| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
10 جمله اشتباهی که نباید به رئیس تان بگویید
نحوه تعامل شما با رئیستان بسیار بااهمیت است. گاهی یک عبارت ساده، مقدمهای برای سوءتفاهم و اختلاف ایجاد میکند و نهایتا ممکن است باعث برکناری از یک شغل خوب شود. در اینجا عباراتی را که میتواند رابطه شما و رئیستان را دچار مشکل کند بررسی میکنیم.
حقوق من باید افزایش پیدا کند؛ چون باید خانهام را تعمیر کنم
شما میتوانید و باید در مورد افزایش حقوق خود با رئیستان صحبت کنید، البته در شرایطی که این درخواست شما به دنبال دستاوردهای ارزشمندی در زمینه کار باشد. مشکلات و نیازهای شخصی شما باعث نمیشود که به خاطر آنها از کارفرما درخواست افزایش حقوق کنید.
میتوانم بعد از ناهار محل کار را ترک کنم؟ چون کاری برای انجام دادن ندارم
اگر برنامه کاری شما به نحوی است که یک برنامه روزانه برای انجام برخی از موارد مشخص شده دارید، بعد از انجام آنها میتوانید از این عبارت استفاده کنید. در سایر شرایط استفاده از این عبارت میتواند به روابط کاری شما آسیب جدی بزند.
در درجه اول با گفتن این جمله نشان میدهید که به کار و محیط کاری خود علاقهای ندارید و از طرف دیگر به جای اینکه مجوز خروج از محل کار بگیرید، با انبوهی از وظایف جدید مواجه میشوید.
تقصیر همکارم بود
توانایی پذیرش اشتباهات بدون توجیهکردن و مقصردانستن دیگران، یکی از نشانههای بلوغ فکری در افراد است. چنین کارمندی شایسته اعتماد و احترام است؛ حتی اگر گاهی اوقات اشتباهاتی مرتکب شود. حتی اگر اشتباه از دیگران باشد، روشهای بسیاری وجود دارد که این نکته را به کارفرما اعلام کنید، بدون اینکه این مسئله شخصی شود.
من این کار را رها میکنم
اگر واقعا قصد دارید که کارتان را ترک کنید، این کار را انجام دهید. اگر از تهدید به رفتن، سوءاستفاده کنید تا حرف خود را به کرسی بنشانید، بعد از یک یا دوبار، دیگر کسی شما را جدی نمیگیرد و البته هیچ فردی نیست که غیرقابل جایگزینی باشد. بنابراین اگر بعد از ترک محل کار، کسی جای شما را گرفت تعجب نکنید.
همیشه این کار را به همین شکل انجام میدادیم
فرقی نمیکند که در مورد تصمیمات رئیس سابقتان حرف بزنید یا در مورد عادات فردی خودتان. این عبارت را اگر به این شکل استفاده کنید معانی مختلفی دارد که تقریبا برابر است با این جمله که "رئیس سابقم این کار را بهتر انجام میداد".
هیچکس این مقایسهها را دوست ندارد. در واقع نوعی تنبلی و عدم تمایل به تغییر، در پس این عبارات وجود دارد.
سعیام را میکنم
این عبارت معمولا اینگونه برداشت میشود که چندان مایل نیستید وظیفهای را که به شما محول شده، به انجام برسانید. وقتی شما میگویید: «سعی ام را میکنم»، رئیستان این عبارت را میشنود: «نمیخواهم این کار را انجام دهم.»
سرم خیلی شلوغ است
اگر رئیستان کار جدیدی به شما محول میکند، احتمالا برنامه عملکرد شرکت تغییر یافته است. به همین دلیل است که بهتر است ابتدا مشخص کنید که کدام وظیفه محوله، دارای الویت است. گاهی بعضی از این وظایف آنقدر اهمیت دارند که باید سایر کارهای خود را کنار بگذارید و بر وظیفه جدید محول شده، تمرکز کنید.
این کار چه نفعی برای من دارد؟
شما برای کاری که انجام میدهید باید دستمزد بگیرید، ولی درخواست پاداش برای انجام وظایف کوچک کار شایستهای نیست، وقتی میتوانید آن را رایگان انجام دهید و برای موفقیت شرکت تلاش کنید.
این مشکل من نیست
هر مشکلی که امروز مستقیما با شما ارتباطی نداشته باشد، به مرور زمان بزرگتر میشود و شرکت محل کارتان را با مشکلات جدیتری مواجه میکند که فردا، روی شغل شما تأثیر میگذارد. اگر میدانید که مشکل را چطور حل کنید، راه حل آن را ارائه کنید. حتی اگر با راه حل شما، این مشکل حل نشود، حداقل اشتیاق خود را برای حل مشکلات شرکت نشان دادهاید.
من فکر میکردم…
هر کارفرما معمولا بعد از شنیدن این جمله زیاد خوشحال نمیشود. اگر چیزی برایتان واضح نیست، باید قبل از شروع وظایفتان کاملا در مورد آن صحبت کنید تا همه چیز برایتان جا بیافتد. نه اینکه مطابق با میل خود رفتار کنید و بعد به کارفرما بگویید که «فکر میکردم این کار، صحیحتر باشد».
البته همواره کارفرماها و رؤسایی وجود دارند که عکسالعملهای تند و شدید دارند و ممکن است واکنشی نشان دهند که انتظار ندارید. وقتی با افرادی که دارای شخصیتهای سخت هستند، سروکار دارید، باید مجموعهای از قوانین ارتباطی خاص را در نظر بگیرید و از عباراتی که ممکن است آنها را دچار سوءتفاهم کند، استفاده نکنید.
منبع : brightside
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
10 قانون کلي انتونی رابینز:
قانون يکم:
به شما جسمي داده شده. چه جسمتان را دوست داشته يا از آن متنفر باشيد. بايد بدانيد که در طول زندگي در دنياي خاکي با شماست.
قانون دوم:
در مدرسه اي غير رسمي و تمام وقت نام نويسي کرده ايد که زندگي نام دارد.
قانون سوم:
اشتباه وجود ندارد، تنها درس است.
قانون چهارم:
درس آنقدر تکرار مي شود تا آموخته شود.
قانون پنجم:
آموختن پايان ندارد.
قانون ششم:
قضاوت نکنيد،
غيبت نکنيد،
ادعا نکنيد،
سرزنش نکنيد،
" تحقيرو مسخره نکنيد و گرنه سرتان مي آيد."
قانون هفتم:
ديگران فقط آينه شما هستن.
قانون هشتم:
انتخاب چگونه زندگي کردن با شماست. همه ابزار ومنابع مورد نياز را در اختيار داريد.
قانون نهم:
جواب هايتان در وجود خودتان است. تنها کاري که بايد بکنيد اين است که نگاه کنيد، گوش بدهيد و اعتماد کنيد.
قانون دهم:
خير خواه همه باشيد تا به شما نيز خير برسد.
آرزوی مرگ خواهی برای کسی نکنید. چون موج منفی اون نفرت اول به خودتون برمیگردد. نفرت پراکنی نکنید، لعنت نکنید. بگذارید رحمت کائنات نصیب مردم بشود.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
۷ موردی که هرگز نباید در مصاحبه شغلی بگویید
1 در شرکت (یا کسبوکار) شما چه کاری انجام میشود؟
هرگز از مصاحبهکننده این سؤال را نپرسید! اگر نمیدانید کار شرکت (یا هر کسبوکار دیگری که متقاضی آن هستید) چیست یا اینکه برای چه کاری مصاحبه میکنید، چرا آنجا هستید؟ باید قبل از مصاحبه وبسایت رسمی شرکت را (در صورت وجود) مطالعه کنید.
2 کارفرمای سابق من آدم مزخرفی بود
اگر شغل سابقتان را تحت شرایط سخت رها کردهاید، شاید فراموش کردن ضربهای که از کارفرمایتان خوردهاید بسیار دشوار باشد و شاید دلتان بخواهد این موضوع را به زبان بیاورید، اما این کار نهتنها راه خوبی برای معرفی خودتان به کارفرمای جدید نیست، بلکه شخصیت شما را نیز زیر سؤال میبرد. زیرا افرادی که خوب تربیت شدهاند به دیگران تهمت نمیزنند و پشت سر آنها غیبت نمیکنند.
3 مشکلی به وجود میآید اگر … ؟
متقاضیان کار معمولا عادت دارند بلافاصله مکالمه را به بحث در مورد نقصهایشان بکشانند. به همین دلیل آنها اغلب سؤالات اینچنینی از مصاحبه کننده میپرسند:
▫️اگر من کار با نرمافزار اکسل را خوب بلد نباشم مشکلی بهوجود میآید؟
▫️من مدرک معتبر اپراتوری ندارم، آیا ایرادی دارد؟
▫️من قبلا هرگز چنین کاری را انجام ندادهام. مشکلی هست؟
اجازه بدهید آنها با توجه به سوابق و رزومه شما بگویند چه چیزی مشکلساز خواهد شد. نیاز نیست شما این کار را بکنید! اگر متقاضی این کار هستید، بهطور قطع مهارتهایی دارید که برای کارفرما مهم است و خودش تصمیم خواهد گرفت که برای آن کار مناسب هستید یا خیر.
4 من در فلان کار مهارت چندانی ندارم
نیازی نیست پرسشهای خیالی برای خودتان درست کنید و از هر چیزی که در آن مهارت کافی ندارید صحبت کنید و مثلا بگویید: «من اطلاعات چندانی درباره کلاندادهها ندارم!» آنها هرچه را که دانستن آن ضروری باشد میپرسند. بنابراین خودتان از پیش، مهارتهایی را که ندارید بازگو نکنید.
5 من بسیار سختکوش هستم ، من بهسرعت یاد میگیرم و مواردی از این قبیل را عنوان نکنید
بسیاری از متقاضیان کار فکر میکنند اگر خود را سختکوش جلوه بدهند یا ثابت کنند که بهسرعت هرچه را بلد نیستند یاد میگیرند بهتر است، اما در واقع اینطور نیست. این کار سطح شما را پایین میآورد و شما را در حالتی قرار میدهد که انگار دارید برای بهدست آوردن کار التماس میکنید.
این رزومه شماست که کارفرما را تحت تأثیر قرار میدهد. اگر شایستگی و اعتماد به نفس کافی داشته باشید، کارفرما در استخدامتان تردید نخواهد کرد. بنابراین لازم نیست با التماس خودتان را فردی معرفی کنید که حاضر است بهسختی کار کند.
6 از شغل سابقم اخراج شدم
بهترین پاسخ در برابر پرسش مصاحبهکننده درباره اینکه چرا کار سابقتان را رها کردید اینست که بگویید: «دیگر زمان مناسبی بود که آن کار را رها کنم. چیزهای زیادی از آن آموختم و دیگر چالشها و جای پیشرفت بیشتری برایم نداشت.»
هرگز نباید بگویید اخراج شدم یا اینکه در شرایط بدی آنجا را ترک کردم. با این حرف ممکن است هر چیزی به ذهن فرد مصاحبهکننده خطور کند.
7 اینکه دقیقا سر وقت به محل کارم برسم چقدر مهم است؟
اگر چنین سؤالی بپرسید، اعتماد فرد مصاحبهکننده نسبت به شما متزلزل خواهد شد. فقط زمانی میتوانید در این مورد سؤال کنید که قرار باشد روی یک برنامه انعطافپذیر کار کنید.
این پرسش که «آیا بهطور معمول برای شخصی که به این سِمت منصوب میشود، ساعتهای کاری انعطافپذیر وجود دارد؟» نشاندهنده حرفهای بودن شماست. در حالیکه پرسیدن «آیا باید دقیقا سر ساعت مشخص به محل کارم برسم؟» کاملا بچگانه است.
برگرفته از: forbes
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
نقدی بر بوم مدل کسب و کار
اگر شما هم جزو آدمهای بدشانسی باشید که در سه سال گذشته در کلاسهای «خلق (یا درک) مدل کسب و کار» من شرکت کردهاند، میدانید که در همان پنج دقیقهی اول، کتابِ نازنینِ چاپ اولِ «خلق مدل کسب و کار» (نوشتهی الکساندر استروالدر) را جلوی چشم حاضران به گوشهای پرت میکنم و تقریباً با صدای بلندی فریاد میزنم: «استروالدر دروغ گفت! استروالدر سر همهمان را کلاه گذاشت!». البته حدود یک ساعت و نیم بعد دوباره با استروالدر و بوم مدل کسب و کار (Business Model Canvas) معروفش آشتی میکنم و توضیحی ده دقیقهای دربارهی این بوم میدهم.
با وجود این قهر و آشتی (که بیشتر تکنیکی است برای جدا کردن ذهن مخاطب من در کلاس از آنچه که از مدل کسب و کار میداند)، اعتقاد عجیب و محکمی دارم به اینکه بوم مدل کسب و کار (BMC)، اصلاً و ابداً ابزار مناسبی برای طراحی مدل کسب و کار استارتاپها نیست. این ادعا از نظر من چند دلیل ساده بیشتر ندارد:
1 مهمترین ایراد بوم استروالدر (و اصولاً هر بوم دیگری؛ حتی بوم ناب) این است که همهی آنها ابزارند و نه هدف؛ به این معنی که همهی بومها قرار است مثل چک لیستی عمل کنند که بدانیم پایهایترین چیزهایی که باید در نظر بگیریم چه هستند. اما متأسفانه به دلایل مختلف، در اکوسیستم استارتاپی ایران بعضاً صرف پر کردن بومهای کسب و کار را معادل طراحی مدل کسب و کار میدانند و این، یکی از دلایلی است که میبینیم استارتاپهایی با ایدههای خوب، بخاطر مسائل بدیهی در مدل کسب و کار شکست خوردهاند.
2 کتاب استروالدر اولین بار در سال ۲۰۰۴ منتشر شده و مطابق اطلاعاتی که در صفحهی ویکیپدیا خود استروالدر آمده هم تدوین این کتاب ۴ سال طول کشیده است. یعنی احتمالاً حوالی سال ۲۰۰۳، زمانی بوده که استروالدر و گروه نویسندگان، دربارهی این بوم کسب و کار به جمعبندی اولیه رسیدهاند.
هرچند کسب و کارهای نوپا (که روزگاری به آنها SME یا شرکتهای کوچک و متوسط میگفتند) سابقهای بسیار قدیمیتر از این حرفها دارند، اما نباید فراموش کرد که تازه از سال ۲۰۰۷ بود که با برگزاری نخستین استارتاپویکند، توجه عمومی به مفهوم جدیدی به نام استارتاپ جلب شد. کتاب«نوپای ناب» (Lean Startup) که این روزها اغلب استارتاپها برای شروع به کار خود از آن ایده میگیرند هم تازه در سال ۲۰۱۱ چاپ اول خودش را تجربه کرد.
در نتیجه به نظر میرسد که کتاب استروالدر، به دورانی پیش از عصر استارتاپهای کنونی تعلق دارد: روزگاری که تلقی عمومی از استارتاپ، شرکتهای اینترنتی بودند که نهایتاً تعداد زیادی از آنها در حباب دات.کام از بین رفتند؛ و نه استارتاپهای امروزی که بعضاً حتی مثل یک کارخانه اداره میشوند.
3 علاوه بر واقعیتهای تاریخی، به نظر میرسد مواردی که در بوم مدل کسب و کار معرفی شدهاند، چندان به کار استارتاپها نمیآیند و استارتاپها لااقل در شروع کار خود، نیاز دارند موارد دیگری را بررسی کنند که اثری از آنها در BMC نیست. معروفترین نمونهی این موارد، نکاتی است که استارتاپها در طراحی ارزش پیشنهادی خود باید به آنها توجه کنند: استارتاپ قرار است چه مشکلی را حل کند؟ ارزش پیشنهادی یکتای استارتاپ چیست؟ چه چیزی است که میتوان آن را مزیت ناعادلانهی استارتاپ برای رقابت با دیگران دانست؟ مشتریان در حال حاضر از چه موارد جایگزینی استفاده میکنند؟
شاید بتوان مهمترین تفاوت بوم مدل کسب و کار و بومهای دیگری که برای استارتاپها مناسبسازی شدهاند (مانند بوم ناب) را این دانست که در استارتاپها، بنیانگذار نیازمند اعتبارسنجی دقیقتری از ایده است و از بنیادیترین مشکلات (pain) مشتری شروع میکند و سعی میکند برای آنها راهحل پیدا کند. اما در BMC، فرض ضمنی این است که میدانیم مشکل چیست و از صحت ایدهی مرتبط با آن هم اطمینان نسبی داریم.
به عبارت دیگر، به نظر میرسد بوم مدل کسب و کار بیشتر به درد کسب و کارهایی میخورد که عدم قطعیت کمتری نسبت به استارتاپها دارند و پاسخ برخی پرسشها برای آنها مشخص شده است.
4 واقعیت این است که طراحی یک کسب و کار استارتاپی در عالم واقع، اصلاً از منطق BMC دنبالهروی نمیکند! حرفهایهای طراحی مدل کسب و کار واقعاً اول از هر چیز به مشتری و مشکلاش فکر میکنند و سعی میکنند تعادلی بین این دو برقرار کنند. همزمان هم جایگزینها، مکملها و رقبا هم بررسی میشوند و این موضوع باعث میشود به مزیت ناعادلانهی استارتاپ برسند: چه چیزی باعث میشود که مشتری از من خرید کند و از رقیبم نه.
در این فرآیند، طراح مدل کسب و کار ممکن است تا مدتها به مواردی مثل فعالیتها و منابع کلیدی یا کانالهای عرضه و روش ارتباط با مشتریان فکر نکند و تمرکزش را تا جای ممکن، روی مفهوم ارزش و خلق آن بگذارد
پس اگر در واقعیت روش دیگری جز منطق BMC استفاده میشود (و موفق هم هست)، چرا باید در تئوری آن را بهعنوان روش اصلی یاد گرفت و اجرایی کرد؟
اگر بوم مدل کسب و کار برای استارتاپها ابزار مناسبی نیست، پس چرا هنوز که هنوز است از آن استفاده میکنند؟ فکر میکنم این موضوع چند دلیل دارد:
خیلی از افرادی که استفاده از BMC را برای استارتاپها تجویز میکنند، یا ابزار دیگری را واقعاً نمیشناسند یا با بوم استروالدر بوده که طراحی مدل کسب و کار را یاد گرفتهاند. تغییر دادن ذهنیت در این موارد هم ممکن است زیاد ساده نباشد و به همین خاطر است که همه چیز را از عینک BMC است که میبینند.
بوم مدل کسب و کار، ساده فهم است: کسب و کارهای زیادی را میتوان فهرست کرد که فعالیتهایشان بر این بوم منطبق است. به همین خاطر است که لااقل در حوزهی آموزش مدل کسب و کار، استفاده از BMC گزینهی چندان بدی برای یک مدرس نیست. بماند که در عمل، اتفاق دیگری میافتد!
استارتاپ ویکندها نقش بزرگی در ترویج BMC داشتهاند. در این رویداد، بوم مدل کسب و کار بهعنوان ابزار طراحی مدل کسب و کار معرفی میشد و چون خیلیها استارتاپ را با استارتاپ ویکند شناختند (و حتی ممکن است این دو را با هم اشتباههم بگیرند!)، اصولاً ممکن است چیزی جز بوم استروالدر را قبول نداشته باشند.
