| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
مرابحه و تورق؛ ابزارهای تامین مالی مردمی برای بنگاه های کوچک اقتصادی
امیرعباس زینت بخش
"راهکار ارائه شده در این مقاله کوتاه؛ هم برای صاحبان کاروکسب های کوچک و هم برای صاحبان سرمایه های کوچک که شرعی بودن قرارداد، حلال و غیر ربوی بودن سود پرداخت/دریافت شده برای آنها اهمیت دارد، کاربرد دارد.
علاوه بر آن، پروسه اخذ تسهیلات؛ کوتاه و منعطف تر بوده و نیز می تواند سود بیشتری را نسبت به برخی گزینه ها نصیب صاحب سرمایه کند."
به طور کلی؛ هر نوع معامله پول با پول با شرط کردن سود و یا منافع برای قرض دهنده؛ ربا می باشد حال چه در بازار پولی بین بانکی، چه میان بانک و مردم و چه در کوچه و بازار و میان کسبه باشد. ربا به معنی اعلان جنگ با خدا و نفوذ آن در زندگی مردم یک جامعه به عنوان یک روش کاسبی و جا زدن آن به عنوان یک نوع بیع مشروع؛ ابزاری شیطانی برای دامن زدن به نابرابری های مالی، جنگ ها و بحران ها، چپاول اموال، بیکاری، بی بند و باری و فساد است.
از منظر الهی؛ تنها یک نوع وام یا قرض پول مشروع است و آن هم قرض الحسنه بوده و هر نوع وام یا قرضی که منجر به منفعتی برای قرض دهنده پول باشد، ربا و حرام می باشد. البته توصیه شده که بهتر است قرض گیرنده، با پرداخت داوطلبانه و غیر مشروط مقداری سود؛ لطف قرض دهنده را جبران کند!
حال فرض کنید فردی صاحب یک کاروکسب کوچک بوده و برای توسعه این کاروکسب (خرید جنس و یا پرداخت دیون) به 50 میلیون تومان سرمایه نیاز دارد.
راه حل متداول
راه حل متداول و سنتی این است که فرد مذکور سراغ صاحب پول و سرمایه (وام دهنده) رفته و مبلغ 50 میلیون تومان قرض کرده و برای بازپرداخت اصل با سود (به عنوان مثال) 25% متعهد پرداخت یکساله 62.5 میلیون تومان گردد. پر واضح است که روش فوق؛ اگرچه بسیار رایج است، اما ربوی و از منظر الهی مردود می باشد!
"اصبغ بن نباته مى گوید: از امیر المؤمنین شنیدم که بر بالاى منبر مى گفت: اى صنف تاجر و کاسب! اوّل فقه بعد تجارت! اوّل فقه بعد تجارت! اوّل فقه بعد تجارت! که به خدا سوگند، «ربا» در این امّت پوشیده تر از راه رفتن مورچه است بر روى سنگهاى صاف! الکافی ج5، ص150، ح1"
راه حل جایگزین
اگر متقاضی سرمایه آنرا برای خرید جنس و یا افزایش سرمایه در گردش لازم داشته باشد، سراغ صاحب سرمایه (سرمایه گذار نه وام دهنده) رفته و به او سفارش خرید اجناس مورد نظر خود را می دهد. سرمایه گذار پس از قبول و امضای یک قرارداد، اقدام به خرید نقدی (نه نسیه) این جناس به مبلغ 50 میلیون تومان کرده و با لحاظ کردن سود مورد انتظار خود؛ (به عنوان مثال) 25%، این اجناس را یکساله به مبلغ 62.5 میلیون تومان به او می فروشد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
داستان کسبوکار
داستان زندگی کریستوفر پل گاردنر کارآفرین آمریکایی، تلاش و پشتکار و امید را توامان در خودش دارد.
اوایل دهه ۱۹۸۰ گاردنر با فقر و تنگدستی دست و پنجه نرم میکرد و برای بزرگ کردن پسر کوچکش با مشکلات فراوان روبهرو بود. دوران کودکی او با فقر، ترس، بیخانمانی و خشونت پدرخوانده درهم آمیخته بود، اما با تمام این سختیها، مادر و یکی ازداییهای گاردنر الهامبخش زندگی او بودند و به او یاد دادند که چگونه خود را باور کند و با سختیها بجنگد.
گاردنر هشت ساله بود که مادرش را دستگیر کردند و به زندان فرستادند. جرم او به آتش کشیدن خانه برای کشتن شوهرش بود. در همان زمان دایی گاردنر در رودخانه میسی سی پی غرق شد و گاردنررا با مشکلات زندگی تنها گذاشت.
گاردنر در زندگی مشترک هم توفیق چندانی نداشت. وقتی از تحصیل در رشته پزشکی منصرف شد، همسر اولش او را تنها گذاشت. گاردنر دو سال بعد با همسر دومش که دانشجوی دندانپزشکی بود آشنا شد و مدتی بعد صاحب پسری شد که نام او را کریستوفر گاردنر گذاشت.
در آن زمان گاردنر در یک آزمایشگاه کار میکرد. درآمد او ناچیز بود و به هیچ عنوان برای یک خانواده سه نفره کافی نبود. چهار سال بعد گاردنر به فروش تجهیزات پزشکی روی آورد تا از این طریق بتواند درآمد خود را افزایش دهد، اما نقطه عطف زندگی او ملاقات با باب بریدگز بود، مردی که گاردنر را به دنیای تجارت معرفی کرد. گاردنر که شیفته شخصیت و طرز زندگی بریدگز شده بود، به عنوان کارگزار سهام همکاری خود را با بریدگز آغاز کرد و بعدها توانست یک دستگاه فراری ـ چیزی که مدتها آرزویش را در سر میپروراند ـ از بسکتبالیست مشهور مایکل جردن بخرد.
اما ازدواج دوم گاردنر هم چندان موفقیتآمیز نبود چون همسرش پس از آن که او را به سوء استفاده فیزیکی متهم کرد تمام اموال او را گرفت و رفت. زندگی مجددا چهره سخت خود را به گاردنر نشان داده بود و او ناچار تمام طول روز را به کار و تلاش میگذراند، اما سال ۱۹۸۲ تلاش و پشتکار او نتیجه داد و گاردنر پس از شرکت در آزمون ورودی به عنوان کارمند دائمی وارد شرکت Dean Witter Reynolds (یک شرکت مشهور آمریکایی در زمینه سهام) شد. پنج سال بعد گاردنر با سرمایه اندکی که داشت (10000 دلار) و با یک میز چوبی کوچک، شرکت خود را تحت عنوان گاردنر ریچ و همکاران در شیکاگو راهاندازی کرد. سال ۲۰۰۶ گاردنر در معاملهای چند میلیون دلاری، سهام خود را درگاردنر ریچ فروخت و شرکت بینالمللی خود را در نیویورک، شیکاگو و سان فرانسیسکو تاسیس کرد.
گاردنر اکنون یکی از کارآفرینانی است که در فعالیتهای خیریه شرکت فعال دارد و ۵۰ میلیون دلار صرف کمک به خانوادههای کم درآمد، رفاه کودکان، ساخت مسکن و ایجاد فرصتهای شغلی کرده است.
سال ۲۰۰۶ داستان زندگی اودر فیلمی به نام «در جستجوی خوشبختی» با کارگردانی گابریل موچیانو به تصویر کشیده شد که با موفقیت بسیار همراه بود.