| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
مقاله کوتاه (مدیران، کاتالیزورهای شادی در کار)
هیچ مدیری نمیتواند کارمندانی مولد و پربازده و البته، شاد و سرزنده بسازد، بلکه فقط میتواند این روند را تسریع و تسهیل کند. در واقع، مدیران نقش کاتالیزور را در دستیابی به بهرهوری از طریق افزایش شادی در کار بازی میکنند. آنها میتوانند به کارمندان در پیداکردن مسیری با کمترین مانع و مقاومت برای رسیدن به اهدافشان کمک کنند و به ایشان یاد بدهند که چگونه میتوانند برای شغل خود برنامهریزی کنند. البته، باید گفت که مدیران هیچ کدام از این کارها را نمیتوانند بدون همکاری و تلاش جدی از سوی کارمندان انجام دهند. از نظر مدیران بزرگ، کارمندان مانند ستارههایی عمل میکنند که میتوانند به شدت بدرخشند و همه جا را روشن کنند و برای این درخشش، به روحیه شاد نیاز دارند. آنچه در ادامه خواهد آمد انتظاراتی هستند که مدیران از کارمندان بااستعداد و شاد خود دارند:
از هر فرصتی برای نگریستن به خود استفاده کنید؛ از هر ابزار بازخوردی که شرکت در اختیارتان قرار میدهد برای افزایش شناخت از خودتان و نگرش دیگران راجع به خودتان استفاده کنید.
تفکر عمیق داشته باشید؛ در طول ماه چند بار و هر بار بین 20 تا 30 دقیقه بنشینید و مروری بر آنچه طی هفته گذشته انجام دادهاید، داشته باشید. از خود بپرسید که طی این هفته چه آموختید و چه کارهایی را انجام دادید؟ از چه چیز لذت برده و از چه چیز تنفر پیدا کردهاید؟ ارتباط آنها با استعدادهایتان چیست؟ و ...
خودتان را کشف کنید؛ سعی کنید در طول زمان، تصویر کاملتری از مهارتها، دانش و استعدادهای خود پیدا کنید و از این درک و فهم فزاینده برای انتخاب و بر عهده گرفتن نقشهای مناسبتر، تبدیل شدن به همکاری بهتر، کسب آموزههای بیشتر و در نهایت، پیشرفت و ارتقا بهره ببرید.
سازگار شدن با دیگران را بیاموزید؛ به مرور زمان، انواع مؤثرتر و مفیدتر همکاری با دیگران را که به بهتر شدن کارتان کمک میکند، شناسایی کنید. تجربه ثابت کرده است که کارمندان دارای درجات بالاتر، انعطافپذیری و سازگاری بهتر و بیشتری با همکاران خود دارند و محیطهای کاری متفاوت را تحمل میکنند.
پیگیر باشید؛ بهطور دائم به آموختهها و کشفیات خود توجه داشته باشید و سعی کنید آنها را به کار ببندید. به کاربستن پی در پی و مؤثر دانستهها و آموختهها میتواند به کارتان هویت ببخشد و شما از کاری که انجام میدهید، احساس شادی و شعف بیشتری کنید.
هنگامی که وارد محل کارتان میشوید، تصمیم بگیرید کیفیتی بهتر از روز قبل داشته باشید و عملکردی برازندهتر ارائه دهید؛ کارمندان شاد کسانی هستند که در آغاز روز کاری، تصمیم میگیرند که بهتر از روز قبلشان کار کنند و در پایان روز و پس از نگریستن به عملکرد روزانهشان، به شدت احساس رضایت و خرسندی میکنند.
منبع: کتاب Work Happy Now
مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
مهارتهای برقراری ارتباط اثربخش با مشتری
1 در ارتباط با مشتریان وقفه ایجاد نکنید
تأخیر و یا ایجاد وقفه در ارتباط با مشتری احتمالی تأثیر روانی منفی بر ذهن مخاطب دارد. بنابراین برنامهی منسجمی برای پیگیری مشتریهای خود داشته باشید. به یاد داشته باشید که پاسخگویی سریع و توجه به نیازهای مشتریان از مهمترین مهارتهایی است که در ارتباط با مشتریهای احتمالی باید به آن توجه کنید.