اما آیا این بوم، اینقدر که به نظر میرسد «بد» و «به درد نخور» است؟
نه قطعاً! BMC صرفاً یک ابزار است مانند دیگر ابزارها و بستگی دارد چه کسی و با چه دانشی از آن استفاده کند. برای یک فرد کمدانش (یا متوهم دانایی!)، هیچ ابزاری مفید نیست و برای کسی که طراحی مدل کسب و کار را درک کرده، همهی ابزارها چوب جادوییاند.
میثم زرگرپور
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
هنر مصاحبه برای جذب استعدادهای بزرگ
فرآیند جذب نیرو برای شرکتها فرآیندی حساس است که طی آن، داوطلبان دوست دارند در مورد شرکت و نقش خود بیشتر بدانند و از سوی دیگر مدیران نیز میخواهند از این فرصت برای شناخت توانمندیهای افراد بهره ببرند. گفتگوهای انجام شده در قالب مصاحبه در نهایت به نقطهای میرسد که طرفین به این اطمینان میرسند که استخدام فرد به نفع هر دو طرف است.
مصاحبه با استعدادهای برتر باید به صورت انفرادی و خصوصی انجام پذیرد تا مشخص شود آیا الگوهای فکری و رفتاری فرد داوطلب با شغلی که قرار است بر عهده بگیرد، تطابق دارد. بنابراین باید وقت کافی برای هر کدام از کاندیداها اختصاص و آنها را به خوبی مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
بهترین راه برای کشف استعدادهای یک فرد در مصاحبه اینست که به او فرصت داده شود تا با انتخابهایی که میکند، خود را به بهترین شکل ممکن نشان دهد و به عبارت بهتر خود را برای شما آشکار سازد. از این منظر مصاحبههای شغلی باید آیینه تمامنمایی از آن رفتاری باشد که فرد بعد از تصدی شغل مورد نظر از خود بروز خواهد داد، بنابراین در حین مصاحبه بهتر است سوالاتی باز پرسیده شود که حاوی مسیرهاگالوپ کارکردی است و فرد داوطلب را در معرض موقعیتهایی قرار میدهد که در عرصه واقعی با آن روبرو خواهد شد.
مطرح کردن سوالاتی که با «به من بگو وقتی که...» شروع میشوند میتواند کمک قابلتوجهی به شما در درک جزئیات مهم و کلیدی در مورد داوطلبان کند. در پاسخ به این سوالات است که مصاحبهکنندگان میتوانند از جزئیات مهم و کلیدی و ظرافتهای مهم در مورد افراد سر دربیاورند و بفهمند که او در برخورد با موقعیتهای کاری چگونه عمل خواهد کرد.
از طریق طرح چنین سوالاتی است که میتوان افرادی را که فقط از نظر آکادمیک قوی هستند، اما در عرصه عمل دچار مشکل و چالش هستند از افرادی که مرد عمل و روزهای سخت هستند، تشخیص داد.
بهعنوان مثال، فرض کنید میخواهید فردی را برای نمایندگی فروش استخدام کنید و به دنبال فردی میگردید که استعدادهای مدنظر شما را برای این کار داشته باشد. شما میتوانید چنین سوالی را مطرح کنید: «به من بگو چگونه میخواهی بر مقاومتهای علیه ایده مورد نظرت مقابله کنی؟» شما با طرح این سوال میکوشید از جزئیاتی که فرد در پاسخ سوال شما به آنها اشاره میکند آگاهی یابید. شما به دنبال جوابهایی میگردید که من واقعی مصاحبهشونده را به شما میشناساند.
حال به این دو جواب احتمالی به سوال مطروحه دقت و آنها را با هم مقایسه کنید:
1 من فکر میکنم خیلی مهم است در چنین شرایطی، مقاوم و پایدار باشیم و اگر به نظر و ایده خود معتقدیم، روی آن پافشاری کنیم. اگر من به اعضای تیمم پیشنهادی دادم که با آن مخالف بودند، باید آن قدر بر نظر خود اصرار و تاکید کنم تا زمانی که پیشنهاد و ایده بهتری نسبت به آن ارائه شود.
2 اتفاقا همین دیروز این مساله برای من پیش آمد و من...
به نظر شما کدام یک از این دو جواب، بهتر و مشخصتر است؟ البته به سختی میتوان مشخص کرد، اما بهطور کلی میتوان گفت که جواب دوم از ویژگی متمایزسازی بیشتری برخوردار است چرا که در اینجا فرد در حال آوردن مثالی واقعی از دنیای واقعی و حاوی جزئیات است. جزئیاتی که میتوانند در عمل و به صورت کاربردی نیز روی دهند، درحالیکه در پاسخ اول داوطلب میکوشد تا تصویری کلی و نظری از مساله به شما ارائه دهد و نمیتواند به شما اطلاعات چندانی در مورد نحوه برخورد او با چنین موقعیتی در عرصه عمل بدهد.
با این همه، پس از طرح چنین سوالاتی لازم است که به نحوه برخورد افراد با موقعیتهای به تصویر کشیده شده توجه کرد و تشخیص داد که آیا آنها افرادی نکتهسنج هستند و اینکه آیا آنها از استعداد کافی برای ایفای نقش مورد نظر برخوردار هستند یا نه؟
در اینجا باید به این نکته مهم نیز توجه کرد که مصاحبهکنندگان نباید به خاطر ارضای حس کنجکاویشان اقدام به طرح سوالات متعدد و جزئی کنند، چرا که این کار موجب مخدوش شدن تصویر به دست آمده از فرد داوطلب خواهد شد.
منبع: گالوپ
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
از موارد شکست یک کسب و کار
مدیری که تیم خود را خوب نشناسد و برای آن برنامه ریزی نماید تیم خود را به سوی ناکارآمدی سوق خواهد داد.
راهکار:
اگر تیمی دارید که مدت هاست با شما در حال کار هستند بهتراست از سوابق کاریشان استفاده نموده و ارزیابی عملکرد داشته باشید.با آنها وارد مصاحبه شوید،انتقادات و پیشنهادات را در فرصتی که فراهم می کنید جویا شوید، فرصت دهید تا سازمان را از دید آنها نظاره گر باشید،حال از علایق،توانمندی ها و نقاط قوت هر یک ساختاری تهیه کنید. این جاست که چند هدف محقق خواهد شد:
1 با این کار متوجه خواهید شد تیم فعلی شما چند درصد کارایی دارد.
2 چند نفر کارا و چند نفر مازاد در مجموعه دارید ،یا چند نفر در جایگاه اصلی خود قرار نگرفته اند.
3 آیا همسویی در اهداف و انگیزه ها برای تحقق برنامه ها وجود دارد یا اینکه تنها گروهی گرد هم جمع شده اند بدون هدف و انگیزه.
4در این زمان است که می توانید تصمیم به جذب و ورود اعضای جدید به مجموعه بگیرید.
5 و اینکه می توانید برنامه ریزی درستی برای مجموعه داشته باشید و امیدوار باشید درصد تحقق برنامه ها افزایش خواهد یافت.
اما اگر در ابتدای مسیر کارآفرینی هستید بدانید تیم شما عامل کلیدی موفقیت شماست.برایش زمان خرج کنید و وقت بگذارید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
گرفتار خطای هالهای نشوید!
دههها است که کارشناسان و دانشمندان مدیریت به دنبال شناسایی بهترین رفتارهای مدیریتی هستند؛ رفتارهایی که با انجام آنها، موفقیت کسبوکارها تضمین میشود. با این حال، تلاشهای آنها هنوز هم به نتیجه خاصی نرسیده و رفتارهای مدنظر به خوبی شناسایی نشدهاند.
یکی از مهمترین دلایل این موضوع، خطای هالهای است.
خطای هالهای به معنای آن است که یک ویژگی مثبت یا منفی به قدری برجسته میشود که انسان را از توجه به سایر ویژگیها بازمیدارد؛ همانطور که ممکن است در گفتوگوی دلنشین، زمان را فراموش کنیم یا همانطور که یک عاشق، عیبهای معشوقش را نمیتواند ببیند.
زمانی که از خطای هالهای در مدیریت صحبت میکنیم، اشاره به آن داریم که موفقیت یا شکست یک سازمان، ممکن است به قدری روی ما اثرگذار باشد که از شناخت و بررسی دقیق آن ناتوان بمانیم.
همانطور که ارل ویور، مدیر سابق بالتیمور اوریولز یک بار نصیحتی خردمندانه به اطرافیانش کرد: «زمانی که میبازید، هیچگاه به آن اندازه که تصور میشود، بد نیستید. زمانی هم که میبرید، هیچگاه به آن اندازه که تصور میشود، خوب نیستید.» این موضوع به همان اندازه که در ورزش صحت دارد، در کسبوکار و تجارت هم صحت دارد.
مطالعات دانشگاهی بسیاری تلاش کردهاند تا نظر ویور را مورد آزمایش قرار دهند. آنها پی بردند که اگر یک شرکت در بهترین اوضاع خود باشد، محصولاتش به خوبی فروش برود، مشتریان وفادار بسیاری داشته باشد، کارکنان راضی باشند و سهام شرکت روز به روز ارزش بیشتری به دست آورد، همه مدیرعامل شرکت را تحسین خواهند کرد؛ چرا که بالاخره باید یک مدیر دانا و مسلط بر امور بر سرِ کار باشد که موفقیت شرکت را رقم زده است.
همین شرکت، اگر به دلایل مختلفی وضعیتش در بازار عوض شود، همه به ناگاه تبدیل به منتقدانی درجه یک خواهند شد. حتی اگر شکست شرکت هم به دلیل اتفاقاتی غیرقابل کنترل بوده باشد، باز هم تفاوت چندانی در میزان انتقادها ایجاد نخواهد شد.
نگاهی به تعریف و تمجیدهایی بیندازید که از مدیرعامل نتفلیکس، رید هاستینگز صورت گرفت؛ کسی که یکی از بهترین مدیران آمریکایی شناخته میشود و مجله فورچون هم او را بهعنوان بهترین مدیرعامل سال ۲۰۱۱ انتخاب کرد.
کمتر از یک سال بعد، همین مدیرعامل در نگاه جامعه، خارج از دسترس، متکبر و ناآماده برای مسیر پیش رو بود. دلیل این تغییر نگاه آن بود که یکی از رقبا، یک نوآوری انجام داده بود که سودآوری و عملکرد مالی نتفلیکس را به خطر انداخته بود.
اندکی بعد هم اوضاع شرکت دوباره روی غلتک افتاد؛ بهطوری که نتفلیکس در سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ یکی از بهترین عملکردها را در بین شرکتهای حاضر در بورس آمریکا به ثبت رساند. در پی این موفقیت، هاستینگز دوباره به یکی از بهترین و مورد احترامترین مدیران عامل تبدیل شد.
مدیرعامل اپل، مثال دیگری از خطای هالهای در نگاه به دیگران است. تیم کوک، نیز احتمالا نه لایق تحسینهای ابتدای دوران فعالیت خود بود و نه مستحق انتقادهای شدید.
در میانه سال ۲۰۱۲، عکس تیم کوک روی جلد مجله فورچون به چاپ رسید و دشوارترین کار آمریکا برای او تصور شد: ادامه دادن راه استیو جابز افسانهای؛ استیو جابزی که فورچون او را بهترین مدیرعامل دهه اخیر و بهترین کارآفرین تاریخ معاصر معرفی میکرد. فورچون نوشت: "با آنکه تصور میشد، پس از مرگ جابز، شرکت اپل با تلاطم های زیادی مواجه شود، اما کوک کار خود را بخوبی انجام داده است."
مشخص بود که این کارشناسان تحت تاثیر عملکرد مثبت آن زمان اپل قرار گرفتهاند. کمتر از ۴ ماه بعد، نوسانات غیرمنتظرهای در بازار رخ داد که از ارزش سهام اپل را ۲۵ درصد کاست. این بار مجله فوربس در مطلبی بررسی کرد که آیا تیم کوک، شایسته مدیرعاملی اپل است یا خیر؟
آیا در مدت چند ماه، رید هاستینگز و تیم کوک، بنیانهای مدیریتی خود را تغییر داده بودند که به ناگاه مورد هجوم منتقدان قرار گرفتند؟ مشخص است که نه.
تجربه آنها تنها نشان میدهد که اگر نگرش شخصی نسبت به یک موضوع، درست نباشد، هر چقدر هم که اطلاعات و دادههای مختلفی درباره آنها جمعآوری کنیم، باز هم در تحلیل آن اشتباه خواهیم کرد.
لئونارد شرمن
اگر در جنگِ سگي هستي، گربه شو!
کانال تلگرامی عشق پول.،دنیای تجارت کلیک کنید
طرح کسب و کارم را در چه زمان هایی به روز کنم؟
بعضی از مردم زمانیکه یک کسب و کار جدید را راه اندازی می کنند، یک طرح کسب و کار تهیه می کنند، اما از آن تنها به عنوان سندی که در یک مکان قفل شده نگهداری میشود استفاده کرده و برای مدت طولانی آن را فراموش می کنند و هرگز از آن استفاده نمی کنند.
با این حال، اگر می خواهید شانس موفقیت کسب و کار خود را به حداکثر برسانید، باید مطابق با طرح کسب و کار به روز شده خود پیش روید.
شما باید طرح کسب و کار خود را بهصورت یک سند زنده و ابزاری کارآمد برای کسب و کارتان مورد استفاده قرار دهید. بدون داشتن یک طرح کسب و کاری که مرتبا به روز می شود و به طور دقیق کسب و کار شما، بازار آن، اهداف، استراتژی های توسعه و پیش بینی های جریان های نقدی را شرح می دهد، شما بی هدف هفته ها را پشت سر گذاشته و هرگز نمیدانید که به کجا می روید.
بدین ترتیب، به احتمال زیاد کسب و کار شما آنگونه که میتواند رشد نخواهد کرد و بطور خلاصه شما نمیتوانید سرنوشت کسب و کار خود را کنترل کنید. به همین دلیل یک طرح تجاری می تواند به شناختن و جلوگیری از مشکلات، قبل از آنکه جدی شده و شما را در معرض خطر قرار دهد، کمک کند.
یک طرح تجاری ممکن است تمام پاسخ ها را نداشته باشد اما حداقل باید تمام سوالات را مطرح کند. این طرح باید نقشه جامعی برای سال آینده باشد. گاهی اوقات این طرح میتواند مانع از تصمیم گیریهای بد شما خواهد شد و شما را وادار به انجام کارهایی عاقلانهتر خواهد کرد.
به روزرسانی طرح کسب و کار معمولا راحتتر از شروع آن از اول می باشد؛ زیرا به جای تلاش برای کشف آنچه که مفهوم اساسی کسب و کار شماست، شما فقط باید درباره تغییرات آن تصمیم بگیرید.
در اینجا هفت دلیل برای بروزرسانی طرح کسب و کار شما را معرفی خواهیم نمود. اگر یکی از این دلایل در مورد شما صدق می کند زمان بروزرسانی طرح کسب و کار شما رسیده است.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
استراتژی هتلینگ، راهی برای افزایش بازدهی فضای کار
این روزها، به واسطه پیشرفت تکنولوژی و سرعت سرسامآور تحولات، هر روز با پدیده جدیدی روبهرو میشویم و تقریبا روزی نیست که یک واژه جدید به گوشمان نخورد.
کسانی که در عرصه طراحی و استراتژی محیطکار فعالیت میکنند، حتما با واژه «هتلینگ» آشنا هستند. هتلینگ (hoteling) یعنی استفاده از فضا در صورت نیاز.
بر خلاف روشهای سنتی که هر کارمند برای خود یک میز یا اتاق داشت، در این روش، هیچکس مالک دائمی اتاق، اتاقک یا میز کار خود نیست و هر کارمند، تنها در مواقع نیاز و بهطور موقت از فضاها استفاده میکند.
این استراتژی زمانی شکل گرفت که کارشناسان دریافتند بخش اعظمی از فضای سازمانها، عملا بلااستفاده است و اختصاص دادن فضا به یک کارمند بهطور دائمی، چیزی جز هزینه به دنبال ندارد؛ بخصوص در مورد کارمندانی که دائما در سفرند.
در انتخاب واژه هتلینگ، از سیستم هتلها الهام گرفته شده، چرا که در این روش، کارکنان میتوانند فضای مورد نیاز خود را از قبل رزرو کنند. این استراتژی از دهه ۱۹۹۰ در بسیاری از شرکتهای بزرگ به اجرا درآمده است.
«بوز آلن همیلتون» یکی از شرکتهای پیشگام در عرصه خدمات تکنولوژی و بزرگترین شرکت مشاوره مدیریت در ایالات متحده است که دفتر مرکزی آن در ویرجینیا واقع شده است. طی 10 سال گذشته، این شرکت در دفاتر خود در محدوده واشنگتن، برنامه کار انعطافپذیر و هتلینگ را به اجرا درآورده است و با ایجاد انعطافپذیری بیشتر و کاهش هزینههای رفت و آمد کارکنان، توازن میان کار و زندگی و «بازگشت سرمایه شخصی» آنها را افزایش داده است.
«کرت شرر»، مدیر مرکز نوآوری این شرکت در واشنگتن میگوید: «بوز آلن همواره در حال پیشرفت است. ما دریافتهایم که همزمان با تحولات نیروی کار، تیمها و کارکنان ما نیز باید از تکنولوژی به بهترین نحو بهره ببرند.»او معتقد است که بوز آلن با اجرای برنامههای هتلینگ و افتتاح مرکز نوآوری توانسته به این سوال پاسخ دهد که «چگونه با استفاده از تکنولوژی میتوانیم بستر لازم برای نوآوری را فراهم کنیم؟»
او در ادامه میگوید: «هدف ما این است که تیم کارکنان ما آسانتر و بیدردسرتر از همیشه با یکدیگر تعامل و تبادل اطلاعات کنند، خواه در یک محیط باشند، خواه در دورترین نقاط کشور.»
این برنامه به بوز آلن کمک کرده تا املاک تحت تصرف خود (و هزینههای مربوط به املاک) را کاهش دهند و همچنین در هزینههای مرتبط با کارکنان، بهویژه در هزینههای رفت و آمد صرفهجویی کنند. آنها ارتباطاتی را ممکن ساخته اند که در گذشته ممکن نبودند.
منبع: workdesign
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
نخستین مصاحبه شخصی با مهندس یوسفی زاده
مدیر عامل شرکت آسیا تک
محمد علی یوسفی زاده از جمله مدیران موفق حوزه فناوری اطلاعات است که توانسته با درایت،تیزبینی و به کارگیری روش های نوین مدیریتی طی چهار سال،آسیا تک را به رتبه نخست شرکت ارائه دهنده خدمات دسترسی به اینترنت ارتقا دهد و ضمن ایجاد گسترده ترین پوشش کشوری،تعداد مشترکین را از 60 هزار مشترک به 700 هزار مشترک برساند.جالب اینجاست که همه این کار با تیمی تقریبا یک سوم برابر سایر شرکت های فعال در این حوزه صورت گرفته است.این اعداد برای همه کسانی که در صنعت فناوری اطلاعات هستند،معنای مشخصی دارد.همچنین اخیرا آسیا تک ضمن دریافت پروانه FCPکه افق های جدیدی را برای این شرکت می گشاید،توانسته است در ارزیابی سازمان تنظیم مقررات رتبه نخست را به خود اختصاص دهد وبالاتر از شرکت هایی مانند شاتل،های وب و پارس آنلاین قرار گیرد.به همین بهانه به گفتگو با این مدیر موفق نشستیم.
