻫﻨﯽ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺧﺪﻣﺎﺗﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﺷﺨﺺ ﯾﺎ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺩﺍﺭﺩ. ﺍﯾﻦ ﭼﻬﺎﺭ ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﮋﯼ ﻧﻘﻄﻪ ﻛﺎﻧﻮﻧﯽ ﺣﯿﺎﺗﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻫﺎﯼ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺩﺭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻭ ﺣﺮﻓﻪ ﺷﻤﺎﺳﺖ.
ﺗﻮﺟﻪ: ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﭙﺮﺳﯿﺪ: ﻛﺪﺍﻡ ﻣﻬﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻛﻨﯿﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﺍﺛﺮ ﻣﺜﺒﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺮﻓﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ؟
ﭘﺎﺳﺨﯽ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﺆﺍﻝ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﻚ ﻫﺪﻑ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﯾﻚ ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻌﺠﻞ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻛﻨﯿﺪ. ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﻃﺮﺡ ﻭ ﻧﻘﺸﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻫﺪﻑ ﭘﺮ ﺗﻼﺵ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻧﺎﺋﻞ ﺷﻮﯾﺪ. ﺍﯾﻦ ﻛﻠﯿﺪ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ شغلی است.