2 شنوندهی خوبی باشید
اگر مشتری احتمالی احساس کند که هیچ توجهی به صحبتهایش نمیشود این امر تأثیر روانی بسیار بدی بر روی او دارد. بنابراین برای برقراری ارتباط اثربخش با مشتری بهتر است شنوندهی خوبی باشید. به مخاطبتان نشان دهید که برای سخنانش ارزش قائلید و تمام حواستان به صحبتها و نیازهای او است.
3 سؤالات واضح بپرسید
قدرت کنترل مکالمه و برقراری ارتباط اثربخش از مهمترین مهارتهای جذب مشتری است. بنابراین افرادی در برقراری ارتباط با مشتری موفق هستند که قدرت کنترل مکالمه را داشته باشند و سبب جلب اعتماد مشتری شوند. بهتر است سؤالات واضح و مفیدی حین مکالمه مطرح شود. زیرا طرح سؤالات بیربط و گیجکننده باعث میشود که مشتری از ادامهی ارتباط منصرف شود.
4 دانش خود را درزمینهی فعالیتتان افزایش دهید
در هر زمینهای که فعالیت میکنید باید دانش کافی در ارتباط با کالاها و خدمات شرکتتان داشته باشید. چه مشتری شما فردی باشد که از اصطلاحات تخصصی استفاده میکند و چه فردی که هیچ اطلاعاتی درزمینهی بازاریابی شبکهای ندارد، شما بهعنوان یک حرفهای باید با طرح سوا لاتی میزان دانش و اطلاعات مشتری را تخمین بزنید. پس از آگاهی از میزان اطلاعات فرد درزمینهی فعالیتتان میتوانید ارتباطی اثربخش با او ایجاد کنید.
5 نقاط قوت کسبوکار خود را در ابتدا بیان کنید
در حالت کلی مشتریان تمایل دارند در ابتدای آشنایی خود با هر کسبوکاری در مورد خدمات و نقاط قوت آن اطلاعاتی به دست آورند. بنابراین هنگام برقراری ارتباط با مشتری بهتر است پس از آگاهی از نیازها و ارائهی یک سری اطلاعات کلی، سراغ نقاط قوت و ویژگیها و خدمات منحصربهفرد شرکتتان بروید. بنابراین بهعنوان یک حرفهای بهتر است مشتری را متقاعد کنید که در تماس با شما بهترین گزینه را انتخاب کرده است.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
منتورینگ چیست؟
اصطلاحات کوچینگ(coaching) و منتورینگ (mentoring) با شروع استارتآپها بیشتر مطرح شده اند و امروز در زمینه کسبوکار نیز استفاده میشوند و معمولا بهجای یکدیگر بهکار میروند. به همین دلیل در بسیاری از سازمانها، از یک منتور انتظار دارند مسوولیتهای کوچینگ را هم بهعهده بگیرد. اما بهرغم باور عموم این دو مقوله یعنی منتور و کوچ تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارند. برای اینکه تفاوت میان این دو را بدانیم و از دستاوردهایی که هرکدام برای کسبوکارمان به ارمغان میآورند مطلع باشیم، باید ابتدا با مسوولیتهای مخصوص هر یک آشنا شویم.
منتور کیست؟
به زبان ساده یک منتور کسی است که دانش، تخصص و مشاوره خود را به کسانی که تجربه کمتری دارند ارائه میدهد. منتور با بهرهگیری از تجربه و مهارتهای خود، کارمندانش را در مسیر درست هدایت میکند. یک منتور به کارمندان تازهکار برای یافتن فرصتهای رشد حرفهای، بهدست آوردن اعتماد بهنفس و بهبود مهارتهای فردی کمک میکند. این کمک و حمایت بر اساس تجربهها و آموختههای شخصی منتور است که باعث جلب اطمینان بیشتر از جانب کارمندان خواهد شد.
وظایف یک منتور چیست؟
همانطور که گفته شد، یک منتور کسبوکار با توجه به رشد حرفهای و توسعه مهارتهای بین فردی و متقابل کارمندان تازه کارش، از آنها حمایت و پشتیبانی میکند و بهویژه او کمک میکند تا این کارمندان گزینهها و انتخابهای حرفهای خود را کشف کنند، اهداف توسعه را تعیین کنند، ارتباطات جدید ایجاد کنند و منابع را به خوبی شناسایی کنند. در این روش، یک منتور به عنوان الگو و مشاوری حرفهای برای کارمندان عمل میکند. نقش یک منتور بر اساس نیازهای متغیر کارمندان تازهکار در طول زمان، تکامل پیدا میکند. در اغلب موارد، روابط منتورینگ غیررسمی است، درحالیکه چنین روابطی هرازچندگاهی میتواند رسمیتر باشد.
در روابط منتورینگ رسمی، منتورها روشهای از پیش تعیین شده و ساختاریافتهای را برای تعیین و تنظیم انتظارات واقعبینانه، بهدست آوردن و افزایش منافع متقابل و ارتقای کیفیت کارمندان دنبال میکنند.منتورهای خوب همیشه تمایل دارند تا مهارتها و دانش خود را با کارمندان جوان به اشتراک بگذارند و از آنجایی که آنها هم مانند کارمندان تازهکار با همین چالشها مواجه شدهاند، میتوانند با همدلی بیشتر با نیازهای آنان برخورد کنند. منتورها برای الهام بخشی و ایجاد اطمینان و اعتماد در عملکرد خود، نگرش مثبت و تمایل به مقابله با مشکلات را دارند. این ویژگی به آنها کمک میکند که با کارمندان جوان در مورد اهداف و دغدغههای حرفهای راحتتر بحث کنند.از دیدگاه کسبوکار، منتورها به کارمندان در بالا بردن اعتماد بهنفس، توسعه مهارتها و افزایش اعتبار آنها کمک میکنند و کارمندانی که دارای اعتماد بهنفس و رضایتمندی هستند، سازمان را به جلو هدایت میکنند و به همین دلیل کسبوکارها در حال حاضر تمرکز خود را بر شناسایی برنامههای منتورینگ صحیح، راهبردی و حمایتی قرار دادهاند.
به زبان ساده تر کوچینگ بر افکار و انگیزه های درونی فرد و روابطش و تشخیصدعلاقمندی ها و استعداد هایش تمرکز دارد و منتورینگ بر انتقال تجربیات آزموده شده ی موفقیت تاکید دارد.
به نظر میرسد روند موفقیت اینگونه است:
در همراهی مربی کوچینگ این فرد است که باید خود رابشناسد با توانمندی های خود آگاه شود راه صحیح و تصمیمات درستی برای زندگی اش بگیرد و سپس با راهنمایی های تکنیکال هر حرفه توسط یک منتور به اهدافش برسد.
مثال نه چندان علمی ولی کمک کننده
فرض کنید نوجوانی که توسط پدر و مادر به عنوان مربی (کوچ)تربیت میشود ،و توسط مربی های دیگر (منتور)تخصص می آموزد مثل رانندگی ،نقاشی...
بسیاری از افراد دانش زیادی را توسط منتورها کسب میکنند ولی در کار خود موفق نیستند چون از کوچینگ بهرمند نبوده اند خود علایق و توانمندی هایشان رانمیشناسند و عمر خود را بدون آگاهی فقط صرف آموزش های مختلفی میکنند که ثمری برایشان ندارد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
قدم اول برای کسب دانش،آگاهی از وسعت جهالت خود است.یک شخص هر قدر بیشتر بداند،بیشتر از گستره ی جهالت خود آگاهی به دست می آورد.شخصی که فکر می کند همه چیز را می داند بایستی خیلی چیزها را یاد بگیرد.
افراد جاهل از جهالت خویش آگاهی ندارند.آن ها نمی دانند که نمی دانند.در حقیقت هر چه جهالت بیشتر شود،مشکل بزرگ آگاهی واهی موجب گمراهی فرد می شود.
راه اول
ﺗﺨﺼﺺ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺑﻜﺎﺭ ﺑﺴﺘﻦ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩﺗﺎﻥ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻗﺴﻤﺘﯽ ﺣﯿﺎﺗﯽ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﯾﺎ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﺗﺎﻥ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﺍﺳﺖ. ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺍﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺍﯼ ﺗﺨﺼﺺ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺩﺭ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﺪﺕ ﺷﻤﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺍﯼ ﺗﺨﺼﺺ ﻭ ﻣﻬﺎﺭﺕ ﺩﺍﺭﯾﺪ؟
ﺟﻨﺒﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺜﺒﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﮐﺮﺩﻩ ، ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺿﻌﯿﻒ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﻣﻤﮑﻦ ، ﺷﻨﺎﺳﺎﺋﯽ ﻭ ﺍﺻﻼﺡ ﻧﻤﺎﺋﯿﺪ.
راه دوم
ﺗﻤﺎﯾﺰ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻜﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﺭ ﯾﻚ ﯾﺎ ﭼﻨﺪ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﻛﻪ ﺗﺨﺼﺺ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﯾﺎ ﻛﺎﺭﺍﯾﯽ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺗﺮﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﯿﺪ. ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﻣﺘﻤﺎﯾﺰ ﻛﺮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺍﺳﺎﺱ ﻛﯿﻔﯿﺖ ﻛﺎﺭ ﺑﺎﻻ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻬﻢ ﻭ ﻛﺎﻧﻮﻥ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺷﻐﻠﯽ ﺷﻤﺎﺳﺖ.
ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﻚ ﻓﺮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺩﺭ ﯾﻚ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﻛﺎﺭﯼ ﺑﺮﺗﺮ ﺑﺎﺷﯿﺪ. ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﻓﺮﻣﺎ ﯾﺎ ﻛﺎﺭﻣﻨﺪﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺷﻤﺎ ﺑﭙﺮﺳﻨﺪ:
ﺑﺮﺗﺮﯼ ﺍﻭ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ؟ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﻪ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺍﺩ؟ ﺩﺭ ﻛﺪﺍﻡ ﻗﺴﻤﺖ ﻛﺎﺭ ،ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﻫﺴﺘﯿﺪ؟
ﭼﻪ ﻛﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻛﺴﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﺪ؟
ﭼﻪ ﻛﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﺪ ﺳﻮﺩ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﺼﯿﺐ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ؟
ﺍﮔﺮ ﺗﺎﻛﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﺣﺮﻓﻪ ﺧﻮﺩ ﯾﻚ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺭﺍ ﻣﺸﺨﺺ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍﯾﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺑﺎﺷﯿﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﻛﻨﯿﺪ.
ﻧﻘﺸﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﻓﺮﺩﯼ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ،ﺩﺭ ﺣﺮﻓﻪ ﺧﻮﺩ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﻭ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺑﺮﺗﺮﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭼﻪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﭼﻪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻣﻬﺎﺭﺕ ﺩﺭ ﯾﻚ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﻛﺎﺭﯼ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯾﺪ؟ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮔﯿﺮﯼ، ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﺩ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻛﺎﺭﺍﯾﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ.
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺭ ﯾﻚ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﻣﻬﻢ ﺍﺯ ﺷﻐﻞ ﻭ ﺣﺮﻓﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺷﻤﺎ ﻛﻤﻚ ﻣﯽ ﻛﻨﺪ.
ﺍﻏﻠﺐ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺧﻂ ﻣﺸﯽ ﺷﻐﻠﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﯿﺎﺯ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﻣﻬﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﻫﯿﺪ.
راه سوم
ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺑﻨﺪﯼ ﻋﺒﺎﺭﺗﺴﺖ ﺍﺯ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﻣﺸﺨﺺ ﻛﺮﺩﻥ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﻛﻪ ﺳﻮﺩ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﻧﺤﻮﻩ ﻛﺎﺭ ﺑﺪﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻭﺍﺿﺢ ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺸﺨﺺ ﻣﯽ ﻛﻨﯿﺪ. ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﺐ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﺧﺎﺹ ﺍﺯ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮﯼ ﻣﯽ ﻛﻨﯿﺪ. ﺍﻏﻠﺐ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺧﻂ ﻣﺸﯽ ﺷﻐﻠﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﯿﺎﺯ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﻣﻬﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﻫﯿﺪ. ﻣﺸﺘﺮﯼ ﻫﺎﯼ ﺍﺻﻠﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﺸﻨﺎﺳﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ﺷﻮﯾﺪ. ﺗﺎ ﺑﺎ ﻧﯿﺎﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﻮﯾﺪ.
راه آخر
ﺗﻤﺮﻛﺰ ﻋﺒﺎﺭﺗﺴﺖ ﺍﺯ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺗﻤﺮﻛﺰ ﺫﻫﻨﯽ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺧﺪﻣﺎﺗﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﺷﺨﺺ ﯾﺎ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺩﺍﺭﺩ. ﺍﯾﻦ ﭼﻬﺎﺭ ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﮋﯼ ﻧﻘﻄﻪ ﻛﺎﻧﻮﻧﯽ ﺣﯿﺎﺗﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻫﺎﯼ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺩﺭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻭ ﺣﺮﻓﻪ ﺷﻤﺎﺳﺖ.
ﺗﻮﺟﻪ: ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﭙﺮﺳﯿﺪ: ﻛﺪﺍﻡ ﻣﻬﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻛﻨﯿﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﺍﺛﺮ ﻣﺜﺒﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺮﻓﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ؟
ﭘﺎﺳﺨﯽ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﺆﺍﻝ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﻚ ﻫﺪﻑ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﯾﻚ ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻌﺠﻞ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻛﻨﯿﺪ. ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﻃﺮﺡ ﻭ ﻧﻘﺸﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻫﺪﻑ ﭘﺮ ﺗﻼﺵ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻧﺎﺋﻞ ﺷﻮﯾﺪ. ﺍﯾﻦ ﻛﻠﯿﺪ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ شغلی است.
تعلیم و تربیت و دانش بدون عقل سلیم معنی ندارد.عقل سلیم(قضاوت صحیح توانایی)به مفهوم دیدن چیزها به همان صورتی که در عالم واقع هستند وتوانایی انجام آن ها به همان صورتی که باید انجام شوند،می باشد.
ما با پنج حس((لامسه،بویایی،چشایی،بینایی،و شنوایی))متولد می شویم،اما افراد موفق،یک حس ششم نیز دارند وآن عقل سلیم یا قضاوت صحیح است.عقل سلیم کسب می شود.بهترین تعلیم و تربیت بدون آموزش عقل سلیم،بی ارزش است.وفورعقل سلیم دانایی نامیده می شود.
کانال تلگرامی عشق پول کلیک کنید
25 اقدام ساده برای باهوش شدن
آیا میخواهید ذهن خود را وسعت دهید و باهوش تر شوید؟
یک کمی تلاش روزانه وسعت عظیمی به ذهن شما میدهد. در این مقاله چند روش ساده به شما پیشنهاد میشود که با انجام آنها میتوانید شخص باهوش تری شوید.با ما همراه باشید.
۱. هر روز ۱۰ ایده بسازید
۲. روزنامه بخوانید
۳. نقش یک نویسندهی مخالف را بازی کنید
۵. به جای تماشای برنامههای بیفایدهی تلویزیون، فیلمهای آموزشی ببینید
۶. در جاهایی که اطلاعات جذاب را منتشر میکنند، مشترک شوید
۷. منابع دانش مورد علاقهی خود را بررسی کنید
۸. آنچه را آموختهاید، با دیگران به اشتراک بگذارید
۹. دو فهرست از کارهای” انجام دادنی” تهیه کنید:
یکی مهارتهای مربوط به کار شما که اکنون میخواهید یاد بگیرید، و دومی چیزهایی که در آینده به آنها دست مییابید
۱۰. فهرست کارهای “انجام دادهام” را تهیه کنید
۱۱. فهرست کارهای “دیگر انجام نمیدهم” را تهیه کنید
۱۲. هر آنچه را میآموزید، بنویسید
۱۳. ذهن خود را تحریک کنید
۱۴. در دورههای آنلاین شرکت کنید
۱۵. با افرادی که برای شما جالب هستند، صحبت کنید
۱۶. وقت خود را با افراد باهوش تر از خودتان بگذرانید
۱۷. به دنبال پاسخ پرسشهای خود باشید
۱۸. از برنامههای آموزشی “هر روز یک کلمه” استفاده کنید
۱۹. با ترسهایتان مواجه شوید
۲۰. عرصههای جدید را کشف کنید
۲۱. به بازیهای فکری بپردازید
۲۲. زمانی را به “هیچ کاری انجام ندادن” اختصاص دهید
۲۳. یک سرگرمی سازنده برای خود انتخاب کنید
۲۴. آنچه را آموختهاید به کار بندید
۲۵. ورزش کنید و یک رژیم.غذایی سالم را در پیش بگیرید