شروع مصاحبه ی با مهندس یوسفی زاده
جنای آقای یوسفی زاده،لطفا ضمن معرفی خود،کمی از گذشته و زندگی فعلی خودتان بگویید.
من محمد علی یوسفی زاده هستم که البته اکثرا من را شهراد صدا می کنند.یازدهم خرداد ماه 58 در نوشهر در خانواده ای با چهار خواهر و یک برادر،به دنیا آمدم.پدرم فرهنگی بود و تخصصش گل و گیاه و عموما ریسک ناپذیر.تا قبل از آنکه به تهران بیایم،درهمان شهر درس می خواندم و با پدر و مادرم زندگی می کردم.سبک زندگی ما این بود که حسب مدل طراحی شده پدرم،هر کدام از اعضای خانواده در زندگی اجتماعی و خانوادگی یکسری وظایف داشتیم.من از همان زمان از کارکردن در مغازه یاد گرفتم که چطور روی پای خودم بایستم.سال 74 در مقطع دوم دبیرستان بودم که به تهران آمدم.به شدت کار می کردم،تا جایی که این کارکردن به روزی 17 یا 18 ساعت رسید ودیگر ادامه تحصیل ندادم.من در 22 سالگی ازدواج کردم.الان دوتا بچه دارم.اولین بچه من بعد از 10 سال از ازدواجم به دنیا آمد.دوسال بعد از پسرم حامی،خداوند دخترم حریر را به من و همسرم هدیه داد.یکی از دلایل که الان من به جایی که هستم رسیدم،وزندگی ام به این شکل،سمت و سو گرفته حمایت های همرسم بوده و هست.گرچه همیشه مرز مشخصی بین زندگی شخصی و کاری خودم داشتم،اما درک شرایط من توسط همسرم و درکلیات همراه بودن یکی از حسن های زندگی من بود که به نوعی باعث شد که کاری که در حال انجامش بودم،برکت داشته باشد.
پس شما هم ترک تحصیل مثل بیل گیتس و یا استیو جابز داشتید؟
تقریبا بله!چون من خیلی زود مستقل شدم و کارکردم،فرصتی برای درس خواندن نبود؛البته چند بار دانشگاه را شروع کردم،ولی هر بار تحصیل رهاشد.مدیریت صنعتی در دانشگاه اصفهان به ترم نرسید،چون می خواستم کار کنم و پول دربیارم؛مهندسی نرم افزار را در دانشگاه آزاد کرج هم به سال نکشید.به تدریج کار و تجارت هم توسعه پیدا می کرد وهم زمان ازدواج هم کرده بودم.گرچه هیچ وقت یادگیری را رها نکردم وحتی شکل آکادمیک آن را هم به آینده موکول کردم.البته هر نوع از دانش های انتخاب شده ای که احساس می کردم نیازدارم را به شدت دنبال می کردم.مثلا زمانی که هنوز سیسکو وارد ایران نشده بود من جزو اولین کسانی بودم که کلاس رفتم،مطالعه کردم و آموزش دیدم.یا مثلا میکروتیک و لینوکس هنوز در ایران جا نیفتاده بود که من آموزش دیدم.یا حتی در مورد خود ویندوز!پروژه ای که یکسال درگیرش بودم،اولین سی دی ویندوز 98 تبدیل کردیم.تا جایی که به تدریج وظایف مدیریتی من بیشتر شد و دوره های مرتبط را شروع کردم.از دوره حسابداری بیمه و مالیات تا ایزو و استانداردو غیره.احساس می کردم که به این ابزارها نیاز دارم تا افراد و نیازهای سازمانم درک کنم ضمنا بعد از گذشت سال ها مجددا به دانشگاه برگشتم و مهندسی فناوری اطلاعات را برای تحصیل انتخاب کردم.
از کجا به به دنیای مخابرات علاقه مند شدید و جرقه کارهای فعلی خورد؟
رشته من در دبیرستان علوم تجربی بود،شاید به خاطر رشته و تخصص پدرم.ولی زمانی که اکثر هم دوره ای های من درس های اختیاری خودشان را از رشته هنر انتخاب می کردند،من به کامپیوتر و حسابان و این طور درس ها علاقه داشتم.آن زمان مجله بزرگراه رایانه تازه آمده بود و من هم مشترک و مخاطب پروپاقرص این نشریه بودم وبه دقت همه صفحات آن را می خواندم.ازهمان جا دنیای BBS ها را یادگرفته ام.یادم هست مقاله ای دراین نشریه بود که نوشته بود:در دنیا اگر منابع طبیعی و خدادادی مانند سنگ و نفت و گاز و غیره را کنار بگذاریم،بالاترین رشد و درآمد و توسعه را صنعت تلکام دارد.گرچه دردنیای آن زمان تلکام هم به VOICE ختم می شد وهنوز موبایل در ایران پیاده سازی نشده بود و تازه دولت در ابتدا راه بود،اما آن مقاله ذهنیت و تفکری برای من ساخت که ادامه زندگی من در همان مسیر بود.عدم وابستگی به منابع طبیعی و درآمد و رشد و توسعه از طریق صنعت تلکام.اما پس از آن،بیشترین نقش در ورودم به دنیای فناوری و تلکام را برادرم رقم زد.پدرم،زیاد موافق ورود من به این کار نبود و شاید این یکی از دلایلی است که دردبیرستان علوم تجربی خواندم،درحالی که خواهر ها و برادرم رشته ریاضی بودند.اما در ادامه حرفه ای شدن من،زمانی اتفاق افتاد که روی پای خودم ایستادم.ولی در مجموع شروع کارم از شرکتی بود که برادرم داشت.شرکت وی آرشیکام بود که کار معماری انجام می داد و در شرکت آوند کام کارهای کامپیوتری کلید خورد.
از علاقه تان به صنایع ارتباطات و همکاری با برادرتان گفتید،لطفا کمی راجع به مسیری که در دنیای فناوری اطلاعات و به خصوص اینترنت سپری کردید،بفرمایید
زمانی که من وارد کار شدم تا حدود سال 82به طور کلی اینترنت با این سازوکار در ایران وجود نداشت.اینترنت با قیمتی گزاف از طریق ماهواره 64Kدر اختیار بود و باید آن را در حد چند هزار دلار ماهیانه قرارداد می بستیم،ضمنا همان هم به صورت فقط دریافت اطلاعات(RECEIVE ONLY)و هم زمان مبتنی بر پراکسی (PROXY BASE)بود.مشتری ها روی دستگاه هایی با ویندوز NT4پراکسی تنظیم می کردند.از همان ابتدا که با برادرم شرکت آوند کام را داشتیم،کانکشن اینترنت برای ما جالب بود.نخستینDIAL-UPرا حدود سال 76 شروع کردیم.در آن زمان اصلا اینترنت در ایران نیومده بود.مدتی بعد اینترنت دانشگاه شریف در مرکز تحقیقات فیزیک نظری راه اندازی شد و ماخطSEND و DIAL-UPاز آن ها می گرفتیمو دیش RECEIVE ONLY می گذاشتیم.اینترنت ساعتی 1000 تومان یا کیلو بایتی 1 تومان بود و مشتریان با خط تلفنی معمولی وصل می شدند. تااینکه تکنولوژی E1میسر شدٰبعدهم از فروش DIAL-UP رسیدیم به سرویس های هوشمند و IN.هم زمان با این سرویس سرور پست الکترونیکی را در داخل ایران راه اندازی کردیم که مدتی در فضاهای مختلفی میزبانی شد تا پس از دوسال،سرعت اینترنت خودمان از 256Kبالاتر رفت و خودمان میزبان سرویس های خود شدیم.به این ترتیب با فراز و نشیب زیاد و سختی،سرمایه گذاری در این صنعت از E1 بهIN،سپس از INبه WIFI وبعد نهایتا به DSL رسیدیم و پیش رفتیم.خوب یادم هست که در آغاز با پس انداز دو ماه حقوقم،160 هزارتومان جمع کردم و با آن 2 تا خط تلفن خریدم.تاجایی که با 30 نفر در سال 78،30 اکانت داشتیم.به نسبت 30 نفر 8 خط هم زمان به اشغال درمی آمد.آن زمان شرکت ها بسیار کوچک بودند،اما می توانم به جرات بگویم جز اولین ها بودم.به عنوان مثال 8 ماه تا 1 سال بعد از اینکه من سرویس را راه اندازی کرده بودم،البرز رایانه،پارس آنلاین و مروا راه افتادند.درآن زمان مجتمع فنی،داده پردازی،ایز ایران و شرکت کانون انفورماتیک نیز سرویس می داند که همه شرکت هایی کوچک بودیم.البته در این میان تجارب و دانشی که به دست آمده بودرا،در اختیار دیگران نیز گذاشتم و همین باعث شد تا برای راه اندازیISP ها از من کمک بگیرند،و مجموعا در ساخت 117 مورد ISPمشارکت داشتم.برخی از این ISPها هنوز هم فعال هستند که به عنوان نمونه باید از شهراد شبکیه نام ببرم.شهراد را در سال 80 پایه گذاری کردم.البته در آن زمان ISPها.فقط سرویس اینترنت ارائه می کردند،اما من رویاهای بزرگ تری در سر داشتم.درحال حاضر شهراد علاوه بر ارائه اینترنت خانگی و سازمانی،شبکه های مجازی سازمانی و سرویس میزبانی اینترنتی نیز دارد.
گفتید اینترنت در ایران چندان فعال نبود.پس چطور ارزیابی کردید و کارت های اینترنتتان را فروختید؟
کارت اینترنتی اول نبود.اوایل بعضی مغازه ها مثل نماینده برای ما عمل می کردند و اینترنتی ساعتی می فروختند.به این ترتیب که کسی 10 ساعت می خواست،10/000 تومان به آن ها می داد،بعد ان ها به ما زنگ می زدند و مثلا می گفتند کاربر ALIبا پسورد 123 را بسازید.ما بعد از این که این اکانت را می ساختیم،دردفتری که برای نگه داری اطلاعات داشتیم 10 ساعت برایش منظور می کردیم.سپس هربار وصل و قطع شدنش راهم ثبت می کردیم تا بتوانیم مجموع زمان های اتصالش را حساب کنیم.بعدها کمی پیشرفت کردیم و ابزارها و نرم افزارهای مدیریت این شرایط فراهم شد.درآن زمان کارت اینترنت هنوز وجود نداشت.ما در یک حرکت نو،اکانت های یک تا چند ساعته می ساختیم،پرینت می کردیم و دریک پاکت می گذاشتم.بعدها برای اینکه مشتری از صحت پاکت مطمئن باشد،سرب پلمپ خریدیم،نخ می کردیم وسر پاکت را پلمپ می کردیم.این اولین کارت اینترنتی بود،که وارد بازار ایران شد.بعدها روش های مختلف اشتراک به وجود آمد.یادم هست که البرز و چند شرکت دیگر پاکت هایی مثل پاکت های رمز بانک ها درست می کردند.البته مدتی بعد کارت های اسکرچ وارد بازار شد و اتفاقات کارت اعتباری در ایران راه افتاد.آن زمان اگر روزی 100 ساعت اینترنت فروخته می شد،برایمان خیلی خوب بود.اما الان که نگاه می کنم،لحظه ای 10/000ساعت در حال خرید وفروش است و این حس خوب و خیلی متفاوتی دارد.
و چطور به آسیا تک رسیدید؟
من از روز اولی که شرکت های PAPراه افتادند و اولین مرکز را در ایران نصب کردند.با هر 11 شرکت جلسه گذاشتم و برای دریافت نمایندگی آن ها اقدام کردم،که درنهایت در شرکت شهراد شبکیه با 4 تا از آن ها کارمی کردیم.اما اواخر 89 بود که دیگر به این نتیجه رسیده بودم که مستقیما وارد یک PAP بشوم.این پیشنهاد آْسیا تک و دو شرکت دیگر بود که درنهایت سال 89 قرارداد با آسیا تک امضا شد و من از سال نود رسما مدیریت آسیا تک را عهده دار شدم.پس از آن پله پله رشد،بالندگی و پیشرفت آسیا تک رقم زده شدو اینک با دریافت مجوز FCPافق های جدیدی پیش روی خودداریم.
درپایان برای مخاطبینی که دوست دارند بتوانند یک کارآفرین موفق مثل شما باشند،چه توصیه ای دارید؟
برای رسیدن به هرنقطه ای باید بهای آن را پرداخت.همین طور مهم است که وقتی به آن نقطه می رسیم یادمان باشد،خودمان را از دست ندهیم.هم برای رسیدن به هدف تلاش بسیاری لازم است و هم برای نگه داشتن آن باید خیلی سختی ها را متحمل شویم.به خاطر همین در طول مدت،باید فرآیندهای هیجانی را بشدت کنترل کرد.بعلاوه مدام باید به ارتقا و پیشرفت و یادگیری فکر کرد و آن را به یک عادت مستمر تبدیل کرد.
کانال تلگرامی عشق پول کلیک کنید
تاثیر فوق العاده سحر خیزی در موفقیت کار انسان ها
بسیاری از افراد گمان می کنند که مدیران کسب و کارها لازم نیست صبح زود در محل کار حاضر باشند!
نگاهی به سبک زندگی مدیران موفق جهانی نشان می دهد که اتفاقا مدیران خودساخته و موفق معمولا حتی زودتر از کارمندانشان در محل کار حاضر می شوند.
اپل
چه کسی ممکن است ساعت ۴:۳۰ صبح برای دیگران ایمیل کاری بفرستد؟
تیم کوک مدیر شرکت اپل! در واقع این ویژگی تیم کوک طی ماه های اخیر شهرت بسیاری یافته است.
ساعت ۵ صبح هم می توان او را در باشگاه ورزشی یافت.
البته کوک ویژگی های کاری دیگری هم دارد، برای مثال او نخستین فردی است که در دفتر کار حاضر می شود و آخرین فردی است که از آن خارج می شود.
استارباکس
بنیانگذار و مدیر کافی شاپ های زنجیره ای استارباکس هر روز سحر بیدار می شود و ورزش می کند.
ورزشی که معمولا شامل دوچرخه سواری با همسرش می شود و پس از آن سر ساعت ۶ صبح در دفتر خود حاضر میشود.
والت دیزنی
رابرت ایگر که اکنون مدیریت شرکت والت دیزنی را بر عهده دارد هر روز ساعت ۴:۳۰ صبح از خواب بر میخیزد و همزمان روزنامه ها را مرور می کند، تلویزیون
تماشا میکند، به موسیقی گوش میدهد
و ایمیل هایش را چک میکند.
به همین خاطر نیویورک تایمز ازاو به عنوان فردی چند کاره یاد کرده است.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
سه استارتآپ برتر ایرانی از نگاه مجله اکونومیست
دهه هشتاد، دههای است که استارت بیشتر استارتآپ های بزرگ و موفق ایرانی زده شد.
استارتآپهایی که ایدههایشان از جوانانی مطرح شده است که بهرغم همه مشکلات، فشارها و محدودیتها در داخل کشور ماندند و با آموختن از تجربیات موفق داخلی و خارجی، کسبوکار خود را به راه انداختهاند. هیچکدام از این شرکتها سرمایهگذار خارجی نداشتهاند و همه موفقیت آنها مدیون تلاش و نوآوری بنیانگذارانشان و سرمایه داخلی بوده است.
با توجه به این تغییر و تحولات، هفتهنامه اقتصاد «اکونومیست» در نیمه دوم سال ۲۰۱۵ در تازهترین گزارش خود آماری از تحولات ایجادشده در ارزش دلاری شرکتهایی که به آنها نوپا یا به عبارت بهتر استارت آپ میگویند، ارائه داد و نکته جالبش این بود که در گزارش خود سه استارت آپ بزرگ ایرانی را بر اساس ارزش دلاری رتبهبندی کردهاست.
در این گزارش سه استارت آپ «دیجی کالا»، «آپارات» و «کافه بازار» بهعنوان برترینهای ایرانی معرفی شدند. شاید نکته پیام ورود نشریه معتبری مانند اکونومیست به بررسی استارتآپهای ایرانی نشان از تغییر و تحول در ساختار محیط کسبوکار اقتصاد کشور باشد.
در اقتصاد کشورمان حرف اول برای راهاندازی هر کسبوکاری حتی در اندازه بسیار کوچک را سرمایهگذاری میزند.
استارتآپهاکه با مزیت کم بودن هزینه اولیه سرمایهگذاری در کسبوکارهای جهان شکل گرفتهاند، در ایران هم به همین دلیل مورد استقبال بسیاری از جوانان خوشفکر و نیروی انسانی خلاق قرار گرفتهاند؛ البته در معرفی و جایگاه سازی استارتآپها همیشه صحبت از ایدههای خلاق و کمهزینه بودن آغاز یک کسبوکار است؛ اما باید توجه داشت که استارتآپها هم مانند هر کسبوکاری با ورود سرمایهگذار و حمایتهای مختلف موفقیتهای بیشتری را به دست میآورند.
اگر برترین استارتآپهای جهان از نظر ارزش دلاری را بررسی کنیم پرواضح است که این استارتآپها در فضایی (منطقه جغرافیایی) شکل گرفتهاند که سرمایهگذاری روی کسبوکارهای نو بسیار شایع است. این منطقه که در اصطلاح «دره سیلیکون» نامیده میشود مهد رشد فناوری و کسبوکارهای حوزه آی تی است.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
3 اقدام برای افزایش شجاعت:
1 وقتی به موقعیتی که از آن می ترسید فکر می کنید،سعی کنید بدترین اتفاقی که ممکن است روی دهد، شناسایی کنید.
2 وقتی به بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد فکر کردید، تصمیم بگیرید که اگر این اتفاق افتاد، آن را بپذیرید. این گونه از میزان نگرانی شما کاسته می شود و این نگرانی را از ذهن خود بیرون می کنید.
3 بعد از آن باید همه ی تلاش تان را بکنید که این حادثه اتفاق نیفتد.
جان پل گتی با استفاده از این اصل توانست به ثروتمند ترین مرد جهان تبدیل شود. وقتی از او رمز موفقیتش را سوال کردند گفت:
«هر کاری که می خواهید بکنید،ابتدا به بدترین حادثه ای که ممکن است برای تان اتفاق بیفتد فکر کنید و بعد کاری کنید تا از این اتفاق جلوگیری کنید»
وقتی بدترین اتفاقی را که ممکن است روی بدهد شناسایی کردید، هراس ها و نگرانی های تان بخار می شوند و به هوا می روند.
در این زمان ذهن تان آرام می گیرد و شما می توانید تمام نیرو و انرژی تان را صرف دستیابی به هدف تان کنید.
برایان تریسی
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
ده درس مهم برای ساختن تجارت
هر كارآفريني براي ساختن تجارت ميليون دلاري اش باید بداند:
۱. درس اول:
يك تجارت موفق قبل از اينكه وجود داشته باشد، خلق شده است.
۲. درس دوم:
يادبگيريد كه چگونه مي شود بدشانسي را به خوش شانسي تبديل كرد.
۳. درس سوم:
تفاوت بين شغل و كارتان را بدانيد.
۴. درس چهارم:
موفقيت، شكست را آشكار مي كند.
۵. درس پنجم:
راه رسيدن، مهم تر از هدف است.
۶. درس ششم:
بهترين جواب ها در قلب شماست، نه در سرتان.
۷. درس هفتم:
محدوده ي آرمان، تعيين كننده محصول است.
۸. درس هشتم:
تجارتي را طراحي كنيد كه بتواند كاري را كه ديگران قادر به انجامش نيستيد، انجام دهد.
۹. درس نهم:
براي معاملات بي ارزش نجنگيد.
۱۰. درس دهم:
بدانيد كه چه زماني بايد از كار دست بكشيد.
برگرفته از کتاب "پيش از آنكه كارتان را رها كنيد به فكر يك تجارت باشيد" نوشته رابرت کیوساکی
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
مرفه ترین ، ثروتمندترین کشورهای جهان کدامند؟
انستیتوی انگلیسی لگاتم (Legatum) سالانه لیست مرفهترین کشورهای جهان را منتشر میکند. برای تعیین میزان رفاه فاکتورهایی چون اقتصاد، آموزش، سرمایه اجتماعی و آزادیهای فردی مورد بررسی قرار میگیرند.
شبکه خبری دویچهوله این لیست را مطابق شرح ذیل منتشر کرده است:
نروژ مرفهترین کشور جهان کشورهای اسکاندیناوی برای هفتمینبار پیاپی در صدر این جدول قرار دارند و نروژ از سال ۲۰۱۰ همچنان در همه عرصهها مرفهترین کشور جهان است.
سوئیس ثروتمندترین کشور جهان طبق لیست انستیتوی “Legatum” سوئیس ثروتمندترین کشور جهان است. با این حال در رتبه دوم مرفهترین کشورها قرار دارد، زیرا این کشور به لحاظ وضعیت آموزشی در رتبه ۲۱ جهان قرار گرفته است. جالب اینکه عملکرد دولت سوئیس اما رتبه نخست در سراسر جهان را به دست آورده است.
نیوزیلند، کشور آزادیهای فردی نیوزیلند به لحاظ قدرت اقتصادی در رتبه پانزدهم و به لحاظ سیستم بهداشت و سلامت حتی در رتبه بیستم جهان قرار گرفته، اما به لحاظ آزادیهای فردی در جایگاه نخست جهان قرار داد و در مجموع در لیست انستیتوی لگاتم رتبه سوم را احراز کرده است.
دانمارک دومین کشور اسکاندیناوی هرچند دانمارک به لحاظ اقتصادی و سیستم بهداشت و سلامت رتبههای هجدهم و سیزدهم را کسب کرده، اما در بقیه فاکتورهای مورد بررسی همچون، عملکرد دولت، آموزش، فرصتهای کارآفرینی و غیره یکی از بهترین و مرفهترین کشورهای جهان است. دانمارک در مجموع در ردیف چهارم لیست انستیتوی لگاتم قرار گرفته است.
کانادا و یکی از بهترین سیستمهای آموزشی کانادا در این لیست در مجموع در رتبه پنجم قرار دارد. سیستم آموزشی کانادا جزو بهترینهای جهان محسوب میشود و در رتبه دوم قرار گرفته است. این کشور به لحاظ امنیت در رتبه نهم و به لحاط عملکرد دولت در رتبه هشتم بهترینهای جهان جای گرفته است.
سوئد، بهترین فرصتهای شغلی سوئد سومین کشور اسکاندیناوی است که در میان ۱۰ کشور مرفه جهان رتبه ششم را به خود اختصاص داده است. سوئد در سه فاکتور امنیت، عملکرد دولت و اقتصاد رتبه چهارم لیست انستیتوی لگاتم را به دست آورده و به لحاظ ایجاد فرصتهای شغلی در رتبه نخست جهان قرار گرفته است.
استرالیا، بهترین سیستم آموزشی در این لیست استرالیا در مجموع در رتبه هفتم قرار گرفته است. سیستم آموزشی استرالیا رتبه نخست جهان را به دستآورده و این کشور بهلحاظ آزادیهای فردی شهروندانش در رتبه سوم قرار دارد.
بازهم اسکاندیناوی، اینبار فنلاند فنلاند چهارمین کشور اسکاندیناوی است که در میان ۱۰ کشور برتر لیست رفاه جهانی انستیتوی انگلیسی جای گرفته است.
فنلاند گرچه به لحاظ اقتصادی در رتبه ۲۶ دنیا قرار دارد، اما در عرصه ایجاد فرصتهای شغلی، در رتبه چهارم، عملکرد دولت، در رتبه پنجم، آموزش، در رتبه ششم و امنیت در رتبه سوم جهان قرار دارد. مردم این کشور در مجموع در رتبه هشتم رفاه در دنیا قرار دارند.
هلند، کوچک اما مردمانی مرفه کشور کوچک هلند، گرچه به لحاظ قدرت اقتصادی در رتبه بیست و پنجم دنیا قرار دارد، اما در عرصه آموزشی رتبه چهارم، در عرصه بهداشت رتبه ششم و در زمینه آزادیهای فردی رتبه هفتم دنیا را به خود اختصاص داده. هلند در لیست انستیتوی “Legatum” در مجموع در رتبه نهم قرار گرفته است.
آمریکا، دهمین کشور مرفه جهان ایالت متحده آمریکا به لحاظ امنیت در رتبه سی و یکم و به لحاظ اقتصادی در رتبه هفدهم دنیا جای گرفته است. سیستم بهداشت و سلامتی این کشور اما رتبه نخست جهان را به دست آورده است.
رتبه چهاردهم آلمان آلمان در میان ۱۰ کشور مرفه جهان دیده نمیشود و در رتبه چهاردهم جای گرفته است.
اقتصاد آلمان دررتبه هشتم،
ایجاد فرصتهای شغلی در رتبه چهاردهم، عملکرد دولت در رتبه هفدهم، وضعیت آموزش با جهش پنج رتبهای در رتبه دهم و آزادیهای فردی شهروندان در رتبه هفدهم جهان قرار گرفته است.
کویت، بالاترین رتبه در منطقه خاورمیانه نام کویت در رتبه سی و ششم جدول رفاه جهانی انستیتوی لگاتم دیده میشود. قدرت اقتصادی این کشور رتبه شانزدهم ارزیابی شده است، اما در عرصه آزادیهای فردی از رتبه ۴۹ جهان در سال ۲۰۱۳ به رتبه ۸۳ در سال ۲۰۱۴ تنزل یافته است. وضعیت آموزشی این کشور از رتبه ۵۶ در سال ۲۰۱۳ به رتبه ۳۰ در سال جاری بهبود یافته است.
ترکیه: سقوط رتبه اقتصادی ترکیه در جدول رفاه جهانی به لحاظ اقتصادی از رتبه هفتاد در سال ۲۰۱۳ به رتبه هشتاد و ششم در سال ۲۰۱۴ تنزل پیدا کرده است. جالب اینکه وضعیت آموزشی در ترکیه طی دو سال ۱۰ رتبه ارتقا یافته و از رتبه ۹۱ جهان به رتبه ۸۱ رسیده است.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
اصول و استراتژی قیمت گذاری
مانند کسی نباشید که، قیمت همه چیز را می داند ولی ارزش هیچ چیز را نمی داند!
"اسکار وایلد"
مانند دیگر جنبه های مدیریت، قیمت گذاری و بازاریابی تلفیقی از هنر و دانش است.
علیرغم منعطف به نظر رسیدن بحث قیمت، اصولا تصمیم گیری درمورد قیمت، برگشت ناپذیر است و یکی از پر ریسک ترین( p) از ( ۴p) بازاریابی است.
برخلاف آن چه بسیاری ازشرکت های ایرانی همچنان به عنوان پارادایم فکری خود درقیمت گذاری محصولات و خدمات در ذهن دارند، نقطه عزیمت قیمت گذاری تحلیل جایگاه رقابتی شرکت در بازار و رحجان مخاطب است و نه محاسبات هزینه ای مدیریت مالی.
مارپیچ مرگبار قیمت گذاری
spiral deat pricingg
اگر نماینده خرید مشتری در هنگام خریدبه شمابگوید که قیمت فروش رقیب شمابرای همین کالا بجای ۱۰ دلار، ۸ دلار است و شما نیز به تخفیف ۲دلاری راضی شوید، در اینصورت احتمالا شرایط به اینصورت پیش میرود که نماینده خرید تخفیفی ۲دلاری را کافی نداند و به سراغ فروشنده قبلی برود و از وی بخواهد که کالا را ارزان تر از ۸ دلار بفروشد تا خرید خود را از آنان انجام دهد.بدین ترتیب یک فرآیند رفت و برگشتی آغاز می شود که استراتژی باخت –باخت را برای فروشنده رقم میزند و تنها خریدار نفع می برند.
راه حل :
در مورد بالا باید با چانه زنی خریدار را قانع کرد که تفاوت قیمت بخاطر اختلاف کیفیت و عملکرد محصول است وحتی می تواند کالایی مشابه کالای رقیب را به قیمت ۷٫۹دلار بفروشد! در واقع باید به او بفهماند که هر ارزانی بی دلیل نیست .
در این صورت فروشنده برنده است، چه محصول ارزانتر خود را بفروشد که قیمت آن رقابتی است و چه محصول گرانتر خود را که عملکرد آن رقابتی است.
قاعد بازی:
1 قانون اول:
عادت تخفیف را باکمی غرور جایگزین کنید
2 قانون دوم:
ارزش ارائه شده به مشتریان خود را بشناسید .
3 قانون سوم:
یکی از ۳ استراتژِی ساده قیمت گذاری را به کار ببرید.
4 قانون چهارم:
با مشتریان خود بهتر بازی کنید.
5 قانون پنجم:
برای افزایش سود، قیمت گذاری کنید.
6 قانون ششم:
برای رشد و افزایش انعطاف پذیری در مذاکره، بر محصولات و خدمات خود بیافزایید.
7 قانون هفتم:
رقبای خود را مجبور کنید نسبت به قیمت های شما واکنش نشان دهند.
8 قانون هشتم:
ستون فقرات فروش خود را تشکیل دهید
9 قانون نهم:
حرکت ازقیمت گذاری مبتنی بر تجربه به سمت قیمت گذاری مبتنی بر ارزش
10 قانون دهم:
با اطمینان قیمت گذاری کنید به یاد داشته باشید که شما چه کسی هستید.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
مهارتهای برقراری ارتباط اثربخش با مشتری
1 در ارتباط با مشتریان وقفه ایجاد نکنید
تأخیر و یا ایجاد وقفه در ارتباط با مشتری احتمالی تأثیر روانی منفی بر ذهن مخاطب دارد. بنابراین برنامهی منسجمی برای پیگیری مشتریهای خود داشته باشید. به یاد داشته باشید که پاسخگویی سریع و توجه به نیازهای مشتریان از مهمترین مهارتهایی است که در ارتباط با مشتریهای احتمالی باید به آن توجه کنید.
2 شنوندهی خوبی باشید
اگر مشتری احتمالی احساس کند که هیچ توجهی به صحبتهایش نمیشود این امر تأثیر روانی بسیار بدی بر روی او دارد. بنابراین برای برقراری ارتباط اثربخش با مشتری بهتر است شنوندهی خوبی باشید. به مخاطبتان نشان دهید که برای سخنانش ارزش قائلید و تمام حواستان به صحبتها و نیازهای او است.
3 سؤالات واضح بپرسید
قدرت کنترل مکالمه و برقراری ارتباط اثربخش از مهمترین مهارتهای جذب مشتری است. بنابراین افرادی در برقراری ارتباط با مشتری موفق هستند که قدرت کنترل مکالمه را داشته باشند و سبب جلب اعتماد مشتری شوند. بهتر است سؤالات واضح و مفیدی حین مکالمه مطرح شود. زیرا طرح سؤالات بیربط و گیجکننده باعث میشود که مشتری از ادامهی ارتباط منصرف شود.
4 دانش خود را درزمینهی فعالیتتان افزایش دهید
در هر زمینهای که فعالیت میکنید باید دانش کافی در ارتباط با کالاها و خدمات شرکتتان داشته باشید. چه مشتری شما فردی باشد که از اصطلاحات تخصصی استفاده میکند و چه فردی که هیچ اطلاعاتی درزمینهی بازاریابی شبکهای ندارد، شما بهعنوان یک حرفهای باید با طرح سوا لاتی میزان دانش و اطلاعات مشتری را تخمین بزنید. پس از آگاهی از میزان اطلاعات فرد درزمینهی فعالیتتان میتوانید ارتباطی اثربخش با او ایجاد کنید.
5 نقاط قوت کسبوکار خود را در ابتدا بیان کنید
در حالت کلی مشتریان تمایل دارند در ابتدای آشنایی خود با هر کسبوکاری در مورد خدمات و نقاط قوت آن اطلاعاتی به دست آورند. بنابراین هنگام برقراری ارتباط با مشتری بهتر است پس از آگاهی از نیازها و ارائهی یک سری اطلاعات کلی، سراغ نقاط قوت و ویژگیها و خدمات منحصربهفرد شرکتتان بروید. بنابراین بهعنوان یک حرفهای بهتر است مشتری را متقاعد کنید که در تماس با شما بهترین گزینه را انتخاب کرده است.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
چگونه ایده های خود را به کسب و کاری میلیاردی تبدیل کنیم؟
آیا در ذهن خود ایده های عالی برای راه اندازی کسب و کار و یا ارائه کالا یا خدمت می پرورانید؟ شما ممکن است ایده های بیشماری داشته باشید، شاید هم ایده ای در ذهن نداشته باشید. نگران و ناامید نباشید. شما برای راه اندازی کسب و کار تنها به ایده نیاز ندارید. چرا؟ اجازه دهید که توضیح دهم. ایده ها نیازمند تحقیقات یکپارچه از بازار هدف، استراتژی مناسب و برنامه دقیق کسب و کار هستند و بدون چنین ملزوماتی فقط ایده هستند و نه چیزی بیشتر. اگر می خواهید ایده خود را به کسب و کار تبدیل کنید، گام های زیر را دنبال کنید.
1 بر روی یک ایده متمرکز شده و آنرا مطرح کنید.
اگر با تعداد زیادی ایده روبرو هستید، اطمینان داشته باشید که نمی توانید هیچ یک را عملیاتی سازید. بررسی سطحی ایده های مختلف در هر روز شما را به جایی نمی رساند.برروی یک ایده که علاقه مندی بیشتری به آن دارید متمرکز شوید. حال سعی کنید آنرا بر روی کاغذ بیاورید، تصاویری رسم کنید، کلمات کلیدی را بنویسید. درمورد اینکه ممکن است تا اندازه ای خیالی به نظر برسد، نگرانی به خود راه ندهید. نوشتن افکارتان بر روی کاغذ، ایده شما را قابل مدیریت می کند.
2 سؤال بپرسید.
مارک میتلند می گوید: " سؤالات منجر به پاسخ می شوند". بنابراین به پرسیدن سؤال در مورد کسب و کارتان ادامه دهید تا جایی که سؤالات مطرح شده به شما در نوشتن خلاصه اجرایی طرح کسب و کارتان کمک کند. هراندازه سؤالات بیشتری از خود بپرسید، انگیزه بیشتری برای اجرایی کردن ایده تان خواهید داشت.
3 ایده خود را ارزیابی نمایید.
اگر ایده خود را نزد خود نگه دارید و مشتریان واقعی آنرا ارزیابی نکنند، ایده شما حقیقتاً ایده ای بی ارزش خواهد بود. چگونه در این مرحله می توان به مشتریان دست پیدا کرد؟ نمونه ابتدایی یا کمینه محصول مورد نظر خود را بسازید. نمونه ای که ارزش اصلی کسب و کار شما و مشکلی که از مشتریان حل می کند را نشان دهد. این نمونه می تواند در قالب اسلاید، تصویر و ... باشد. این نمونه در طول یک روز یا یک هفته آماده می شود.این نمونه را با افراد مختلفی که در شبکه ارتباطی خود دارید به اشتراک بگذارید و عکس العمل ها و واکنش ها را بررسی کنید. آیا مردم از استفاده از آن خشنود هستند؟
4 جزئیات کسب و کار مد نظر را بنویسید.
بایستی جزئیات کسب و کار مد نظر خود را بنویسید که شامل موارد روبرو است:جزئیات محصول و منافع حاصل از آن، تیم مدیریتی چه کسانی هستند؟ برآوردهای مالی شما جیست؟ مشتریان شما چه کسانی هستند و انتظارات آنها چیست؟ برنامه شما برای توسعه محصولات و یا خدمات چیست؟
5 شیوه تأمین مالی و مسائل مالی را مطرح نمایید.
لنون می گوید:" اگر در طرح شما، جایی برای مدل و جریان درآمدی شما نیست، ایده شما بیشتر شبیه سرگرمی است، نه یک کسب و کار." مسائل مالی و شیوه های تأمین مالی را حتماً مد نظر قرار دهید.
6 بازاری بزرگ بیابید.
زمان خود را صرف ایده ای نکنید که بازارهدف بزرگی ندارد. بررسی کنید که آیا ایده شما به حل مشکل تعداد انبوهی از مردم منتهی می شود یا خیر؟ تا آنجا که می توانید بزرگ و جهانی فکر کنید.
7تفکر بلند مدت داشته باشید
کسب و کار شما در کوتاه مدت، کسب و کاری کوچک است. اما برای ادامه مسیر، بایستی تصویری واضح از آینده آن داشته باشید. کسب و کارتان در پنج سال یا 10 سال آینده کجا خواهد بود؟ چه تعداد کارمند خواهید داشت؟ و سوالاتی از این قبیل.
8نگاهی دوباره به ایده خود داشته باشید.
تلاش نمایید که ایده خود را از زوایای مختلف نگاه کنید. از دیدگاه مصرف کنندگان، مشتریان، شرکای تجاری و حتی کارمندان فعلی و آتی شرکت. این کار به شما کمک خواهد کرد که اقدامات لازم را انجام دهید و نظرات بیشتری را بشنوید و به منتقدان خود گوش دهید و حتی آنهارا تائید کنید و یا آنها را به اشتباهشان واقف کنید.
9 از ابتدا به مسائل قانونی توجه کنید.
برای توسعه و اجرایی نمودن ایده خود آماده شوید.
طرح کسب و کار خود را دوباره بررسی نمایید، محصول مد نظرخود، تیم و استراتژی های بازاریابی و مالی خود را بهنگام نمایید و تمامی منابع مورد نیاز برای اجرایی نمودن ایده خود را فراهم آورید. با داشتن برنامه ای که در بازار هدف خود آنرا ارزیابی نموده اید و منابعی که فراهم آورده اید، قادر خواهید بود که ایده خود را اجرایی کنید. اطمینان حاصل کنید که افراد تیم شما به انتظاراتی که از آنها دارید، واقف و آگاه هستند.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
کارآفرین ٤۰ کاره
شاگرد بیشفعال مدرسه که دست چپش را با گونی بستند تا راستدست شود و شیطانی که در وجودش حلول کرده بود، بیرون بیاید، بعدها شد یکی از برترین تولیدکنندههای کشور در صنعت مواد غذایی؛ برندی که در ساعات مختلفی از شبانهروز بر صفحه تلویزیونی هم ظاهر میشد و با شعار «دوست من سلام» روحمان را تازه میکرد. اما این توان کاری ریشه در تجارب بسیاری دارد. فروتنی که سرمایه ۵ هزار تومانیاش به بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان تبدیل میشود، روزی روزگاری در مغازه آهنگری، شاگردی کرده است. برگه تبلیغاتی بر دیوار مسیر مدرسه چسبانده، توپ فوتبال را با دهان باد کرده و به دوستانش اجاره داده و پول گرفته. انگار از همان نخستین سالهای عمرش میخواسته حاصل دسترنجش را بخورد و کاری دستوپا کند. مسیر مدرسهاش از امیریه تا نارمک را با چهار کورس اتوبوس پیموده و تنها زمانی که برای خواب داشته، به صورت ایستاده در میان شلوغی و ازدحام جمعیت اتوبوس بوده است.
فروتن میگوید: «تجربه انجام بیش از ۴۰ کار را طی همه سالهای عمرم دارم. از ریختهگری، باد کردن توپ و اجاره دادن، مهندسی ذوب فلزات و... گرفته تا تولید مواد غذایی به گستردگی کارخانه بهروز. بستنیسازی، پنچرگیری دوچرخه، تعمیر رادیو، جمع کردن فیلمهای سینمایی و اجاره دادن از دیگر کارهایی است که در کودکی انجام میدادم. تور فوتبال اجاره میدادم، عکاسی میکردم و عکس میگرفتم؛ هر کدام ۲ ریال. در بوفه مدرسه کار میکردم، دفترداری میکردم، تدارکات شرکت ساختمانی بودم و از همانجا به پیمانکاری و مهندسی ذوب فلزات رسیدم. کار آرشیو هم کردهام، روزنامهباطلهها را میگرفتم و خبرهای مناقصه را میبریدم و بهازای ماهی ۱۰ تومان به پیمانکار میدادم. تجربه روزنامهنگاری هم در کیهان سالهای ۴۴ -۴۵ دارم، تئاتر هم کارگردانی میکردم؛ حتی دوره پیشاهنگی هلالاحمر را هم گذراندهام.»
نوروز تلخ زندگیام
هر جوانی در یک مقطع سنی، پدر و مادر را الگوهای زندگی میبیند. پدرم به واسطه نوع تربیتش الگوی من بود و بسیار دوستش داشتم؛ اما خیلی زود از دستش دادم. روز اول فروردین ۱۳۳۴ ساعت ۹، سال تحویل شد و این یعنی اوج شادی برای من ۱۰ساله؛ اما نیمساعت بعد از سال تحویل، پدرم از دنیا رفت و هیجان و شادی من به تلخی بزرگی تبدیل شد. اما من کتاب «همیشه برخاستن» را به کسانی تقدیم میکنم که به من ستم روا داشتهاند یا موجبات سختیکشیدنم را فراهم کردهاند. چون معتقدم که هر بار سختی کشیدید، بعدها لذت آن سختی برایتان حاصل میشود. سختی، تاثر و گریه زیادی در زندگیام داشتهام اما معتقدم که سختیها سازندگی امروز را برایم رقم زده است.
روزهای امروزی فروتن
۵:۳۰ صبح بیدار میشوم؛ حتی اگر ۳ صبح خوابیده باشم. به ایمیلهایم پاسخ میدهم، با نوهام کارتون میبینم و کیف میکنم و حتی از او شیطانیهای بیشتری دارم. موسیقی شاد هم گوش میکنم و کلا با هر چیزی که غم و غصه در آن باشد، بیگانهام.
مشتریمداری فروتنانه
برند بهروز طی مدیریت بهروز فروتن، ۶۳ نوع محصول غذایی تولید کرده است. فروتن یکی از دلایل استقبال از محصولات غذایی تولیدیاش را مسائلی از این دست میداند: «طعم، بستهبندی و کیفیت باید جذاب باشد و بهترین خاطره را در ذهن مشتری ایجاد کند. من پیوسته در پی ارتقاء این مسائل بودم. در صنعت غذا همیشه خاطرهها مشتری جذب میکنند. محصول فرزند انسان است. همه آنچه را برای بچه خودمان میخواهیم باید برای محصول بخواهیم. یعنی درون زیبایی داشته باشد، صاحب منش و اندیشه باشد، خوشپوش باشد و تاثیرگذار. این مسائل در مورد محصولی که تولید میکنیم هم صادق است. برند بهروز نوع تبلیغات متفاوتی نیز داشت. تبلیغاتی که تکراری نبود و بیشتر به صورت غیرمستقیم و با درج شعارهایی بر بدنه اتوبوسهای شهری با مضمونهای اجتماعی و فرهنگی از قبیل بزرگداشت مقام مادر، تشویق به کتابخوانی یا حفظ محیط زیست، اهدای کتاب به بازدیدکنندگان از نمایشگاهها و ... انجام میشد. در واقع بهروز صبغهای فرهنگی و اجتماعی نیز برای خود قائل بود و فروتن یکی از دلایل موفقیت برندش را همین توجه به مسئولیت اجتماعیاش میداند.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
رهبر رسانهها در کسبوکار خود شوید
ایجاد آگاهی در بازار نسبت به حضور و فعالیت خودتان همواره یکی از چالشهای کلیدی بازاریابی برای هر کسبوکار کوچکی به حساب میآید. روابط عمومی بهعنوان یک کانال ارتباطی مقرون به صرفه اغلب برای رسیدن به این هدف مورد استفاده قرار میگیرد که البته خود دارای تکنیکها و اصول خاصی هست اما من تصور میکنم که مدیران کسبوکارها خود به راحتی میتوانند بخش زیادی از این فعالیتها را خصوصاً در بخش صنعتی و خدماتی هدایت کنند.
البته برخی از مدیران هم خود را به دلایلی از این موضوع کنار کشیده و به آن نمیپردازند که در ادامه راهنمایی مرحله به مرحله را برای شما منتشر میکنم.
زمانی را به برنامهریزی برای این موضوع اختصاص دهید
– اهداف کسبوکار خود را شناسایی کنید.
– نوع و شیوه انتشار (یا رسانه) موردنظر خود و همچنین مخاطبان را انتخاب کنید.
– پیش از ارتباط برقرار کردن با آنها بهخوبی در مورد آنها تحقیق کنید.
– به پوششهای خبری گذشته و فعلی مراجعه کنید، چه کسی در حال انتشار چه چیزی است و تمهای اصلی را شناسایی کنید.
داستان یا همان محتوای خوب و مناسبی آماده کنید
– برای این کار شما نیاز به یک قلاب دارید. به این معنا شما یا باید قلابی جذاب تهیه کنید که توجه دیگران را جلب بکند یا اینکه سوار بر موجهای خبری موجود در اجتماع شده و از آنها سود ببرید.
– در صورت امکان بر داستان و محتوای یک شخص حقیقی تمرکز کنید؛ این فرد ممکن است مدیر یک کسبوکار، داستان شکلگیری یک کسبوکار موفق در برابر بسیاری دیگر از کسبوکارهای ناموفق یا حتی داستان یک مشتری وفادار باشد.
– قبل از آغاز به نتیجه کار بیندیشید! آیا محتوای تهیه شده واقعاً ارزش خبری دارد؟ آیا این موضوع واقعاً با هدف شما سازگار است و تأثیرگذاری مورد انتظار را خواهد داشت؟
– محتوای خود را در چارچوب رسانهای که مدنظر قرار دادهاید تنظیم کنید.
محتوای خود را به اشخاص منتخب معرفی کنید
– خبرنگار یا رسانهای را که به دنبال خبری از جنس خبری محتوای شماست شناسایی کنید. اگر از نوع مخاطب هدف خود اطمینان دارید، مطمئناً به این نتیجه میرسید که تنها چند خبرنگار معدود هستند که به نوع محتوای شما علاقه دارند و شما هم در واقع تنها به چند خبرنگار کلیدی برای این کار نیاز دارید. بقیه آنها خودشان از راه میرسند.
– پیش از تاریخ معین چند روز به این خبرنگاران در مورد زمان انتشار محتوای خود اطلاعرسانی کنید و همچنین بهطور رسمی از آنها دعوت به عمل آورید.
– بهمنظور برقراری تماس اغلب خبرنگاران تمایل دارند ابتدا ایمیلی در این رابطه دریافت کنند، سپس میتوانید بهصورت تلفنی نتیجه را پیگیری کنید.
– در مورد فعالیت خود خیلی هیجان داشته باشید تا آنها هم به سمت آن ترغیب شوند -بدانید که هیجان بهصورت ویروسی گسترش پیدا میکند.
– از تماس با دفاتر مرکزی خبر هراسی نداشته باشید، خیلی از آنها منتظر چنین تماسهایی هستند.
– از تماس اول بازخورد بگیرید و در برخورد با خبرنگارهای بعدی اگر اشکالی هست آنها را رفع کنید.
– هراسی نسبت به از دست دادن قدرت کنترل روی محتوا نداشته باشید، اینها ممکن است برخی از اصلاحاتی باشد که توسط خبرنگار لازم و ضروری در نظر گرفته میشود.
– به آنها چیزی را دیکته نکنید، آنها در این زمینه تخصص دارند و خوب میدانند که چه چیزی ارزش خبری ندارد، اگر آنها مخالفت میکنند، پس سراغ یک داستان دیگر بروید.
. . . و در پایان
– انتظار واقعگرایانه داشته باشید و از کوچک شروع کنید.
– همواره توجه کنید که ضمانتی نسبت به پوشش خبری روابط عمومی و تأثیرگذاری آن وجود ندارد، این شما هستید که باید این پوشش خبری را بهدست آورید. گاهی حتی ممکن است یک داستان و ماجرا خیلی خوب با ظهور یک خبر بسیار داغ بهطور کامل فراموش شود.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
20 قانون نوشتن تبلیغات موثر
• حاشیه نروید: بهطور مستقیم به ویژگیهای خود اشاره کنید. هر کلمه غیرضروری را حذف کنید. هر چقدر تعداد واژههایتان بیشتر باشد، خوانندگان کمتری آن را خواهند خواند.
• برای تاثیر هر چه بیشتر تبلیغات، اصل پیام را در بدو امر اعلام کنید: پاراگراف اول را هرچه قویتر و موثرتر بسازید. امتیازاتی را پیشنهاد کنید. پس از نوشتن نخستین پاراگراف، به توصیف مزایای اصلی محصولتان بپردازید. به خواننده آنچه را که باید در مورد محصولتان بداند، توضیح دهید و آن را پیوسته تکرار کنید.
• صریح باشید: اگر شما از زبان ساده استفاده نکنید، افراد عادی قادر به درک آن نخواهند بود. یک پیام ساده و صریح به شما فرصت میدهد که با مخاطبان بالقوه خود بهگونهای مستقیم حرف بزنید.
• با مخاطب خود مستقیم صحبت کنید: برخی نویسندگان تبلیغات بر این تصور هستند که با توده بیجان در ارتباطند. این روش خوبی نیست خواننده را در ذهن خود بهخاطر آورید. با مخاطب خود حرف بزنید و به او گوش دهید. با مخاطبان خود درست همانند مردمی که هر روز با آنها روبهرو میشوید، رفتار کنید.
• از زمان حال استفاده کنید: زمان حال به شما اجازه میدهد که نظر خود را در نوشتهتان ابراز کرده و بگویید که اکنون چه چیزی اتفاق میافتد و شما چه باید بکنید. همچنین میتواند در بیان رویدادی که در آینده رخ خواهد داد و شما اطمینان کامل به حضور این رویداد دارید، استفاده شود.
• از منطق و احساس استفاده کنید: آگهی شما نهتنها خواننده را در مورد یک امتیاز خاص مطلع میسازد، بلکه میتواند دارای یک امتیاز عاطفی نیز باشد. نوشتههای تبلیغاتی منطقی نیز میتوانند بسیار موثر واقع شوند. البته مشاهداتی نیز در خصوص تمایل کمتر خوانندگان عادی به خوانندن پیامهای منطقی وجود دارد.
• پاراگراف خود را کوتاه و جذاب بسازید: یک موسسه آمارگیری مطرح در این مورد نظر قطعی خود را اعلام کرده است: «هر چقدر پاراگرافهایتان طولانیتر باشند، افراد کمتری آن را خواهند خواند».
• از کلمات کوتاه و متداول استفاده کنید: پژوهشها نشان دادهاند که کلمات کوتاه بر واژههای بلند برتری دارند. به همین ترتیب کلمات متداول بسیار موثرتر از واژههای مبهماند. کلمات کوتاه و متداول به خوبی و به سرعت فهمیده میشوند و بهتر در ذهن باقی میمانند.
• مثبت باشید: اگر شما ناچارید که از یک جمله منفی استفاده کنید، با خط کشیدن در زیر فعل منفی یا استفاده از حروف چاپی درشتتر، توجه خواننده را به آن جلب کنید.
• توجه به ساختار فاعل، فعل و مفعول: اگر به راستی میخواهید پیامتان فهمیده شود – و بنابراین بهتر به خاطر سپرده شود – کلمات کلیدی را برای آخر جمله نگه دارید. افراد معمولا کلمههای شروع یک جمله را کمتر از آنهایی که در آخر جمله میآیند، فراموش میکنند.
• رابطه علت و معلول را مورد ملاحظه قرار دهید: معمولا یک جمله کامل زمانی خوب به خاطر سپرده میشود که با عبارتهایی همچون: به این دلیل، در نتیجه، کاملا روشن است که، زیرا، در هر صورت، شروع میشود.
• از ستاره یا سه نقطه به اندازه استفاده کنید: استفاده افراطی از این علائم، معمولا جریان فکری را مسدود ساخته و برای خواننده خستهکننده است.
• از کاربرد افراطی علامت تعجب اجتناب کنید: علامت تعجب معمولا برای نویسندگانی که شیوه نگارششان فاقد احساس است، یک پناهگاه محسوب میشود.
• نام محصولتان را تکرار کنید: تکرار نام محصول در آگهی، تا آنجا که مقدور باشد، بسیار موثر است.
• از بیان بدیهیات اجتناب کنید: از بیان عبارتهای کلیشهای همچون «بهترین»، «شماره یک»، «مطلوب همگان»، «ارزانترین»، «موثرترین »، «مورد اعتمادترین»، «محکمترین»، «غیرقابلرقابتترین» و «منحصربهفرد» اجتناب کنید.مصرفکنندگان دیگر مثل گذشته ساده لوح نیستند. آنان میدانند چه میخواهند و میدانند در کجا معامله خوبی داشته باشند. آنان دیگر با جملههای سنتی و قدیمی گول نمیخورند.
• خودتان را اصلا وارد تبلیغاتتان نکنید: از عبارتهایی مانند «محصول مرا بخرید» و «از تقلید بر حذر باشید» اجتناب کنید، مصرفکننده احتمالا با اینگونه توصیهها موافق باشد، اما اگر احساس کند که به پول او علاقهمندند و نه منافعش از شما سلب اعتماد میکند.
• صمیمی باشد: براساس اظهارات «جیمز دی»، افرادی که گرم و صمیمی هستند، قدرت بیشتری در نگارش تبلیغات موفق دارند.
• در هر 25 سطر، از یک زیر عنوان استفاده کنید: زیر عنوان موثر، خواننده را علاقهمند نگه میدارد و به او فرصت میدهد که عصاره پیامتان را دریافت کند، بدون آنکه آگهی را از اول تا آخر بخواند.
• نتیجه را اعلام کنید: پیامی که دارای نتیجهگیری روشن باشد، دوبرابر آنهایی که فاقد نتیجهگیریاند، موثر واقع میشود.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
چرا کسب وکار خودتان را راه نمی اندازید؟
چه مدت است که میخواهید کار خود را آغاز کنید؟ چند ماه؟ یک یا دو سال؟ یا بیش از یک دهه؟
در جهان دو دسته از افراد وجود دارند: آنهایی که حرف میزنند و آنهایی که عمل میکنند. افرادی که حرف میزنند در واقع بهانهتراشی میکنند. اگر درباره آغاز کسبوکار خود تا به حال فکر کردهاید اما دست به عمل نزدهاید، این مطلب به شما کمک خواهد کرد تا هم از آن صحبت کنید و هم به آن عمل کنید. در ادامه دلایل رایجی که چرا افراد شروع یک کسبوکار را از سر باز میکنند و اطلاعاتی که نیاز دارید تا از این بهانهها بگذرید و رویایتان را محقق کنید و کسبوکار خود را شروع کنید در اختیارتان قرار داده شده است.
نخستین بهانه: من در انتخاب ایده گیجم!
زمانیکه ایدههای شغلی زیادی در اطراف شما هستند، تشخیص فرصت مناسب کسبوکار، سخت نخواهد بود و کمی تمرین احتیاج دارد. در واقع مردم نمیدانند چگونه ایده مناسب کار را انتخاب و نگرانند که پول و زمان خود را اسراف کنند. اگر بهانه اصلی شما برای آغاز نکردن کار این مسأله است، راهحل شما را در دو واژه بیان میکنم: برنامهریزی کاری! بسیاری از مردم گمان میکنند دلیل اصلی نوشتن یک برنامهریزی کاری تلاش برای به دست آوردن کمکهای مالی است، خواه تقاضا برای وام کسبوکارهای کوچک باشد یا متقاعد کردن سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری.
اما اینطور نیست. دلیل اصلی برای نوشتن یک برنامهریزی کاری آزمودن امکان ایده کسبوکار خود است. نوشتن یک طرح کاری میتواند میزان زیادی از زمان و پول شما را ذخیره کند اگر طبق برنامه کاریتان پیش بروید.
دومین بهانه: سرمایه ندارم!
قبول، اما این به آن معنا نیست که برای شروع یک کسبوکار نمیتوانید از شخص دیگری پول قرض بگیرید!
سومین بهانه: سردرگمی
نمیتوانم تصمیم بگیرم که حق نام تجاریای که از قبل موجود است را خریداری کنم یا کسبوکار مختص به خودم را آغاز کنم!
رهایی از این معضل و باز کردن این گره کور اینگونه برطرف میشود که از خود سؤال بپرسید و خود را در یک رقابت قرار دهید.
ابتدا درباره خودتان! شروع یک کسبوکار کوچک همانطور که شیوهای برای کسب درآمد است به نوعی یک شیوه زندگی نیز هست. بنابراین باید مدتی را به خود اختصاص دهید تا بررسی کنید که چه نوع شخصیتی دارید و چه کاری را ترجیح میدهید انجام دهید یا انجام ندهید.
برای مثال تصور کنید آیا میخواهید یک نانوایی به راه اندازید؟ آیا مایل هستید هر روز ساعت 3 صبح بیدار شوید و نان بپزید؟ زیرا اگر حاضر به این کار نباشید، این کسبوکار کوچک مناسب شما نخواهد بود. تصور کنید آیا میخواهید حق یک نام تجاری را بخرید؟ میتواند سودآور باشد اما به طور معمول درباره نحوه کار و بسیاری قوانین کارتان نمیتوانید تصمیم بگیرید و ممکن است منجر به از دست دادن کل هدف خود از شروع کسبوکار شود.
سپس کمی درباره رقابت بیندیشید. یکی از بزرگترین اشتباهاتی که افراد انجام میدهند این است که همیشه دلشان میخواسته کار دلخواهشان را انجام دهند بدون آنکه تحقیقات پایهای درباره بازار کرده باشند. مثلا در منطقهای با 50 هزار نفر جمعیت که چهار مرکز فروش کامپیوتر دارد، میخواهند مرکز کامپیوتر دیگری افتتاح کنند.
بنابراین بهتر است کار خود را با بررسی و تحلیل بازار آغاز کنید و سپس اگر میخواهید واقعا مرکز کامپیوتر راه بیندازید، تصمیم به تغییر مکان خود از آن محل ندارید و بازار آن کار نیز اشباع شده، تنها انتخاب معقول این است که یکی از مرکزهای موجود را خریداری کرده یا به طور کلی آن را انجام ندهید.
چهارمین بهانه: احتیاج دارم بیشتر تحقیق کنم!
تحقیق کردن خوب است. در واقع، بخش بزرگی از برنامهریزی کسبوکار، انجام تحقیقات است. باید بدانید که شما نمیتوانید «همه چیز» را بدانید! مهم نیست چقدر تحقیقات انجام میدهید، شما هرگز قادر نخواهید بود هر متغیری را بررسی کرده و تمام خطرات شروع کسبوکارتان را از بین ببرید.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
12 نشانه موفقیت در کسب و کار
هدایت یک کسبوکار کوچک میتواند گیجکننده باشد. بسياري از صاحبان کسب وکار تنها به قدری موفق هستند که کسبوکارشان را بهکل رها نکنند و ضرر ندهند. مسیر پیش روی کسبوکارهای کوچک مبهم و پرخطر است. آیا کسب وکارتان را باید به امید آینده باز نگه دارید یااینکه باید همین حالا از آن دست بکشید؟
چه زمان درخواهید یافت که موفق بودهاید یا نه؟
12 نشانه که به شما میگوید کسب وکارتان تنها نبردی برای ادامه بقا است یا توانستهاید فراتر از آن حرکت کنید.
1 وقتی به تعطیلات رفتهاید، باز هم شرکتتان درآمد کسب میکند.
2 در صدر نتایج جستوجو هستید.
3 شما زندگی مشتریان را تغییر میدهید.
4 مشتریان شما را به راحتی پیدا میکنند.
5 میدانید که تنها نیستید.
6 مشتریان به شما ارجاع میدهند.
7 شما دوباره به مسیر اصلی بازمیگردید.
8 در اخبار رسانهها نامتان میآید.
9 برخی از مشتریانتان را رها میکنید.
10 شما به جریان نقدی مثبت رسیدهاید.
11 ناشران از شما میخواهند کتاب بنویسید
12 اولین مشتری پول محصول شما را پرداخت میکند.
و حالا شما بگویید:
بهترین لحظه کسبوکارتان، لحظهای که از کسبوکارتان مطمئن شدید، چه زمانی بوده است؟
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
5 عامل محرک تصمیم گیری که فروشندگان باید بدانند:
درک چرا های رفتار خرید مصرف کننده و فرایندهای تصمیم گیری خرید فرآیندی دشوار است . مصرف کننده برای تصمیم گیری خرید 5 مرحله را پشت سر می گذارد :
1- شناخت شکل
2- تحقیق برای جمع آوری اطلاعات
3- ارزیابی گزینه ها
4-تصمیم گیری خرید
5- رفتار پس از خرید
بنابراین فرایند خرید قبل از تحقق خرید شروع می شود بعد از خرید نیز ادامه می یابد .این بدان معناست که بازاریاب باید تصمیم گیری و فرایند کامل آن را مورد توجه قرار دهد و محرکها و همچنین عوامل موثر بر تصمیم گیری را بشناسد. بعلاوه شناخت سوگیریهای موثر بر تصمیم گیری و بهره برداری از آنها نیز میتواند رفتار مصرف کننده را تحت تاثیر قرار دهد.
1-ترجیح می دهید 75% از بهای چیزی را بپردازید یا برای بهای کالا 25 درصد پس انداز کنید؟
مطمئنا واژه پس انداز از قدرت اقناع بالاتری برخوردار است. هرچند که هر این دو عبارت دقیقا مشابه یکدیگر هستند.
چرا؟ چون که انسانها تمایل دارند زمانی که نتیجه در قالب ضرر مطرح شود از ریسک اجتناب کنند. اما زمانی که همان نتیجه به عنوان سود و یک منفعت مطرح شود، از ریسک کردن لذت می برند. با این منطق ، پس انداز پول در مقایسه با هزینه کرد آن ترجیح دارد، هر چند که پرداخت 75 درصد از بهای یک محصول و پس انداز 25 درصد، دقیقا معنای مشابهی دارند و دست آخر مبلغی یکسان پرداخت و مبلغی یکسان در جیب مشتری باقی خواهد ماند.
2- ما بر اساس رفتار مردم در خصوص آنها نتیجه گیری و قضاوت می کنیم.
به عنوان مثال، زمانی که یک مشتری بالقوه احساس عدم علاقه می کند، ما تمایل داریم اینگونه فرض کنیم که این عدم علاقه به دلایل منفی است. ما اینگونه تصور می کنیم که آنها نمی خواهند چیزی از ما بشنوند و یا شاید به محصول ما علاقه ای ندارند.
به هر ترتیب، این تصور خطرناکی است. واقعیت آن است که ما دلیل اصلی و چرایی رفتار سرد مشنری را نمیدانیم و تنها براساس برداشتهای شخصی در خصوص آن نتیجه گیری میکنیم.
لذا دفعه دیگری که از مشتری شما عملی سر زد که آن را درک نمی کنید، از اقدام بر اساس فرضیات خود مادامی که اصل قضیه را نفهمیده اید اجتناب کنید.
به علاوه با طرح سوالاتی مثل آنچه در ادامه می خوانید، مکالمات تلفنی خود را به بیراهه نبرید، سوالاتی که ناشی از پیشفرضهای های ذهنی ما هستند: " آیا چند لحظه فرصت دارید؟ " یا " به نظر می رسد سرتان شلوغ باشد، نظرتان چیست که الان تلفن را قطع کنم و بعدا تماس بگیرم؟ " این قبیل سوالات مشتری را دلسرد میکنند.
3- ما به طور غریزی به اطلاعاتی بیشتر توجه می کنیم که فرضیات ما را تایید کنند و اطلاعاتی که باورهای فعلی ما را به چالش می کشد را نادیده می گیریم. لذا تاکید بر ویژگی ها و منافعی که از نگاه مشتری ارزشمند است، یکی از روشهای بهره برداری از این سو گیری است.
به طور مثال اگر چالش اصلی مشتری نداشتن زمان است، مذاکرات باید همراستای چنین عباراتی باشد: من با مدیران زیادی مثلشما هم صحبت بوده ام که تحت فشار زمان قرار دارند. این ویژگی محصول ما با خودکار سازی برخی فرایند ها این امکان را فراهم می کند تا در کوتاهترین زمان و تنها با چند کلیک ترتیب کارها را بدهید و بتوانید روی دیگر اولویت های خود تمرکز کنید.
4- ما مایلیم تا اطلاعاتی را که عزت نفس ما را به چالش می کشد نادیده بگیریم.
اگر کارها درست پیش نرود، ما به شکل طبیعی تمایل داریم تا به جهت حفظ غرور و عزت نفس مان، از انتقادات صرف نظر کنیم. از دیگر سو ما به موفقیتهای خود می بالیم و نظرات مخالف هرچند سازنده در این خصوص را نمیپذیریم. بنابراین در مذاکرات خود جبهه گیری نکنید و انتقاد کردن را به وقت دیگری موکول کنید و به جای تاکید روی اشتباهات مشتری، عزت نفس او را تقویت کنید.
5- واکنش های حسی مشتری عموما بیش از استدلال های منطقی شما، تصمیمات مشتری را تحت تاثیر قرار می دهند.
زمانی که سعی دارید مشتری را در خصوص چیزی که از نظر او باور پذیر نیست متقاعد کنید، منطق کار را خراب تر خواهد کرد و شما را از هدفتان دور می کند.
بنابراین در چنین موقعیت هایی احتمال موفقیت شما بوسیله تقویت همدلی با مشتریان و ایجاد روابط بر پایه اعتماد بالاتر می رود و موجب می شود که طرف معامله راهکار شما را جدی تر بگیرد.
به عنوان یک فروشنده که هدف او موفقیت است، در نوبت دیگری که با مشتری ملاقات دارید این سوگیری ها را به خاطر داشته و با بهره گیری آگاهانه از آنها شاهد نتایج آن باشید.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
چگونه یک شغل رویایی داشته باشیم؟
در اینجا قصد داریم شما را با شش استراتژی کاربردی در دنیای امروز برای رشد و تعالی فردی، فرصتهای حرفهای و در نهایت دستیابی به شغلی رویایی آشنا کنیم:
۱. ایدههای خود را به اشتراک بگذارید
اشتراکگذاری ایدههای شخصی در دنیای امروز بسیار سادهتر از قبل شده است، و شما دیگر نیازی به کسب مجوزهای قانونی خاصی از مقامات ذیصلاح ندارید تا در نهایت بتوانید محصول یا ایدهی خود را تجاری نموده و از آن کسب منفعت کنید.
۲. شبکه خود را توسعه دهید
امروزه با وجود انواع و اقسام شبکههای اجتماعی تمامی افراد تریبونی برای خود دارند که میتوانند از طریق آن به ترویج و تبلیغ خود و خدمات نوآورانهشان بپردازند.
۳. از منابع آنلاین به خوبی سود ببرید
این روزها هر کسی خود را به گونهای در عرصهی آنلاین مطرح مینماید، که میتواند یک وبلاگ شخصی، حساب شبکههای اجتماعی یا حتی یک حساب پست الکترونیکی ساده باشد. بدین ترتیب میتوانید بکوشید تا یک ارائهی بسیار خوب از خود را در بستر آنلاین داشته باشید
۴. از تجربیات آنلاین خود پول بدست آورید
اگر شما علاقهمند به بستر آنلاین و شبکههای اجتماعی هستید، این حضور آنلاین میتواند از منظر دیگری برای شما کسب پول کند و جالب است بدانید بسیاری از افراد، سازمانها و شرکتها نیازمند همان تخصصهای پیش پا افتادهای هستند که شما دارید!
۵. دورکاری یعنی کار کردن در زمانهای دلخواه
امروزه شرکتها ترجیح میدهند با توجه به هزینههای بالای به کارگیری پرسنل تمام وقت، از کارکنان نیمه وقت بهره ببرند. شاید شما هم بتوانید در این زمینه کار خوبی پیدا کنید که بتوان آن را به صورت دورکاری انجام داد.
۶. بارور شوید
شرکتهای مختلف به دنبال کارکنان توانمندی هستند که از پس انجام امور آنلاین برآیند؛ پس اگر بتوانید جنبههای مثبت شخصیت خود را به آنها نشان دهید میتوانید با کنار زدن رقبای تحصیل کرده در نهایت کار را از آن خود نمایید. بدین ترتیب خواهید توانست به شغل مورد نظر خود دست پیدا کنید.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
یک شرکت عالی چگونه شرکتی است؟
"جيم كالينز"
برای عالی بودن باید به سه دستاورد رسیده باشید.
اول برتری در دستاوردها؛
دوم تمایز در تاثیر؛
سوم وابسته نبودن موفقیت شرکت به افراد.
اگر شما یک تیم ورزشی باشید و جام قهرمانی را ازآن خود نکنید شما عالی نیستید.
شما باید راهی برای پیروز شدن در بازی که انتخاب کرده اید بیابید. نتایج قابل قبول به درد شما نمی خورد.
خوب بودن کافی نیست شما باید عالی باشید.
تمایز در تاثیر: اگر قرار باشد شما بعنوان یک شرکت یا سازمان یا یک موسسه نباشید چه کسی دلش برایتان تنگ خواهد شد؟
باید به گونه ای باشید که هیچ سازمانی نتواند جای خالی شما را پر کند.
عالی بودن به این معنا است که اگر روزی نباشید جای خالی شما به وضوح مشخص باشد.
بزرگ بودن به معنی عالی بودن نیست و عالی بودن به معنی بزرگ بودن نیست.
رستوران های محلی مارولیس بزرگ نیستند اما تصور کنید اگر این رستوران ها نباشند چه اتفاقی خواهد افتاد، چه چیزی می تواند جای آن ها را پر کند؟
وابسته نبودن موفقیت شرکت به افراد.
سازمان های عالی نسل های مختلفی از رهبران و مهندسان عالی دارند که با رفتن آنها شرکت افول نمی کند.
اگر عملکرد عالی سازمان وابسته به افراد باشد. سازمان شما عالی نیست.
مطالب بالا خلاصه سخنرانی کالینز در مورد معنای عالی بودن و ویژگی های آن است.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
سختترین تحریمی که مردم ایران با آن مواجهاند چیست؟
تیم ورستال، سرمقالهنویس والاستریت ژورنال و محمد ماشینچیان، سردبیر سایت بورژوا در شماره 224 هفتهنامه تجارتفردا مینویسند:
علت کُندی جانکاه رشد رفاه مادی آحاد مردم این است که جامعۀ ایران زیر فشار تحریمهای خردکنندۀ داخلی است. تعدادی از اقتصاددانان و سیاستمداران طراز اول بینالمللی، از وزیر کار سوئد گرفته تا وزیر خزانهداری اسلواکی، از استاد و رئیس مرکز مطالعات کارشناسی دانشگاه هاروارد گرفته تا قائممقام وزیر اقتصاد دولت اصلاحات گرجستان، از دانلد بودرو استاد اقتصاد دانشگاه جورج میسون تا جیمز تولی از دانشگاه نیوکاسل تا دیگران از دانشگاه پیتسبورگ و دانشگاه یوتا و دانشگاه پکن، و از راسل رابرتز، اقتصاددان معروف دانشگاه استنفورد تا استیون هورویتز، یکی از سرشناسترین اقتصاددانان مکتب اتریش، هرکدام نگاهی و تشخیص متفاوتی دارند اما همگی در یک نکته مشترک همصدا هستند: تحریمهای داخلی ایران بیش از تحریمهای خارجی به کشور صدمه زده و تنها راه بیرون آمدن کشور از رکود و شکوفایی اقتصادی شکستن آنها است.
بگذارید خیالتان را راحت کنم. مهم نیست به کدام مکتب اقتصادی یا کدام ایدئولوژی و مکتب فکری علاقمند باشید. همچنین فرقی نمیکند که خود را راست یا چپ منحنی سیاسی بیابید. تحریم، تحریم است و نتیجهاش همان که همه ما میدانیم و طعم تلخش را برای مدت نهچندان کوتاهی چشیدهایم. اصرار بر ادامه تحریمهای داخلی و تخریب دولت، محکوم کردن بیپناهترین و ضعیفترین هموطنانمان به فقر و فلاکت است.
اکنون که اراده ملت بر انتخاب دوباره دولت تحریمشکن قرار گرفته و اراده دولت برداشتن تحریمهای باقیمانده است باید با حمایت از دولت نخستین قدمها را برای حذف سیاستهای حمایتی و تحریمهای داخلی برداریم. سالها است در دام حمایت از صنایعی گرفتار آمدهایم که درآنها هیچ مزیت اقتصادی نداشته و نداریم. در نتیجه محصولاتِ با کیفیت پایین و قیمت بالا تولید میکنیم و نالانیم که چرا مردم جنس وطنی نمیخرند. با این وجود در صدد یافتن و رفع علت نیستیم و اصرار داریم مردم شربت تلخ جنس بنجل را به هر زوری شده سربکشند و خوشحال باشند که به مملکت لطفی کردهاند.
خاطر آسوده بدارید که در خریدن جنس بنجل هیچ فضیلتی نیست. فضیلت آن است که ایرانی کمدرآمد قادر باشد با اندک پولی که در بساط دارد آبرومندانه زندگی کند؛ که به محصولات با کیفیت و ارزان دسترسی داشته باشد. که وقتی میوه در دنیا فراوان و ارزان است فرزندش در ایران با حسرت به ویترین میوههای حمایت «استراتژیک» شده وطنی چشم ندوزد. که منابع به سمت صنایعی جاری شود که در آن مزیتی داریم. لحظهای به این فکر کنید که اگر در 50 سال گذشته بیتالمال را به پای صنایع نیازمند حمایت دور نریخته بودیم، همان صنایعی که 50 سال دیگر و 500 سال دیگر هم به حمایت جیب من و شما نیاز خواهند داشت، شاید امروز صنعت فرش، صنایع دستی، خشکبار، خوراکیهای ایرانی و هزار صنعت نشکفته دیگرمان در دنیا حرف بیشتری برای گفتن داشت. هنوز دیر نشده، بیایید تحریمهای داخلی را بشکنیم.
@eshghepool
پنج ایده برای کارآفرینی با کمترین سرمایه اولیه:
@eshghepool
منابع مالی محدود و نداشتن سرمایه اولیه زیاد، موانع مشترک در بین بسیاری از علاقمندان به کسب و کار است؛ اما این محدودیت بدین معنی نیست که برای شروع کارآفرینی گزینههای دیگری وجود ندارد!
اگر شما ترکیبی مناسب از مهارت، اخلاق و دانش بازاریابی داشته باشید، شروع کسب و کار با پول بسیار کم نیز امکانپذیر است.
اگر به کارآفرینی علاقمندید و برای شروع کسب و کار شخصی خود ذوق و شوق دارید ولی نگران نداشتن پول کافی برای شروع هستید، این پنج گزینه را مدّ نظر قراردهید:
۱. چیزی بسازید.
اگر در ساختن عروسک، مجسمه، لوازم دکوری، اپلیکیشن و هرچیز دیگری مهارت دارید گزینهی اول شما برای کارآفرینی استفاده از این مهارتتان است.
بله، ساختن هر چیزی هزینههای اولیهای دربرخواهدداشت، اما معمولاً این هزینههای آنقدر هنگفت نیست که نیاز به سرمایهی اولیهی آنچنانی داشتهباشد. از طرف دیگر، چون برای ساختن اینگونه محصولات یا خدمات نیاز به اجازه دفتر کار ندارید، هزینهی فرآیند تولید خیلی زیاد نخواهدشد و در نتیجه بخش زیادی از درآمد شما از فروش این محصولات سود خالص خواهدبود.
تصمیم اینکه چه محصولی بسازید بر عهدهی خودتان است، اما برای فروش محصولات گزینههای زیادی در اختیار دارید.
۲. واسطهگری در فروش یک کالا یا خدمات.
اگر به هر دلیل قصد ساختن چیزی را ندارید، میتوانید واسطهی فروش کالا یا خدمات دیگران باشید و از این راه کسب درآمد کنید.
بسیاری ازصاحبان کسب و کار ها، با دوباره فروشی (واسطهگری) محصولاتی که قبلاً توسط شخص یا کمپانی دیگری ساخته شدهاند، کسب و کارهای بزرگی راهاندازی کردهاند.
۳. خدمات بفروشید.
یک راه دیگر برای شروع کسب و کار و کارآفرینی با حداقل سرمایه، فروش خدمات به جای یک محصول فیزیکی است. تنوع خدماتی که میتوانید ارائه دهید به پیشزمینه، مهارتها و علایق شما بستگی دارد.
بعضی دیگراز خدمات مستلزم مدارج تحصیلی بالا هستند، مثل حسابداری، و برخی دیگر تنها دانشی ابتدایی برای انجام کار لازم دارند (مثل مراقبت از کودکان در منزل، چمنزنی، رانندگی و ...)
اگر تصمیم گرفتید از طریق استفاده از مهارتهای شخصی خود از راه فروش خدمات کارآفرینی کنید، یکی از مهمترین مسائل، تهیه یک برنامهی برای ساخت و تقویت نام تجاری شماست.
باید مطمئن شوید اسم شما و نام تجاری کسب و کارتان در مقابل دیدگان مشتریان بالقوهی شما قرار میگیرد.از شبکههای اجتماعی و روشهای کم هزینه دیگر برای تقویت نام تجاری خود استفاده کنید.
داشتن وبسایت راهی مفید برای نشان دادن نمونه کارهای شما به مشتریان و حتی سرمایهگذاران است.
تجارب و سوابق خود را لیست کنید، و دربارهصنعت یا حوزهای که در آن فعالیت میکنید وبلاگنویسی را آغاز کنید تا به مرور بازدیدکننده جلب کنید.
۴. معاملات کالا به کالا، خدمات با خدمات!
برای کارآفرینان جوانی که با کمترین سرمایه کسب و کار خود را راهاندازی میکنند استفاده از تمامی منابع موجود مهم است.
اگر توانایی انجام خدماتی را برای سایر کسب و کارهای نوپا و کوچک دیگر دارید و آنها نیز میتوانند گوشهای از نیازهای شما را برآورده کنند، حتماً به سراغ آنها بروید و پیشنهاد همکاری دهید.شاید به این راحتی پاسخ مثبت دریافت نکنید، ولی چیزی را از دست نخواهیدداد.
از مهارتهای خود برای کمک به دیگران استفاده کنید و مطمئن باشید نتیجهای که میخواهید را بهدست خواهیدآورد.
اگر کالاها یا قطعاتی دارید که از آنها استفاده نمیکنید و جزو وسایل بیمصرف شماست، از کامپیوتر قدیمی گرفته تا قطعات الکترونیکی و ...، افرادی هستند که به آنها نیازمندند. از تمامی منابع خود استفاده کنید.
۵. از خدمات کم هزینه استفاده کنید:
در تمامی مراحل کارآفرینی، از آغاز تا مرحله رشد و توسعه، در کنار روشهای اثربخش و البته گرانقیمت، ابزارها و روشهای کمهزینه نیز وجوددارد.
کافی است خلاق باشید و بابرنامه
تاریخ ارسال پست: 30 / 2 / 1396 ساعت: 8:20 بعد از ظهر
فیسبوک به کارآموزهای خود چقدر حقوق می دهد؟
موسسه ای به نام Glassdoor گزارشی در رابطه با بالاترین حقوق های پرداختی به کارآموزان شرکت های فعال در این حوزه منتشر کرده که در این لیست ، با پرداخت مبلغ 8000 دلار در ماه (96 هزار دلار در سال) به کارآموزان خود صدرنشین است.
در واقع شرکت هایی نظیر فیسبوک بیشتر تمایل دارند دانش آموختگان مقطع دکترای استنفورد در رشته هوش مصنوعی برایش کارآموزی کنند و مبلغ پرداختی به این گروه حتی از کارمندان استخدامی آن هم بیشتر است.
@eshghepool
چگونه یک شغل رویایی داشته باشیم؟
@eshghepool
در اینجا قصد داریم شما را با شش استراتژی کاربردی در دنیای امروز برای رشد و تعالی فردی، فرصتهای حرفهای و در نهایت دستیابی به شغلی رویایی آشنا کنیم:
1 ایدههای خود را به اشتراک بگذارید
اشتراکگذاری ایدههای شخصی در دنیای امروز بسیار سادهتر از قبل شده است، و به آسانی محصول یا ایدهی خود را تجاری نموده و از آن کسب منفعت کنید.
2 شبکه خود را توسعه دهید
امروزه با وجود انواع و اقسام شبکههای اجتماعی تمامی افراد تریبونی برای خود دارند که میتوانند از طریق آن به ترویج و تبلیغ خود و خدمات نوآورانهشان بپردازند.
3 از منابع آنلاین به خوبی سود ببرید
این روزها هر کسی خود را به گونهای در عرصهی آنلاین مطرح مینماید، که میتواند یک وبلاگ شخصی، حساب شبکههای اجتماعی یا حتی یک حساب پست الکترونیکی ساده باشد. بدین ترتیب میتوانید بکوشید تا یک ارائهی بسیار خوب از خود را در بستر آنلاین داشته باشید
4 از تجربیات آنلاین خود پول بدست آورید
اگر شما علاقهمند به بستر آنلاین و شبکههای اجتماعی هستید، این حضور آنلاین میتواند از منظر دیگری برای شما کسب پول کند و جالب است بدانید بسیاری از افراد، سازمانها و شرکتها نیازمند همان تخصصهای پیش پا افتادهای هستند که شما دارید!
5 دورکاری یعنی کار کردن در زمانهای دلخواه
امروزه شرکتها ترجیح میدهند با توجه به هزینههای بالای به کارگیری پرسنل تمام وقت، از کارکنان نیمه وقت بهره ببرند. شاید شما هم بتوانید در این زمینه کار خوبی پیدا کنید که بتوان آن را به صورت دورکاری انجام داد.
6 بارور شوید
شرکتهای مختلف به دنبال کارکنان توانمندی هستند که از پس انجام امور آنلاین برآیند؛ پس اگر بتوانید جنبههای مثبت شخصیت خود را به آنها نشان دهید میتوانید با کنار زدن رقبای تحصیل کرده در نهایت کار را از آن خود نمایید. بدین ترتیب خواهید توانست به شغل مورد نظر خود دست پیدا کنید.
۸ مورد از بهترین صنایع برای شروع یک کسب و کار در سال ۲۰۱۷
@eshghepool
شرکت ها برای یافتن صنایعی که توانایی ارائه فرصتهای بزرگ سرمایهگذاری جدید را دارند، مصاحبههایی را با کارشناسان انجام داده است و همچنین دادههای سرمایهگذاری را مورد بررسی قرار داده است. در ادامه، مواردی که به بهترین نحو این فرصتها را ایجاد میکنند آورده شده است.
1⃣ مدیتیشن و آموزش تمرکز حواس
افزایش هزینههای شرکتهای بزرگ برروی برنامه هایی که موجب بهبود تمرکز کارمند میشود، باعث ترقی یک صنعت شده است بطوریکه شرکت تحقیقاتی IBISWorld در آمریکا دارای ارزش ۱٫۱ میلیارد دلار است. آموزش مبتنی بر نرمافزار، آموزش را برای مخاطبان گستردهتری فراهم میکند.
2⃣ قهوه و چای آماده
تمایل مصرفکنندگان از میکسها به سمت قهوه و چای آماده در حال تغییر است که تا حد زیادی از نوآوریهای سلامت نشات گرفته است. ، طبق گزارشهای انجمن غیر انتفاعی تخصصی مواد غذایی، از سال ۲۰۱۳ تا سال ۲۰۱۵ فروش این نوشیدنیها در ایالات متحده تقریبا سه برابر شده است و در حال حاضر رقمی معادل با ۱۴۳ میلیون دلار دارد.
3⃣ تکنولوژی حرکتی
این صنعت، مشارکتهای بالقوهای بهمنظور ایجاد کسبوکارهای نوپایی را پیشنهاد میدهد که طرفین مشارکت، شرکتهای فنآوری و خودروسازان بزرگی هستند که بر روی خودروهای بدون راننده کار میکنند. برای مثال شرکت فورد، ۱ میلیارد دلار در شرکت هوش مصنوعی آرگو (که در پیتزبورگ مستقر است) سرمایهگذاری کرده است تا تحقیقاتی را برای توسعه یک ماشین بدون راننده را تا سال ۲۰۲۱ انجام دهند.
4⃣ مراقبت از حیوان خانگی
نوآوریهای تکنولوژی در حال تغییر این صنعت هستند بطوریکه در آمریکا دارای ارزش ۶۰ میلیارد دلار است. با توجه به گزارش شرکت IBISWorld در آمریکا در سال ۲۰۱۶، درآمد نظافت و مراقبت شبانهروزی از حیوان خانگی به تنهایی ارزشی نزدیک به ۸ میلیارد دلار داشت که سالانه رشد ۷ درصدی را تا سال ۲۰۲۱ تخمین میزند.
5⃣ مدیریت ساخت و ساز
طبق گزارش محقق شرکت CB Insights، بودجه جهانی برای ساده کردن سخت افزار و نرم افزار پروژههای ساختمانی و یا فروش و اجاره تجهیزات ساختوساز، از عدد ۵۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۰ به عدد ۲۵۴ میلیون دلار در سال ۲۰۱۵ افزایش یافت، افزایش یافت و تحلیلگران میگویند که هنوز هم یک صنعت در حال ظهور است.
6⃣ زیست شناسی مصنوعی
بهداشت و نگرانیهای زیست محیطی موجب ایحاد علاقمندیهایی در زمینه مهندسی ژنتیکی دارو، مواد غذایی و سوخت شده است. این امر، یک میدان پر هزینه و فنی است، اما بازده آن میتواند برای شرکتهایی مانند شرکت تولید DNA Twist Bioscience زیاد باشد.
7⃣ بینایی کامپیوتر
پیشرفت در حوزه هوش مصنوعی موجب ایجاد شرکتهایی شده است که بر روی تفسیر و عمل براساس دادههای بصری کار میکنند. این فناوری در سال ۲۰۱۶، ۵۲۲ میلیون دلار و ۶۹ معامله را به خود جلب جذب کرده است که می توان از آن در مسائل مربوط به پرورش کودک، شبکههای اجتماعی و تجزیه و تحلیل وب استفاده کرد.
8⃣ فناوری خردهفروشی بهصورت سنتی
کسب و کارهای نوپا به مدرنیزه شدن عملیاتهای فروشگاهی کمک میکند. یکی از نمونههای قابل توجه، شرکت Iconeme مستقر در لندن است، که تکنولوژی تولید کرده است که اطلاعات مربوط به محصول را از مانکنها به گوشیهای هوشمند خریداران مجاور خود ارسال میکند.
منبع : Forbes
@eshghepool
درباره نرخ بهره فدرال رزرو
@eshghepool
دکتر مهدی کارنامه حقیقی
شاید برای بسیاری این سوال پیش آید که وقتی فدرال رزرو آمریکا نرخ بهره را تغییر می دهد، دقیقا چه چیزی تغییر می کند. در ذیل به این سوال پاسخ می دهیم اما قبل از آن لازم است نرخ موثر وجوه فدرال تعریف شود.
نرخ موثر وجوه فدرال:
نرخ وجوه فدرال نرخ بهره ای است که موسسات سپرده پذیر هر شب وجوه فدرال را با یکدیگر معامله می کنند. زمانی که یک موسسه سپرده پذیر در حساب های ذخیره اش مازاد داشته باشد می تواند به دیگر بانک ها که به آن وجوه نیاز دارند قرض دهد. به عبارت دیگر بانکی که وجه نقد اضافی دارد می تواند آن را به بانکی دیگر که مشکل نقدینگی دارد قرض دهد و بدین ترتیب موجودی نقد بانکی که مشکل دارد به سرعت افزایش می یابد.
نرخی که موسسه قرض گیرنده با آن بدهی اش را به موسسه قرض دهنده تسویه می کند توسط خود آن دو بانک تعیین می شود. اگر میانگین وزنی همه این نوع از معاملات بانک ها را محاسبه کنیم به آن نرخ موثر وجوه فدرال می گویند. اساساً نرخ موثر وجوه فدرال به وسیله بازار تعیین می شود اما فدرال رزرو از طریق عملیات بازار باز برای رسیدن به نرخی که آن را هدف گذاری کرده است در تعیین نرخ دخالت می کند. در ادامه عملیات بازار باز توضیح داده خواهد شد.
کمیته بازار باز فدرال رزرو (FOMC) در زمان هایی از سال نشست هایی را جهت تعیین نرخ هدف وجوه فدرال برگزار می کند. همانطور که در فوق گفته شد با برگزاری این نشست ها فدرال رزرو از طریق عملیات بازار باز (یا خرید و فروش قرضه های دولتی) بر نرخ موثر وجوه فدرال اثر می گذارد. فدرال رزرو حجم نقدینگی را با فروش قرضه های دولتی کاهش می دهد و بدین ترتیب نرخ وجوه فدرال را افزایش می دهد زیرا بانک ها وجوه کمتری جهت قرض دادن به یکدیگر در اختیار دارند. بطور مشابه فدرال رزرو می تواند از طریق خرید قرضه های دولتی حجم نقدینگی را افزایش دهد و بنابراین نرخ وجوه فدرال کاهش می یابد زیرا بانک ها موجودی نقد اضافی بیشتری جهت معامله با یکدیگر در اختیار دارند. این که فدرال رزرو بخواهد اوراق قرضه دولتی بخرد یا بفروشد به شرایط اقتصادی بستگی دارد.
اگر FOMC بر این باور باشد که رشد اقتصادی بسیار سریع است به گونه ای که فشارهای تورمی به همراه می آورد، آنگاه نرخ های بالاتر وجوه فدرال را جهت ملایم کردن فعالیت های اقتصادی مد نظر قرار می دهد. در سناریو مقابل FOMC ممکن است نرخ پایین تری برای وجوه فدرال را مد نظر قرار دهد تا رونق به فعالیت های اقتصادی باز گردد. (مطالب فوق برگرفته از سایت فدرال رزرو هست)
@eshghepool
شاید این سوال، از سوالات اساسی و کلیدی بسیاری از دوستان صاحب کسب و کار باشد:
مقصر اصلی عملکرد ضعیف کارکنان یک کسب وکار کیست؟
مدیر یا کارمند؟!
خانم Sunny Bonnell یکی از مؤسسان Motto (آژانسی که به مدیران در ساخت و گسترش شرکتهای برجسته وعظیم کمک میکند) درباره دلیل استعفای کارمندان این گونه میگوید:
امروز به طور اتفاقی این جمله را در جایی خواندم: "مردم با آرزو بر سر کار میآیند و به دلیل مدیریت ضعیف آنجا را ترک میکنند."
این جمله من را به یاد تمام دفعاتی که برای مشاوره به شرکتهای بزرگی رفتهام انداخت. من و شریک کاریام Ashleigh مانند شرلوک هولمز و دکتر واتسون به همراه هم به شرکتها میرویم و آنجا را موشکافانه نگاه میکنیم.
ما تحقیق و آزمایش بسیار میکنیم و سوالاتی را از کارمندان میپرسیم و به خوبی میدانیم که هر چه هست در خود شرکت است نه بیرون از آن. از این رو تمام وقتمان را در داخل شرکت به سر میبریم.
اگر شکایت شما این است که افرادتان کم انرژی هستند و تمام تلاش خود را بکار نمیبرند، به اهداف تعیین شده دست نمییابند یا به کار علاقه نشان نمیدهند، باید بگویم که مشکل خود شما هستید نه دیگران.!!!!
✍️اغلب عملکرد ضعیف شرکت به ضعف مدیریت آن برمیگردد. زمانی کارمندان به کار اهمیت نمیدهند که مدیر به خاطر برخی رفتارهای خاص به این مسئله متهم شود. در زیر ۱۱ رفتاری که ناشی از عملکرد ضعیف مدیریت است آورده شده است:
۱- مشغولیت شما آنقدر زیاد است که حتی، وقتی برای آشنا شدن با افراد تیم تان نمی گذارید.
۲- در تصمیم گیریها هیچ اهمیتی به اثر آن بر کارمندان نمیدهید.
۳- همیشه کارهایی که محول میکنید فوری هستند. از این رو کارمندان منابع و زمان لازم برای رسیدگی بدون استرس به کارها را ندارند.
۴- اهداف کسب وکار را به خوبی برای کارمندان توضیح نمیدهید به همین خاطر آنها با بیمیلی به کار میپردازند.
۵- محیط کاری شلوغ، کهنه، عمومی و قدیمی را برای کارمندان فراهم کردهاید.
۶- هر کسی که ایدهی شما را به چالش بکشد با حالت دفاعی یا پرخاش گونهی شما مواجه میشود.
۷- زمانی که کارمندان به کمک شما نیاز دارند، به آنها میگویید که باید خود شان راه حل را بیابند.
۸- موفقیت کارمندان یا شرکت را جشن نمیگیرید.
۹- هرگز از دیگران برای کار خوبی که انجام دادهاند تشکر نمیکنید.
۱۰- همه تمرکز شما به بالا رفتن عدد درآمدتان است.
۱۱- هرگز کار را از نظر کارمندانتان نگاه نمیکنید.
کاپیتان مایکل آبراشوف فرمانده سابق نیروی دریایی در این باره میگوید:
"یک مدیر بیدقت میتواند باعث گسستگی اتحاد نیروها، بیعلاقکی آنها به کار و نهایتا استعفای سریعشان شود."
دوست عزیزم، حال، اگر شما نیز مدیر یا صاحب کسب وکاری هستید و مواردی از این لیست را انجام میدهید به سرعت کار خود را ارزیابی کنید و تاثیر آن بر کارمندان را مشاهده کنید.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
شرایط ثبت نام در سامانه سهام عدالت
کلیه مشمولین که در دوره ده ساله اجرای طرح سهام عدالت از ابتدای سال ۸۵ تا پایان سال ۹۴ ثبت نام شده قطعی در تعاونیهای سهام عدالت شهرستانها بودهاند، میتوانند از سامانه www.sananese.ir ضمن کسب اطلاع از مشمول بودن، صورت وضعیت تسویه اقساط خود را مشاهده یا از آن نسخه چاپی تهیه کنند.
ورود به سامانه سهام عدالت مشروط به ورود کد ملی و برخی مشخصات هویتی در سامانه است و ضروت دارد این اطلاعات توسط شخص یا ولی، قیم و یا وکیل قانونی وی وارد سامانه شود.
همچنین درج شماره تلفن همراه معتبر در سامانه جهت برقراری تماس یا اطلاع رسانی سازمان خصوصی سازی الزامی است.
کلیه مشمولین که در دوره ده ساله اجرای طرح سهام عدالت از ابتدای سال ۸۵ تا پایان سال ۹۴ ثبت نام شده قطعی در تعاونیهای سهام عدالت شهرستانها بودهاند، میتوانند از طریق این سامانه ضمن کسب اطلاع از مشمول بودن، صورت وضعیت تسویه اقساط خود را مشاهده یا از ان نسخه چاپی تهیه کنند.
مشخصات هویتی کلیه مشمولین سهام عدالت تا دی ماه ۹۵ از طریق سازمان ثبت احوال کشور اخذ و به روز رسانی شده و ملاک اعلام وضعیت مشمولین و ارائه صورت تسویه اقساط است.
مشمولین سهام عدالت میتوانند از ۱۷ اسفند ماه تا پایان شهریور ماه ۹۶ پس از مشاهده صورت وضعیت تسویه اقساط خود، در خصوص باقیمانده ارزش سهام که به طور کامل تسویه نشده نسبت به مبلغی که تمایل به پرداخت داشته و ان را در سامانه تعیین میکنند، یک قبض پرداخت دارای شناسه واریز سامانه دریافت کند.
مشمولانی که در صورت وضعیت خود از تخفیف برخوردارند و فاقد قبض پرداخت هستند نیز نباید هیچ وجهیبه حساب دولت واریز کند.
به منظور تسهیل بهره برداری افراد از این سامانه رقم سمت راست کد ملی به عنوان عدد مجاز جهت مراجعه طی دوره ده روزه اول فعالیت آن به شرح زیر تعیین شده است؛
پرداختهای مشمولین فقط از طریق بانک ملی ایران صورت خواهد گرفت و مشمولین میتوانند مبلغ مدنظر خود را با استفاده از شناسه پرداخت و معادل مبلغ درج شده در قبض پرداخت که از سامانه دریافت می کنند پرداخت کنند.
پرداخت هرگونه وجه در خصوص سهام عدالت به جز از طریق بانک ملی ایران غیرقانونی است و تقاضا می شود مشمولین به طور اکید از پرداخت پول به هر روش دیگر اجتناب کنند.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
10 پیش بینی برای اقتصاد جهان در سال 2017 به نقل از بیزینس اینسایدر
پایداری یوآن
یوآن به نحوی ثابت و پایدار می شود و کاهش ارزش آن در مقابل دلار در سال آینده تنها بهطور معتدلی صورت می گیرد و مقامات چینی روند خروج سرمایه را از بین می برند
رشد دستمزد بازخواهد گشت
برخی از عواملی که رشد دستمزد را به تاخیر انداختهاند از جمله تغییر در ساختار نیروی کار (به خصوص ورود قدرتمند کارگران کمدرآمد به بازار کار) شروع به از بین رفتن میکند و معیارهای بازدهی بازار کار بهطور قابل توجهی در کشورهای ایالات متحده آمریکا، بریتانیا و آلمان افزایش خواهند یافت (اما این روند در ژاپن کمتر خواهد بود) و حاکی از این است که فشاری برای بالا رفتن دستمزدها پدیدار خواهد شد.»
سهام برای دومین سال بهتر از درآمد ثابت عمل خواهند کرد
تمام سه شاخص عمده ایالات متحده آمریکا در سطوح تاریخی قرار گرفتهاند، برای مثال FTSE 100 در میانه اکتبر به بالاترین سطوح خود رسید و به گفته «آکسفورد» این سهام به بهبود عملکرد خود در سال آتی نیز ادامه خواهند یافت.
بازده کلی سهام در ایالات متحده آمریکا حدود 5 درصد در کل سال خواهد بود اما پیشبینی میشود بازده اوراق قرضه بیشتر افزایش یابد، هرچند بازده کلی اوراق قرضه باز هم بسیار پایینتر خواهد بود.»
یورو و دلار تا پایان سال به نرخ برابری جدیدی میرسند
برابری بین یورو و دلار تحت دو عامل کلان قرار دارد: سیاستهای اروپا و قدرت دلار در نتیجه افزایش نرخ بهره فدرال رزرو. به گفته این سازمان، «افزایش تفاوت نرخ بهره بین منطقه اروپا و ایالات متحده آمریکا برای نخستین بار از سال 2002، نرخ یورو به دلار را به پایینترین برابری در پایان سال 2017 خواهد رساند.»
منطقه یورو محکم باقی خواهد ماند
بانک مرکزی اروپا بهطور قابل ملاحظهای به سیاست تسهیل پولی به شکل تسهیل مقداری و نرخ بهره منفی ادامه میدهد تا به افزایش تورم و رشد در سراسر منطقه اروپا کمک کند. «ما انتظار داریم رشد منطقه اروپا از رشد 5/ 1 درصدی پیشبینیشده برای سال بعد فراتر رفته و نرخ تورم و بازدهی اوراق قرضه بالاتر رود.»
رشد بریتانیا بهتر از آمار خواهد بود
«ما انتظار داریم رشد بریتانیا در سال 2017 پس از رای برگزیت، با افزایش همراه باشد. همچنین انتظار داریم که استرلینگ در سال 2017 به رغم افزایش معتدل در تفاوت نرخ بهره ایالات متحده – بریتانیا افزایش یابد.»
بازارهای نوظهور غیرقابل پیشبینی باقی میمانند
تصویر بازارهای نوظهور تا حدودی سردرگمکننده خواهد بود. بهطور خلاصه روسیه و برزیل وضعیتی خوب داشته و چین وضعیتی نامناسب خواهد داشت. «در سال 2017 نرخ رشد کل بازارهای نوظهور بهبود یافته و از 4/ 3 درصد به1/ 4 درصد میرسد اما عملکرد آن بین کشورهای مختلف، متفاوت است. ما انتظار داریم رشد چین باز هم کندتر شود، اما رشد بازارهای نوظهور دیگر مانند برزیل و روسیه که در حال خروج از رکود هستند، بهبود مییابد.»
رشد تجارت جهانی «کند» باقی خواهد ماند
«رشد تجارت کالاها در جهان در سال آینده بهبود خواهد یافت و به 7/ 2 درصد میرسد که ناشی از تقاضای وارداتی بیشتر در ایالات متحده آمریکا و نیز در روسیه، برزیل و هند است (که همگی در سال 2016 با مشکلاتی در این مورد روبهرو بودند). اما در حالی که پیشبینی سال آینده از رشد حاکی از افزایش آن نسبت به میزان برآوردی بسیار ضعیف سال 2016 خواهد بود، ولی باز هم بسیار کمتر از متوسط بلندمدت این متغیر است که حدود 5 درصد در سال بوده است.
رشد تولید ناخالص داخلی جهانی اندکی بهبود خواهد یافت
رشد جهانی در سال 2017 تنها به میزانی معتدل بهبود می یابد. با وجود این تغییر، این عدد کمتر از متوسط رشد 30 سال گذشته خواهد بود که ۲.۸ درصد بوده است.»
بحث درمورد تورم در آمریکا ادامه خواهد داشت
هر آنچه در سال آینده در اقتصاد جهانی اتفاق میافتد تحت تاثیر اتفاقات ایالات متحده آمریکا قرار خواهد گرفت که به نوبه خود از محرکهای القایی ترامپ برای افزایش رشد، تاثیر میپذیرد. «اثر کامل سیاستهای تورمی تحت دولت ترامپ احتمالا تا سال 2018 در بخش حقیقی اقتصاد دیده نمیشود. با وجود این، انتظار داریم رشد ایالات متحده آمریکا در سال 2017 تقویت شود و بازار مالی این کشور توسعه پیدا کند – تا حدی که سیاست مالی احتمالی و اثرات رشد سیاستهای ترامپ امکان آن را به وجود آورند- و اثر عمدهای بر چشمانداز اقتصاد جهانی خواهد گذاشت.»
ترجمه: امیر شاملویی/اقتصادنیوز
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
چرا برلین، بهشت جوانان کارآفرین شده است؟
گلچینی از فرهنگهای گوناگون
برلین گلچینی از فرهنگهای گوناگون است که زیر نظر قانون، زندگی مسالمتآمیزی را تجربه میکنند. در این شهر هرکس میتواند فرهنگ زادگاه خودش را داشته باشد، و یکی از علل اصلی تمایل مردم جهان به این شهر، برای کسبوکار است. این روزها وضعیت نامناسب مهاجرین سیلیکونولی نیز مزید علت شده که برلین برای تبدیل شدن به پایتخت تکنولوژی دنیا بیشتر دیده شود.
نیروی جوان
برلین علاوه بر اینکه شهری زنده و پویا است، کارآفرینان جوان زیادی نیز دارد. میانگین سنی مدیران استارتآپی برلین، کمتر از ۳۵ سال است و این یعنی خلاقیت و انگیزه زیاد و روحیه تیمی مضاعف.
علاوه بر این، از نظر اخلاق کاری و نظم تیمی، آلمانیها فرهنگ قاعدهمندتری دارند. یک فرهنگ تیمی که برخلاف تصور، نسبت به جاهای دیگر سرزندهتر است.
موقعیت جغرافیایی
موقعیت جغرافیایی برلین بسیار مناسب است، بهطوریکه برای مدت طولانی آن را پل متصلکننده شرق و غرب میدانستند. این موقعیت پویایی بازار را برای این شهر به ارمغان آورده است و برلین را گذرگاه نوآوری و جریانهای اقتصادی کرده است.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
اشتباهات فاحش در مصاحبه استخدامی
میانگین زمان یک مصاحبه استخدامی حدود 40 دقیقه است، اما 33 درصد از 2000 مدیر شرکتکننده در یک نظرسنجی اظهار کردند که آنان در 90 ثانیه اول مصاحبه خواهند فهمید که آیا داوطلب را استخدام میکنند یا خیر.
در همان نظرسنجی، مدیران اشتباهات زیر را به عنوان دلایل اصلی رد داوطلب برشمردند:
70 درصد اعتقاد داشتند داوطلبان استخدام از نظر ظاهر و پوشش بیش از حد غیررسمی در جلسه مصاحبه ظاهر شدند.
67 درصد گفتند متقاضیان استخدام قادر نبودند تماس چشمی برقرار کنند.
55 درصد به خاطر نحوه از در وارد شدن مصاحبهشونده به اتاق مصاحبه.
47 درصد مدیران ابراز میکردند که داوطلبان استخدام هیچ اطلاعاتی درباره شرکتی که برای مصاحبه آمدهاند نداشتند.
38 درصد مدیران به خاطر کیفیت صدا و میزان اعتماد به نفس و همچنین نداشتن لبخند متقاضی را رد کردند.
33 درصد دلیل رد کردن را نوع نشستن متقاضی هنگام مصاحبه بیان کردند.
26 درصد بد دست دادن متقاضی را دلیل رد شدن میدانند.
21 درصد یکی از دلایل رد شدن متقاضی را دست به سینه نشستن او هنگام مصاحبه عنوان کردند.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
دام دارایی های محدود کننده و تکنیکی برای رهایی
در یکی از مدارس دانش آموزان را به چند گروه تقسیم کردند و به هر گروه 5 دلار دادند و گفتند دو هفته برای افزایش پول خود زمان دارید در پایان نتیجه و استراتژی شما مورد بررسی قرار میگیرد ....
بعد از اتمام دو هفته دانش آموزان با مبالغی در دست آمدند ... گزارش ها به این صورت بود .
گروهی 5 دلار را به خرید دستمال و تمیز کردن ماشین ها اختصاص داد ...
گروهی اقدام به دستفروشی کرد ...
گروهی به فروش گل اقدام کرد ...
هر یک از این گروه ها تنها ضریب کمی از پول خود را افزایش دادند ...
اما گروهی دیگر که برنده مسابقه شد این سیاست را در پیش گرفتند که آنها با چند روز تحقیق دریافتند که یکی از رستوران های بزرگ و شلوغ شهر افراد پولدار دقایق زیادی را با اعضای خانواده در صف میایستند و از این بابت ناراحتند . از این رو آن دانش آموزان با دریافت نوبت و گذراندن دقایقی و فروش نوبت خود به افراد انتهای صف مبالغی را از خانواده ها دریافت نموندند و خانواده ها با رضایت کامل نوبت آنها را خریداری می نمودند جالب اینجاست که خانواده ها تمایل بیشتری به خرید نوبت از دختر ها بودند و مبالغ بالاتری را به آنها میدادند بنا بر این پسر ها تصمیم گرفتند نوبت خود را به دختر های هم گروهی بدهند تا دختر ها بعد از فروش نوبت خود نوبت پسر ها را نیز بفروشند . بدین صورت آنها توانستند با کمترین زحمت بودجه خود را دست نخورده ده ها برابر کنند
تفاوت این گروه با گروه های دیگر چه بود؟ این گروه پنج دلار را کنار گذاشتند!
تحلیل و تجویز راهبردی:
گاهی برای خلق موقعیت و شروع به کار نیاز است دارایی های خود را نادیده گرفت و محدودیت ها را کنار زد تا دنیایی از ایده و خلاقیت پیش روی ما قرار گیرد. بدون شک 5 دلار محدودیتی بود که در ذهن همه (حتی ما که داستان را خواندیم) رقم خورد و تنها به فکر کارهایی با خرج 5 دلار می افتیم و تنها می توانیم ضریبی از آن را افزایش دهیم در حالی که با کنار گذاشتن آن دریچه فکرمان به بی نهایت ایده باز می شود.
در هر موقعیتی که هستیم، دارایی های موجود را برای مدتی در ذهن مان کنار بگذاریم. مثلا در سطح کشور، فرض کنیم که یک شبه چاه های نفت خشکید، در سطح سازمان فرض کنیم که دولت یک شبه تولید و توزیع محصول فعلی ما را ممنوع اعلام کرد و در سطح زندگی شخصی فرض کنیم که یک شبه تمام اعتبار/دانش ما در یک حوزه تخصصی از بین رفت. آنگاه ... از فردا چه می کنیم؟
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
منتورینگ چیست؟
اصطلاحات کوچینگ(coaching) و منتورینگ (mentoring) با شروع استارتآپها بیشتر مطرح شده اند و امروز در زمینه کسبوکار نیز استفاده میشوند و معمولا بهجای یکدیگر بهکار میروند. به همین دلیل در بسیاری از سازمانها، از یک منتور انتظار دارند مسوولیتهای کوچینگ را هم بهعهده بگیرد. اما بهرغم باور عموم این دو مقوله یعنی منتور و کوچ تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارند. برای اینکه تفاوت میان این دو را بدانیم و از دستاوردهایی که هرکدام برای کسبوکارمان به ارمغان میآورند مطلع باشیم، باید ابتدا با مسوولیتهای مخصوص هر یک آشنا شویم.
منتور کیست؟
به زبان ساده یک منتور کسی است که دانش، تخصص و مشاوره خود را به کسانی که تجربه کمتری دارند ارائه میدهد. منتور با بهرهگیری از تجربه و مهارتهای خود، کارمندانش را در مسیر درست هدایت میکند. یک منتور به کارمندان تازهکار برای یافتن فرصتهای رشد حرفهای، بهدست آوردن اعتماد بهنفس و بهبود مهارتهای فردی کمک میکند. این کمک و حمایت بر اساس تجربهها و آموختههای شخصی منتور است که باعث جلب اطمینان بیشتر از جانب کارمندان خواهد شد.
وظایف یک منتور چیست؟
همانطور که گفته شد، یک منتور کسبوکار با توجه به رشد حرفهای و توسعه مهارتهای بین فردی و متقابل کارمندان تازه کارش، از آنها حمایت و پشتیبانی میکند و بهویژه او کمک میکند تا این کارمندان گزینهها و انتخابهای حرفهای خود را کشف کنند، اهداف توسعه را تعیین کنند، ارتباطات جدید ایجاد کنند و منابع را به خوبی شناسایی کنند. در این روش، یک منتور به عنوان الگو و مشاوری حرفهای برای کارمندان عمل میکند. نقش یک منتور بر اساس نیازهای متغیر کارمندان تازهکار در طول زمان، تکامل پیدا میکند. در اغلب موارد، روابط منتورینگ غیررسمی است، درحالیکه چنین روابطی هرازچندگاهی میتواند رسمیتر باشد.
در روابط منتورینگ رسمی، منتورها روشهای از پیش تعیین شده و ساختاریافتهای را برای تعیین و تنظیم انتظارات واقعبینانه، بهدست آوردن و افزایش منافع متقابل و ارتقای کیفیت کارمندان دنبال میکنند.منتورهای خوب همیشه تمایل دارند تا مهارتها و دانش خود را با کارمندان جوان به اشتراک بگذارند و از آنجایی که آنها هم مانند کارمندان تازهکار با همین چالشها مواجه شدهاند، میتوانند با همدلی بیشتر با نیازهای آنان برخورد کنند. منتورها برای الهام بخشی و ایجاد اطمینان و اعتماد در عملکرد خود، نگرش مثبت و تمایل به مقابله با مشکلات را دارند. این ویژگی به آنها کمک میکند که با کارمندان جوان در مورد اهداف و دغدغههای حرفهای راحتتر بحث کنند.از دیدگاه کسبوکار، منتورها به کارمندان در بالا بردن اعتماد بهنفس، توسعه مهارتها و افزایش اعتبار آنها کمک میکنند و کارمندانی که دارای اعتماد بهنفس و رضایتمندی هستند، سازمان را به جلو هدایت میکنند و به همین دلیل کسبوکارها در حال حاضر تمرکز خود را بر شناسایی برنامههای منتورینگ صحیح، راهبردی و حمایتی قرار دادهاند.
به زبان ساده تر کوچینگ بر افکار و انگیزه های درونی فرد و روابطش و تشخیصدعلاقمندی ها و استعداد هایش تمرکز دارد و منتورینگ بر انتقال تجربیات آزموده شده ی موفقیت تاکید دارد.
به نظر میرسد روند موفقیت اینگونه است:
در همراهی مربی کوچینگ این فرد است که باید خود رابشناسد با توانمندی های خود آگاه شود راه صحیح و تصمیمات درستی برای زندگی اش بگیرد و سپس با راهنمایی های تکنیکال هر حرفه توسط یک منتور به اهدافش برسد.
مثال نه چندان علمی ولی کمک کننده
فرض کنید نوجوانی که توسط پدر و مادر به عنوان مربی (کوچ)تربیت میشود ،و توسط مربی های دیگر (منتور)تخصص می آموزد مثل رانندگی ،نقاشی...
بسیاری از افراد دانش زیادی را توسط منتورها کسب میکنند ولی در کار خود موفق نیستند چون از کوچینگ بهرمند نبوده اند خود علایق و توانمندی هایشان رانمیشناسند و عمر خود را بدون آگاهی فقط صرف آموزش های مختلفی میکنند که ثمری برایشان ندارد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
انواع مشتری و سبک های ارایه متناسب با آنها
ارائه خود را طوری طراحی کنید که برای سبک های مختلف جذاب باشد.
یک ارائه برای یک مدیر باید کاملاً متفاوت از آنی باشد که برای یک فرد معاشرتی و یا یک فرد متفکر عرضه می کنید.
هر سبکی انتظارات متفاوتی دارد که نمی توان آن را نادیده گرفت.
در اینجا نحوه ی ارائه به ۴ نوع از مشتریان را برای شما شرح می دهیم:
1 افراد معاشرتی :
ارائه باید تفریحی، سرگرم کننده و تحریک کننده باشد.
نشان دهید که محصول یا خدمت شما چگونه جایگاه مشتری و به چشم دیگران آمدنش را تقویت خواهد کرد.
2 افراد مدیر :
ارائه باید کوتاه، بدون حواشی، مرتبط با کسب و کار و حاوی نکات اصلی باشد. زمان ارائه برای این افراد محدود است، پس وقت خود را با پرداختن به جزئیات یا مکالمات غیر ضروری تلف نکنید.
گزینه هایی به آنان بدهید که بتوانند بر پایه آن تصمیم گیری کنند.
3 افراد متفکر :
ارائه باید منطقی، اطلاع رسان و با جزئیات باشد. متفکران، خیلی تحلیلی هستند. بنابراین به دنبال اطلاعات دقیق، صداقت و پایایی می گردند. از ارائه خود با اسناد و داده های پشتیبانی کننده و مقدار زیادی اطلاعات فن شناختی حمایت کنید. انتظار نداشته باشید که همان روز به تصمیم برسند. متفکران نیاز به دقت دارند تا در بحر تفکر فرو روند و روی هر نقص و ایراد به طور دقیق کار کنند. زمان خاصی را برای پیگیری ترتیب دهید.
4 افراد رابطه گرا :
در مورد عقاید و احساسات آنها سوال کنید و نشان دهید که راه حل شما سازگار با دیگر قسمت های مختلف درون شرکت آنان خواهد بود. رابطه گران می خواهند بدانند که آیا مشتریان دیگر هم از محصولات یا خدمت شما حمایت می کنند یا خیر.
آنان گرایش به پیروی از هنجار و امور معمول دارند، بنابراین، راه حل خود را بیش از حد عجیب و غریب و زننده نکنید.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg