| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
شرایط لازم برای جلب سرمایه گذار در صنعت گردشگری:
حوزه فعالیتهای مربوط به گردشگری بسیار گسترده است و ورود به هر یک از عرصه های آن مستلزم شرایط متفاوتی از لحاظ میزان سرمایه مورد نیاز، نیروی انسانی، دوره مورد انتظار برای بازده اقتصادی و میزان ریسکپذیری سرمایه گذاران می باشد. بنابراین با توجه به شرایط، اهداف و امکانات هر یک از علاقه مندان، باید استراتژی مناسبی برای نحوه ورود و نوع فعالیت مناسب در کوتاه و بلند مدت برای آنها طراحی گردد.
در این راستا نقش دولت در نحوه ورود و فعالیت موفقیت آمیز بخش خصوصی بسیار تعیین کننده است. چرا که اگر شرایط مناسب و واقع گرایانهای بر این فعالیت حاکم نباشد، امکان شکست سرمایه گذاریها و ایجاد دلسردی در میان سایر صاحبان سرمایه وجود خواهد داشت. بنابراین به نظر میرسد موارد زیر از سوی دولت باید لحاظ گردد:
رصد مداوم شرایط حاکم بر بخش گردشگری و تلاش برای ایجاد ثبات در بخش و ارائه اطلاعات شفاف و دقیق در این خصوص به جامعه
انجام مطالعات دقیق و شناسایی فرصتهای سرمایه گذاری در نقاط مختلف کشور
تولید بستههای سرمایه گذاری حاوی اطلاعات لازم از پروژههای مورد نظر برای
سرمایه گذاری شامل : مشخصات جغرافیای، وضعیت زیرساختها، شرایط بازار و ارزیابی اقتصادی
به کارگیری اعتبارات دولتی به عنوان مکمل سرمایههای خصوصی برای ایجاد زیرساختهای مورد نیاز. البته در چارچوب اهداف تعیین شده برای توسعه گردشگری در گستره جغرافیایی کشور بویژه با هدف متنوع سازی مقاصد سفر.
تلاش برای تسهیل مراحل اخذ مجوزهای لازم از مراجع قانونی.
تسهیل اعطای وامهای بانکی با نرخ بهره پایین برای نوسازی تاسیسات گردشگری
همدلی و همراهی با سرمایه گذاران در مراحل اجرایی سرمایه گذاری و تلاش برای کاهش حواشی و درگیریهای اداری.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
کشوری با سیاست درهای باز
مالزی اگر ایران بود چه می کرد؟
نفیسه قانیان
گردشگری، درخت های پالم، کاکائو و معادن قلع؛ این ها تنها چیزهایی است که منابع در آمدی کشور مالزی را تشکیل می دهد. مالزی هیچ چیز دیگری ندارد. معادن قلع این کشور یک صدم معادن یکی از شهرهای ایران هم نمی شود و درخت های پالم و درخت های کاکائو در این کشور، آوازه جهانی و کیفیت زعفران و پسته ایران را ندارد. مالزی نه تخت جمشید دارد و نه هزاران رشته صنایع دستی، نه فرش اش در تمام جهان شناخته شده است و نه از آب و هوای چهارفصل ایران برخوردار است.
مالزی یک کشور چند ملیتی است که از تقابل فرهنگی ملیت های مختلف برای رشد گردشگری خود استفاده کرده؛ پل خواجو نداشته اما در دولت اصلاحات از ایران اجازه گرفته تا 33 درصد از پل خواجوی اصفهان را با همین نام بازسازی کند و این پل و 6 پل بازسازی شده از دیگر کشورها، کپی برداری زیرکانه ای است که سالانه گردشگران زیادی را به این کشور می کشاند.
زمانی "ماهاتیرمحمد" گفته بود اگر یکی از پل های تاریخی اصفهان را داشت، ایران را از درآمد نفت بی نیاز می کرد. دولت مالزی که هم اکنون ادامه دهنده سیاست های نخست وزیر محبوب خود در بخش گردشگری است، ثابت کرده که این گفته ماهاتیر محمد قابل اجرا است. 85 درصد اقتصاد این کشور در دست چینی ها است. در بخش پزشکی بسیار ضعیف اند و اقتصادی غیرتولیدی و کاملاً وابسته دارند. اقتصادی با سیاست درهای باز؛ اما با گردشگری نفس می کشند و سالانه میلیون ها نفر گردشگر را به کشور خود می آورند.تعداد توریستهای کشور مالزی در سال ۲۰۱۲ بالغ بر ۲۵ میلیون نفر بوده و درآمد ناشی از این تعداد توریست، بالغ بر ۶۰ میلیارد دلار اعلام شده است. طبق آمار سازمان جهانی توریسم ملل متحد(UNWTO) کشور مالزی رتبه ۱۰ صنعت توریسم جهان را به خود اختصاص داده است اما باید قبول کردمالزی چیزی جز زرق و برقی بی اصالت نیست. هرچند تقابل فرهنگی و ملیت های مختلف در این کشور شما را با پازلی جذاب روبرو می کند اما کجا معماری مالزی، اصالت و ویژگی های معماری ایران را دارد؟
این در حالی است که تفاوت آمار گردشگران در ایران و مالزی، تفاوتی نجومی است. سیاست ها و برنامه ریزی های متفاوت اقتصادی و گردشگری در این دو کشور، تنها چیزی است که درآمدهای اقتصادی مالزی از بخش گردشگری را به این جا رسانده است.
مالزی با 41 آژانس دهها برابر ایران توریست دارد، در حالی که در ایران بیش از 3000 دفتر خدمات مسافرتی دایر است که به دلیل سیاست های کلان دولت و تخصصی نبودن امور در این دفاتر، عملاً راه به جایی نبرده و اقتصاد گردشگری را تکانی نداده اند.
مالزی در طول هشت سال گذشته، در مسیر کامل توسعه یافتگی قرار گرفته و تفاوت های شاخصی با مالزی دهه قبل به دست آورده است. اگرچه هنوز هم در صنعت، تولید و پزشکی، وابستگی و کمبودهای زیادی دارد اما در بخش گردشگری، نمونه بی بدیلی است. مالزی نان تفکرش را می خورد و همین تفکر و درآمدزایی، مردم این کشور را در سطح قابل قبولی از رفاه اجتماعی قرار داده است.
تأثیر درآمد حاصل از گردشگری در دیگر بخش های این کشور را به راحتی می توان دید. سیستم های حمل و نقل، هتل ها، مراکز تفریحی و گردشگری، زیباسازی شهر و امثال آن از جمله مواردی است که هم به مدد ورود بیشتر گردشگران به این کشور مهیا شده و هم خود عاملی برای جذب بیشتر گردشگر محسوب می شود.
این در حالی است که این کشور در بخش توریسم سلامت و اکوتوریسم حرف چندانی برای گفتن ندارد و یا دست کم با ایران قابل مقایسه نیست. کشوری با دو فصل کم باران و پرباران است که چهارفصل بودن ایران را حسرت می خورد اما سرعت توسعه اش در کمتر کشوری دیده شده است. چشم انداز سال 2020 مالزی می گوید که این کشور در این بازه زمانی به یک کشورکاملاً توسعه یافته تبدیل خواهد شد. چیزی حدود 40 درصد از بودجه عمومی سالیانه این کشور صرف آموزش و پرورش و تربیت نیروی متخصص می شود تا این هدف را محقق سازد. با این همه باید تصور کرد اگر مالزی ایران بود، چه می شد و چه می کرد؟
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
ضرورتهای استارتآپ در حوزههای گردشگری
علی فولادی طوسی
طبق آمارهای رسمی سال گذشته حدود ۱۰میلیون و ۵۰۰هزار نفر پرواز داخلی در ایران داشتیم، حدود ۲۴میلیون نفر با قطار جابهجا شدهاند و نزدیک به ۱۷۹میلیون نفر از حملونقل جادهای استفاده کردهاند. پروازهای بینالمللی هم به صورت رفت و برگشت که یک سر مقصد ایران بوده، حدود ۶میلیون نفر پرواز انجام شده است. وجود چنین ظرفیتی موجب شده تا تیم بلیتبین در حوزه فروش بلیت کار کنند و البته تمرکز فعلیشان روی فروش بلیت هواپیماست.
اما در مورد سایر ظرفیتهای حوزه گردشگری برای راهاندازی استارتآپ باید بگویم که گردشگری با همه گستردگیاش هنوز نتوانسته ظرفیتهایش را برای جذب گردشگر نشان دهد. هنوز درآمدزایی قابل توجهی از این حوزه نشده و همین امر میتواند زمینهساز حضور استارتآپها باشد تا رونقی به این حوزه بدهند.
مثلا در حال حاضر سفر در ایران مقولهای گران محسوب میشود. به همین جهت اغلب سفرها، سفرهای تفریحی و برمبنای گردشگری نیستند. بنابراین اگر استارتآپی به دنبال معرفی مکانهای دیدنی نزدیک به محل زندگی افراد، ارزان و کمهزینه باشد، با استقبال خوبی روبهرو میشود. همچنین حوزههای دیگری هم برای راهاندازی استارتآپ وجود دارد. مثلا معرفی مکانهای استقرار که بتوان بهراحتی و با کمترین هزینه از آنها استفاده کرد. چون عموم مردم ایران کمتر به دنبال استفاده از هتل بوده و بیشتر به دنبال محلهای اقامتی ارزانقیمت هستند؛ مانند انواع کمپهای گردشگری. اگر چنین امری رخ دهد، مهمترین نتیجهاش رونق گردشگری است چون براساس مطالعاتی که ما داشتهایم، یکی از دلایل مهم سفر ایرانیان به خارج از کشور و مثلا کشورهای همسایه، عدم شناخت جاذبههای داخلی است.
همچنین گردشگران خارجی مشتاق هستند که اطلاعاتی به زبان خودشان دریافت کنند اما با اینکه تنوع بالایی از گردشگران ملتهای مختلف به ایران میآیند حتی اگر تعدادشان اندک باشد، محتوایی براساس سایر زبانها تولید نمیشود و آنچه تاکنون در زمینه آن استارتآپ راهاندازی شده مانند فروش بلیت و... مربوط به نیازهای فعال است. اما نیازهای غیرفعال زیادی نیز وجود دارند که یا کسی از آنها خبر ندارد یا اقدام عملی در موردشان صورت نگرفته است. استارتآپها حتی میتوانند بهوجود آورنده نیازهایی باشند و امکانات و خدماتی به گردشگران ارائه کنند که شاید خودشان از آن مطلع نیستند؛ یعنی به دنبال همین نیازهای غیرفعال بروند. در مناطق محلی به ارائه خدماتی بپردازند که یکی از آنها میتواند آموختن هنرهای محلی به گردشگران باشد. راهاندازی ورکشاپها و ایجاد زمینه بازدید گردشگران تا مثلا بتوانند مسیر ساخت صنایع دستی مختلف را به چشم ببینند و تجربه کنند. در این زمینه در ابتدا بایدفرهنگسازی ابتدایی صورت بگیرد.
از طرفی یکی از مهمترین ویژگیهایی که راهاندازی کسبوکار در حوزه گردشگری دارد، به محلیبودن کسبوکارها باز می گردد. به این صورت که تمرکز بر راهاندازی کسبوکارهای محلی به نوعی اشتغالزایی در مناطق مختلف ایران را به همراه دارد و خود عاملی برای زدودن فقر است. چون گردشگری مانند کشاورزی نیست که نیاز به آب یا هوای بارانی و... داشته باشد بلکه گردشگر را به دل کویر هم میتوان کشاند و در آنجا امکاناتی را برایش فراهم کرد و از این طریق به کسب درآمد پرداخت.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg